پايگاه خبري تحليلي «پارس»-14 خرداد سالروز وفات بزرگ مردی است تاریخ معاصر ما سال ها بایستی تامل کند تا در یابد چه کسی را از دست داده و در فراقش چه ها باید بکند. مردی که در کنار اجتهاد و عمل به شریعت الهی، تکلیف گرا بود و بر خود واجب دانست حتی در شرایطی که خطر مرگ وجود داشت دست به قیام بزند و یک تنه یک امت را رهبری کند. این مدیریت بر گرفته از ابعاد مختلف شخصیت امام بوده است. آنان که با سیره امام آشنا هستند می دانند نگاه امام راحل به سبک زندگی نگاهی کاملا مومنان بود و به تعبیر دیگر زیست مومنان در عصر حاضر مدیون رفتار و منش امام در تمامی شئون زندگی است. از سویی پدری مهربان است و همسری فداکار که نامه ایشان به بانوی مکرمه اش شور و هیجان در خواننده ایجاد میکند و ازسویی مرجعی متعبد به فقه و اصول اصلی اسلام و در کنارش فیلسوفی توانمند و حکیمی مقتدر بود. اما همه این خصوصیت را داشت اما صرفا منحصر در این خصوصیات نبود آنچه امام را از تمامی بزرگان عصر خود و حتی می توان گفت گذشتگان مجزا میکند سپهر اندیشه ای این مرد الهی است. سپهری که منجر به خروش ملت و سرنگونی طاغوت چند هزار ساله در ایران گردید و نظامی را پیاده سازی نمود که سالیان دراز میخواهد عمق تدبر ایشان تحلیل گردد. در واقع نظام سیاسی امام را بایستی صرفا با دوره صدر اسلام مقایسه کرد و عزتی که مسلمین در این نظام دارند تنها می توان در صدر اسلام جستجو کرد. البته فراگیر شدن نهضت از دیگر خصوصیت های امام راحل در بیداری امت بوده که باز آن نیز جز در عصر رسول الله و مدت کوتاهی از عصر امام علی ع و امام حسن نمی توان جستجو کرد. پس از انقلاب نیز نفس مسیحایی این مرد الهی در تمامی سختی ها فوج فوج جوانان را بیدار نمود و شجره ی طیبه انقلاب اسلامی را تنومند ساخت. برهمین اساس بایستی اشاراتی در مورد این شخصیت الهی داشت:

1- آنان که از نزدیک با سیره ی امام چه به صورت حسی و چه به صورت حدسی ( چه به صورت نزدیک و چه مطالعه اندیشه های امام) قائل به این نظریه هستند که امام انسانی جامع است و اندیشه ی امام به صورت کامل دارای ابعادی اساسی و مستحکم است و هر یک از آن می تواند بخش مهمی از یک پازل هدایت گرایان باشد. در واقع هر مسئله مهمی که امام مطرح کرد و مقید به زمان و مکان نبود و در آن عنصر اصول و محکمات مشخص است در کنار مسائل دیگر نظام اندیشه ای امام را تشکیل می دهد و نمی توان قائل بود امام را می پذیریم اما بخشی از این نظام فکری و مابقی این نظام را نفی می کنیم! نمي توان پذیرفت امام رحمابینهم باشد اما اشد علی الکفار نباشد. نمی توان پذیرفت امام در برابر مستضعفان خشوع داشت اما در برابر مستکبران برنامه ای نداشته باشد. چنین نگاه هرمونوتیکی به اندیشه امام بزرگترین آفت و اول مسیر انحرافی است که ما قادر به بیان آن هستیم.

2- در زیر صفحه 29 از وصیت نامه امام راحل مطلبی به خط ایشان تقریر شده که بسیار حائز اهمیت است. دقت امام و ژرف اندیشی ایشان در همین چند خط قابل تحسین است. ایشان می فرماید : «اکنون که من حاضرم، بعض نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست مگر آن‌که صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم. » با این حال شنیده های اخیر حاکی است عده ای که در زمانی در کنار امام حضور داشتند یا عمدا و یا سهوا مطالبی را بیان می کند که با خط اصلی حیات طیبه امام کاملا منافی و حتی متناقض است و از ضدیت گذشته! مثلا در خاطره ای که یک فرد در مورد اندیشه استکبار ستیزی امام مطرح شد به طور مشخص از موافقت امام با حذف مرگ بر آمریکا سخن به میان آمده است.(1) اما کیست که نداند امام بت شکن فرمودند : « از خدا می‏خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبۀ مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ امریکا و شوروی را به صدا درآوریم. » (2) این سخن با کدام ادله قابل تفسیر است که امام موافق مرگ بر آمریکا بود. در واقع بایستی نسل های حاضر بدانند امام راحل کیست و کجا و چرا دشمنان ملت می خواهند نامی از ایشان برده نشود.

3- بارها شنیده شده است که این نهضت در جهان با نام خمینی کبیر است که شناخته می شود و جالب تر از آنکه امام راحل در دل دشمنانش سخن از نابودی آنان می داد و هیچ ترسی از جان و عرض خود در راه اسلام نداشته است. تمسک امام به نهضت حسینی و امید ایشان به انقلاب مهدی سبب شد تا سالوس های متحجر را که سالیان دراز اینطور القا می نمودند بایستی صبر کرد تا گناه فراگیر شود و ظهور حضرت نزدیک گردد به کنار روند و امید ظهور را با حرکت به سمت ظهور دوباره در جامعه اسلامی طنین انداز شده است.

4- یکی از مهمترین اصول امام تدبر در سیره معصومین و مستند سازی رفتار با نگاه کلان به این سیره بوده است. امام چه در رفتارهای فردی و چه در رفتارهای اجتماعی از این سیره استفاده می نمود و متعبد بود. بر همین اساس هیچگاه نسبت به غرب امیدوارانه نمی نگریست و امیدی نداشت آنان برای اسلام ناب تلاش کنند.امام انقلاب اسلامی را بر پایه تلاش و مجاهدت و استدلال بر اساس محاسبات عقلانی پایه گذاری نمود و چنین نظامی هیچ گاه با نظام اغواگرایانه غرب قابل جمع نیست! لذا برد برد در اندیشه امام اصلا قابل پذیرش نبود و هر رفتاری را که مطابق با سیره رسول الله و ائمه اطهار می دانست پیروزی مطلق میپنداشت.

فرجام سخن:
نظام فکری امام راحل در دایره محاسبات عقلانی و منظومه ای منسجم است. این منظومه کاخ غرب و استعمار را به ویرانی و در معرض نابودی قرار داد و استکبار ستیزی را معنایی دیگر داد. بر همین اساس موافقان نظام استکباری هیچ گاه نمی خواهند و نخواهند گذاشت اندیشه امام ادامه پیدا کند. امامی که ولایت فقیه را همان ولایت رسول الله میدانست و برآن تاکید داشت. ایستادگی امام در برابر زیاده خواهان چه در داخل و چه درخارج نشان از صبوری و تدبیر بلند این مرد الهی است. اما اخیرا هجمه ای از بیانات غیر واقعی و حتی مردود و در مواردی تحریفی به اندیشه امام اضافه می شود تا این اندیشه موجب تردید قرار بگیرد. در بالا نمونه ای از این موضوع اشاره گردیده است. تحریف مرگ بر آمریکا و استکبار ستیزی بخشی از پازل انحرافی در مسیر راه انقلاب اسلامی و اندیشه ناب بنیانگذار آن است. همانطور که رهبری معظم انقلاب فرمودند تحریف در راه انقلاب که مسیر اندیشه ای امام راحل است سیلی بزرگی به ملت مسلمان خواهد زد. این سیلی صرفا یک ضربه نخواهد بود و در عمق خود تزلزل انقلاب را به دنبال خواهد داشت. انقلاب در اندیشه امام است که به ظهور رسیده و تقطیع این اندیشه موجب انحراف در مسیر انقلاب و در نهایت همچون دیگر انقلاب های مردمی معاصر سرکوب خواهد شد. لذا معتقدین به اندیشه امام نبایستی بگذارند این انحراف در مسیر امام ایجاد شود. 

1)  ناگفته های هاشمی در "صراحت نامه"
2)    29/4/1367