به گزارش پارس به نقل از فارس، واژه «عبادت» در اصل به نظر بسیارى از واژه شناسان به معناى «خضوع» است و طبرى در تفسیر «جامع البیان» مى‌گوید: اصل عبودیت که به نظر او شامل عبادت نیز مى‌شود، نزد همه عرب به معناى ذلت و خاکسارى است.

ابوعلی سینا معتقد است: «العبادة هی غایة الخضوع و التذلّل؛ عبادت نهایت خضوع و فروتنی است» و شهید مطهری در تعریف عبادت آورده است: پرستش آن حالتی است که در آن، انسان یک توجهی می‌کند که از ناحیه باطن خودش به آن حقیقتی که او را آفریده‌است و خودش را در قبضه قدرت او می‌بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج می‌بیند. در واقع سیری است که انسان از خلق به سوی خالق می‌کند. این امر اساساً قطع نظر از فایده و اثری که داشته باشد، خودش یکی از نیازهای روحی بشر است.

آگاهی عمیق و بصیرت و اندیشه در دین، رمز ارزشمندی کارها و عبادات است و بدون آن عمل، فاقد ارزش لازم است لذا یکی از مواردی که می‌تواند ما را در انجام عبادت، راغب کند پی‌بردن به حکمت عبادات است.

آیت‌الله جوادی آملی از جمله کسانی است که به طور مفصل درباره حکمت و فلسفه اعمال عبادی دین مبین اسلام سخن گفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید به موضوع «روش‌های دعا کردن» می‌پردازد که برگرفته از بیانات این عالم فرزانه است.

روش دعا را باید از ابراهیم خلیل سلام‌الله علیه بیاموزیم. او به خدای سبحان عرض می‌کند: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ»؛ پروردگارا دل‌های گروهی از مردم را متوجه ذریه و خانواده من کن، که آنان را دوست داشته باشند و بطلبند و محبوب بین مؤمنان شوند.

قرآن کریم راه محبوب شدن بین مؤمنان را بیان کرده فرمود: «إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ سیَجْعَلُ لهَُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»؛ آنان که از نظر عقیده مؤمن و از نظر اعمال صالح‌اند، خدا برای آنها محبت قرار داده و آنان را محبوب دل‌های دیگران می‌کند.

چه ذخیره‌ای بالاتر از این که انسان محبوب دل‌های مؤمنان شود؟ این را گرچه سخت و دشوار است ولی کور و مبهم نیست؛ راه بسیار روشنی است؛ صراط مستقیم به معنای راه آسان نیست، راهی را مستقیم گویند که استقامت می‌طلبد؛ که اگر طی شود ضرورتاً پایانش سعادت‌بخش خواهد بود.

امام صادق(ع) نیز فرمودند: اگر مؤمن با قلبش متوجه خدای سبحان شود، خدا هم وجود خود را متوجه او خواهد کرد و دل‌های مؤمنان را نسبت به او دوست می‌کند و چه چیز بهتر از اینکه انسان محبوب خدا شود. و بندگان مؤمن او را دوست داشته باشند.

در دعای ابوحمزه ثمالی آمده است که خدایا بین من و تو هیچ کس فاصله نیست هرگاه که بخواهم، رازم را با تو در میان می‌گذارم و تو اگر بخواهی، به من لطف می‌کنی، بین من و تو هیچ حجاب و شفیعی نیست، فقط یک حجاب وجود دارد و آن خود من هستم.

و نیز از بیانات بلند امام کاظم(ع) است: «احْتَجَبَ بِغَیْرِ حِجَابٍ مَحْجُوبٍ وَ اسْتَتَرَ بِغَیْرِ سِتْرٍ مَسْتُورٍ» خدای سبحان بی‌پرده پوشیده است و او را چیزی نپوشانده است، گرچه او پوشیده است. و امیرمؤمنان فرمود: «لاحجاب بینه خلقه» هیچ حجابی بین خدا و خلق خدا نیست، از این‌رو گفته‌‌اند: «وجودک ذنب لایقاس به ذنب».

میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست/ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

خوشا کسی که در این راه بی‌حجاب رود.

* بلند همتی در دعا

باید چنان عمل کنیم که در بین نماگزاران برجسته‌ترین آنان و در بین روزه‌داران برجسته‌ترین روزه‌دار و در بین جنگجویان برجسته‌ترین رزمند‌ه‌ها باشیم. معارف دینی، این همت بلند را به ما می‌آموزد که راه باز است و به مقام بلند رسیدن منحصر به افراد مخصوصی نیست.

در بعضی فقرات دعای کمیل از خداوند مسئلت می‌کنیم، که: خدایا مرا از برترین و بالاترین بندگانت قرار بده «وَاجْعَلْنی مِنْ اَحْسَنِ عَبیدِکَ نَصیباً عِنْدَکَ، وَاَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْکَ، وَاَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَیْکَ»؛ همت ما این نباشد که نسوزیم؛ نسوختن که هنر نیست. خداوند بسیاری از افراد را در قیامت نمی‌سوزاند و به جهنم نمی‌برد. بچه‌ها و دیوانه‌ها را به جهنم نمی‌برد، و نیز مستضعفین که دسترسی به معارف و احکام الهی نداشته‌اند به آتش نخواهد برد.

گفته‌اند: از خدا بخواهید که برجسته‌ترین و بهترین انسان‌های نمونه باشید. از این‌رو در شب‌های جمعه از خدا مسئلت می‌کنیم که خدایا مرا به جایی برسان که از من بالاتر کسی نباشد. (البته غیر از انبیای الهی و معصومین (س) که حسابشان با خداست).

حدیث شریفی را حضرت حسین‌بن علی (ع)‌ از رسول خدا (ص) نقل فرموده که «ان‌الله عزوجل یحب معالی الأمور و یکره سفسافها»؛ خداوند همت‌های بزرگ و فکرهای بلند را دوست دارد. کارهای نازل و پست و افکار حقیر را دوست ندارد. تلاش انسان این نباشد که در قیامت به جهنم نرود و برای نسوختن عبادت نکند؛ زیرا این عبادت بندگان است. گفته‌اند آن همت‌های بلند را در خود احیا کنید و معالی امور را از خداوند مسئلت دارید.

حسین بن علی (ع) که آن حدیث را از پیامبر (ص) نقل کرد، خود نیز با سیره و روش عملی به ما آموخت که چگونه انسان به مقام بلند نایل می‌شود و چگونه امتی امت عالیه و ملتی بلند همت می‌شوند.

وقتی محمد حنفیه به امام حسین(ع) گفت: یمن پر از آشوب است؛ حجاز و عراق آشوب‌زده است و بسیاری از مناطق چنین وضعیتی دارند، حضرت فرمودند: «لو لم یکن فی‌الدینا ملجأ ولا مأوی، لما بایعت یزید بن معاویة» شما که می‌‌گویید سرزمین‌های خاورمیانه در آشوب است، اگر همه دنیا ناامن باشد، من اهل تسلیم و بیعت نیستم.

این همت و فکر بلند را، حضرت از آن حدیث آموخت. آن حدیث بلند رسول الله (ص) فرزندی این چنین تربیت می‌کند. منطق و اندیشه امام (ع) این است که نه تنها حجاز و عراق و یمن ناامن است؛ کوفه و بصره آشوب است؛ اگر سراسر دنیا ناامن باشد و همه علیه من به مبارزه برخیزند، من دست از قیام برنمی‌دارم؛ روح بلند این است. آنگاه اگر کسی شاگرد این مکتب شد دیگر نمی‌گوید: که خلیج ناامن است، تنگه هرمز ناامن است؛ بلکه سخن از آن است که چگونه فداکاری کنیم؛ زیرا در مکتب امامت، ترس ترسانده شده است یعنی هرگز ترس حق ندارد پیش اولیای الهی خودنمایی کند.