آيا مي توان به تصميمات جناح پراشتباه اصلاحطلبي تكيه كرد؟!/ فهم اصلاحطلبان در سياست خارجي در حد اتوبوس تهران-بغداد بود!
اما چه عدهاي خواستار همراهي با صدام در حمله به كويت بودند كه ميتوانست ضربات سنگيني را به كشور وارد كند؟
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مهدي پورصفا- سخنان عباس عبدي درباره همگامي اصلاحطلبان با موضعگيري عربستان در موضوع سوريه شايد يك انتقاد ساده از يك اشتباه كوچك در عرصه سياست خارجي جلوه كند، اما در حقيقت معبري به مجموعهاي از اشتباهات مكرر و گاه سهمگين در عرصه سياست خارجي كشور ميگشايد كه ميتوانست ضرباتي سخت را به كشور تحميل كند.
صرفنظر از اينكه چنين مسائلي را نشأت گرفته از نيت سوء دانسته يا آن را به عنوان يك تحليل غلط بدانيم، مرور آنها به ما نشان ميدهد كه گاه يك اغراض شخصي يا نظر حزبي و جناحي چگونه ميتواند منافع ملي را با خطرات سنگين مواجه كند. نكتهاي كه هم اكنون نيز مورد توجه برخي جناحهاي كشور به خصوص اصلاحطلبان قرار ندارد و خود را در قالب برخي اظهارنظرهاي حزبي و سياسي بيپايه بدون توجه به برخي پيچيدگيها در عرصه بينالملل نشان ميدهد.
شايد يكي از بزنگاههايي كه اصلاحطلبان در جريان آن ريشه كار سياسي خود را نشان دادند، حمله صدام حسين به كشور كويت در سال 1991 ميلادي بود كه به لشكركشي تمام عيار غربيها و عمليات طوفان صحرا انجاميد. صدام حسين كه در جريان جنگ هشت ساله با ايران تمام موجودي مالي خود را به اتمام رسانده بود، حالا با ليست عظيمي از خرابيها روبهرو بود كه براي بازسازي آنها نياز به مقدار متنابهي هزينه ارزي داشت و از سوي ديگر نيز سررسيدهاي قرضهاي گرفته شده از كشورهاي عربي سر به آسمان ميزد و عملاً ميتوانست براي هر كشوري يك مصيبت تمام عيار اقتصادي محسوب شود.
صدام حسين تصور ميكرد كشورهاي عربي بايد تمام اين قروض را به عنوان هديههايي براي بحث حفاظت از كشورهاي عربي در مقابل انقلاب اسلامي محسوب كنند، اما نظر كشورهاي عربي چيزي غير از اين بود. قرضهاي يكصد ميليارد دلاري چيزي نبود كه كشورهاي عربي بتوانند از آن بگذرند. در كنار اين تأكيد عربستان و كويت بر پايين نگهداشتن قيمت نفت نيز صدام را بيش از پيش عصباني كرده بود و در چنين شرايطي صدام حسين با حمله به كويت و تصرف اين كشور در كمتر از دو ساعت عملاً ثابت كرد پيشبيني حضرت امام(ره) درخصوص حمله رژيم بعث عراق به كشورهاي عربي تا چه اندازه قابل اتكا و صحيح بوده است.
حمله عراق به كويت سبب بازگشت امريكا به خليجفارس شد و كشور عراق نيز زير بار 40 روز بمباران مداوم از سوي 2 هزار و 500 هواپيماي كشورهاي غربي ويران شد. در اين ميان حمايت ياسر عرفات از اين تهاجم چنان منجر به سخت شدن شرايط براي فلسطينيها در كشورهاي عربي شد كه بعدها مقامات و مسئولان فلسطيني به عنوان يكي از بزرگترين اشتباهات خود در عرصه سياسي ياد كردند. در آن زمان جمعبندي تمام نهادهاي نظامي و سياست خارجي كشور عدم حمايت از اقدام تجاوزگرانه عراق به كويت بود.
تدبير رهبري براي عبور از يك مسئله حساس و مهم
سرلشكر رحيم صفوي، قائم مقام فرماندهي آن زمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با اشاره به بررسي موضوع در جلسات شوراي عالي امنيت ملي در مصاحبهاي ميگويد: در آن زمان حضرت آيتالله خامنهاي، رهبري و فرمانده كل قوا و آقاي هاشمي، رئيسجمهور بودند. با مصوباتي كه شوراي عالي امنيت ملي داشت، راهكارهاي ما براي مواجهه با اين بحران مشخص بود و ايران اولين كشوري بود كه موضع شفاف و روشن سياست خارجياش را بيان كرد و خودش را آماده كرد كه در اين صحنه بينالمللي و منطقهاي چگونه عمل كند. در آن زمان مقام معظم رهبري چندين بار حملات نظامي عراق و اشغال كويت را محكوم كردند.
وي ميافزايد: در آن زمان در مورد موضع ايران در قبال صدام و حمله او به كويت و پس از آن حمله امريكا به عراق در سال 1991 ميلادي، در داخل كشور يك نوع تفاوتها و برداشتهاي مختلفي حاكم بود و عدهاي معتقد به همراهي با صدام و حمايت از وي بودند و حتي در تريبون مجلس مطالبي گفته ميشد و بر حمايت از وي در جريان جنگ با امريكا تأكيد ميكردند. اما با تدبير مقام معظم رهبري، ايران هم حمله امريكا به عراق را محكوم كرد و هم از رژيم صدام حمايت نكرد. اما چه عدهاي خواستار همراهي با صدام در حمله به كويت بودند كه ميتوانست ضربات سنگيني را به كشور وارد كند؟
وقتي صدام خالدبن وليد شد!
در آن زمان اصلاحطلبان امروز ايران با فراموش كردن جنايات صدام عليه ملت ايران خواستار حمايت از اقدام تجاوزكارانه صدام بودند، چنانكه بهزاد نبوي در ديداري با دانشجويان دانشگاه تهران خواستار بهرهگيري از اين فرصت براي حمله به اسرائيل و جنگ با آن شد: «اين جنگ فرصتي تاريخي براي حمله به اسرائيل به وجود آورده بود كه از دست رفت... وظيفه ما اين بود كه به هر طريق ممكن سمت و سوي جنگ را عوض ميكرديم. ما بايد در سياست خارجي و مواضعمان در قبال عراق، اين نكته محوري را نصبالعين قرار ميداديم.»
علياكبر محتشميپور نيز در نطق پيش از دستور خود در جلسه 30 دي 1369، با فراموش كردن نقش صدام در جنايتهاي بيشمار عليه ايران و نقش او در آتشافروزي در منطقه، به تطهير صدام پرداخت و ورود به جنگ به نفع وي را واجب شمرد و او را خالد بن وليد خواند! و گفت:«امروز بحث بر سر گذشته عراق و ايران نيست... امروز كفر جهاني به سركردگي امريكا در يك صف براي نابود كردن منابع مسلمين قرار گرفته است. اينكه برخي از افراد سادهلوح يا مرعوب فكر كنند اين جنگ براي ما جاي نگراني نيست و مردم نگران نباشند، جاي بسي تأسف است... . امروز ملتهاي مسلمان منطقه به خصوص ملت ايران وظيفه شرعي دارند تا در جهادي مقدس به مقابله با نيروهاي كفر امريكا و ناتو و صهيونيسم برخيزند. انقلاب و نظام جمهوري اسلامي نميتواند در اين جنگ خانمانسوز و سرنوشت مسلمانان بيتفاوت بماند. ملت ايران هم اكنون مقلد امام(ره) است. برادران عزيز، علما، مراجع، مجتهدين مراجعه كنند به فتاواي امام در ارتباط با فصل دفاع در تحريرالوسيله شرايطي را كه امام عنوان فرمودهاند دقيقاً منطبق با زمان حاضر است. حوادث و بحران اخير يادآور رويارويي و صفآرايي خالد بن وليد در برابر ابرقدرتهاي صدر اسلام است. او كه عمري در صف كفر شمشير به روي پيامبر و مسلمانان كشيد ولي در نهايت فاتح بزرگي براي مسلمانان شد.»
شيخ صادق خلخالي از ديگر هواداران ورود ايران به جنگ با امريكا و متحدانش بود. او با تأكيد بر اينكه هدف امريكا نه نفت و نه عراق، بلكه اسلام است و اين جنگ يك جنگ صليبي عليه مسلمانهاست، تصريح كرد: «ما مدام ميگوييم مرگ بر امريكا، مرگ بر اسرائيل، حالا بايد اين معنا را نشان دهيم.»
وقتي روحاني جواب اصلاحطلبان تندرو را داد
نكته جالب اينجاست كه حسن روحاني دبير آن موقع شوراي عالي امنيت ملي اين حركت را تندروي تمام و كامل دانست و در مصاحبه با نشريه ماهنامه نسيم بيداري در آن زمان گفت: «در همين مجلس سوم كه اكثريت در دست جناح چپ بود، وقتي شوراي عالي امنيت ملي تصميم گرفت در ائتلاف غرب عليه عراق بيطرف باشد، تندروها در مجلس شلوغ كردند و داد و فرياد به پا كردند كه چرا شوراي عالي چنين تصميمي گرفته است. حتي يكي از نمايندگان مجلس او را با خالد بن وليد مقايسه كرد. البته تعداد آن افراد تندرو در مجلس كم بود و اتفاقاً من در آن جلسه حاضر بودم و عصباني شدم و گفتم، اتوبوس دم در آماده است، هر كس ميخواهد به صدام كمك كند، به بغداد برود! يعني ميگفتند از صدام كه آنقدر در جنگ با ايران مرتكب جنايت شده است، حمايت كنيم. اصلاً هم فكر نميكردند كه در صورت اعمال اين سياست، بايد با ۳۰كشور ميجنگيديم.»
بعدها در آن زمان و پس از پايان حمله امريكا به عراق و با چراغ سبز ائتلاف جهاني حمله به عراق صدام توانست با قتلعام شيعيان همچنان در قدرت باقي بماند.
شاهد از غيب رسيد
حالا پس از گذشت 25 سال از آن موضوع هنوز مصاديق فراواني ميتوان از اين اشتباهات حساس يا تندرويهاي اينچنيني را يافت. استفاده تبليغاتي عربستان از سفر سيد محمد خاتمي رئيسجمهور اسبق به اين كشور و آن هم پس از حملات يازدهم سپتامبر كه دست داشتن اتباع سعودي در آن محرز بود يا شعار نه غزه نه لبنان كه عمق راهبردي ايران را در منطقه هدف قرار داد، از مصاديق ديگر اين مسئله بود. سخنان عبدي در خصوص حمايت اصلاحطلبان از موضع عربستان در موضع سوريه كه اين كشور را به جايگاهي براي پرورش تروريستها تبديل كرد نيز شاهد ديگري است كه از غيب رسيده است. مروري بر اين كارنامه اين سؤال را براي ما مطرح ميكند كه در چنين شرايط حساسي كه با حمله عربستان به يمن منطقه خاورميانه در شرايط حساس و تاريخي قرار گرفته است، آيا حضور اصلاحطلبان در عرصه تصميمگيريهاي حساس چنين اشتباهاتي بار ديگر قابل تكرار است؟ اشتباهاتي كه هر كدام براي بر باد دادن منافع حياتي كشور در هر حوزهاي ميتواند كافي باشد.
ارسال نظر