پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سعید ساسانیان- آشوب در استراتژیک‌ترین منطقه جهان، این روزها کار را به آن‌جا رسانده که سیاست خارجی سنتی و غیردموکراتیک عربستان در پی یک چرخش در رفتار خود است. شاید این‌که می‌گویند در سیاست، دوستی‌ها و دشمنی‌ها پایدار نیست و این منافع است که الگوهای رفتاری را می‌سازد، این بار با گرایش تاکتیکی عربستان به اخوان‌المسلمین یمن، دوباره معنا شود. اگر این‌گونه شود، باید به رابطه مصر و عربستان و اخوان هم اندیشید.

به‌تازگی خبری منتشر شده که از سفر هیئتی متشکل از اعضای اخوان‌المسلمین یمن به عربستان حکایت می‌کند. اخوان یمن، حزب اصلاح است. گفته شده آن‌ها برای رایزنی در خصوص تحولات یمن به ریاض رفته‌اند. پیش‌تر نیز سعود الفیصل وزیر خارجه سعودی گفته بود که ما با اخوان‌المسلمین مشکلی نداریم بلکه مشکل ما فقط با مجموعه کوچکی است که به این جماعت وابسته‌اند. اگر منظور او اخوان مصر بوده باشد که این محتمل است، این اخوان نه کوچک، که ستون اخوان در جهان است. اما اخوانی‌های یمن چه کسانی‌اند؟

حزب اصلاح
این حزب که شاخه یمنی اخوان‌المسلمین است، در سپتامبر ۱۹۹۰ تاسیس شد و چهره‌های اسلام‌گرا، رهبران قبایل و بازرگانان را کنار هم گردآورد. این حزب از همان ابتدا با رقابت در انتخابات آزاد و حضور در پارلمان، در فرایند دموکراتیزه کردن کشور مشارکت داشته، نظام چندحزبی را پذیرفته و از رویارویی مسلحانه مستقیم با دولت حمایت نکرده است. روابط این حزب با علی عبدالله صالح رئیس جمهور سابق یمن، اگرچه همراه با انتقاداتی بود اما الگویی از ائتلاف و همسویی را نشان می‌داد. در دهه ۱۹۹۰ حزب اصلاح کاملا در کنار صالح بود. این روابط از سال ۲۰۰۷ به این سو و با درگذشت شیخ الاحمر که روابط شخصی پایداری با صالح داشت، پرچالش‌تر شد.

عربستان و اخوان
سعودی‌ها هیچ‌وقت اخوان‌المسلمین را از «خود» ندانسته‌اند. اخوان همیشه یک «دگر» برای سعودی‌ها بوده است. این تقابل بیشتر از این‌که بسته به مباحث سیاسی روز باشد، ریشه در رویکردهای دینی و سیاسی این دو دارد. سعودی‌ها اصلی‌ترین نماد اسلام سلطنتی در جهان اهل سنت‌اند و این در حالی است که اخوانی‌ها حالا سال‌هاست که موضع خود با دموکراسی و رای مردم را مشخص کرده‌اند. گفتمان اخوان به‌واسطه سطح و عمق (محل تامل است) اصلی‌ترین رقیب گفتمانی سعودی‌ و وهابیت رسمی در جهان سنی است. قدرت‌گیری اخوان در مصر و تونس و حمایت‌های منفعت‌طلبانه ترکیه و قطر از آن‌ها می‌توانست جایگاه عربستان را به خطر بیاندازد. تثبیت کودتا در مصر که باعث تثبیت دوری اخوان از قدرت می‌شد، آن‌قدر برای عربستان می‌ارزید که میلیاردها دلار به صورت نقدی و غیرنقدی روانه قاهره کند تا عبدالفتاح السیسی با دل‌گرمی بیشتری به سرکوب معترضان بپردازد.

عربستان با همان نگاه بدبینانه‌ای به شاخه‌های اخوان می‌نگرد که سال‌هاست اخوان مصر را با آن تجزیه و تحلیل کرده است. البته همیشه اصطکاک‌ها بسته به میزان اهمیت شاخه‌های اخوان و اهمیت کشورها متفاوت بوده و هست.

عربستان و اخوان یمن
تا پیش از این، عربستان زمینه نزدیکی به تجمع اصلاح یا همان اخوان یمن به خود را فراهم نمی‌کرد. نگاه سعودی به حزب اصلاح ذیل همان رویکرد کلی ریاض به جمعیت اخوان قرار داشت. البته این نگاه پیش‌تر و قبل از کودتای مصر، مثبت‌تر بود اما از آن به بعد، تنش‌ها بیشتر شد. حالا که حوثی‌ها بیانیه قانون اساسی صادر کرده و در مسند قدرت‌اند، شرایط متفاوت شده است. عربستان با توجه به جایگاه میدانی و گفتمانی تجمع اصلاح ترجیح داده تا خود را به این گروه نزدیک سازد بلکه خطر حوثی‌ها رفع شود. جمال خاشقچی یکی از نویسندگان سرشناس سعودی که گفته می‌شود به دربار نزدیک است، پس از مرگ عبدالله پادشاه سابق این کشور، به صراحت نوشت که ریاض باید دست از سیاست ضد اخوانی‌ برداشته و به حزب اصلاح یمن نزدیک شود بلکه خیالش در یمن کمی آسوده‌تر شود، و این حالا دارد عملی می‌شود.

در صورت چنین تغییر رفتاری از سوی سعودی، باید منتظر واکنش مصر بود. قاهره این روزها نگران تنگه باب المندب است و تصور می‌کند اگر این تنگه به‌دست حوثی‌ها بیفتد، احتمالا کانال سوئز هم دچار تهدید خواهد شد. حوثی‌ها البته این‌ها را تکذیب کرده‌اند اما خیلی طبیعی است که مصر به این تکذیب‌ها بی‌توجه باشد چرا که پای امنیت سوئز در میان است. آیا مصر هم حاضر می‌شود تا برای رفع به زعم خود تهدید حوثی‌ها بر باب المندب، حزب اخوانی اصلاح یمن را محترمانه بپذیرد در حالی که اخوان مصر را هم‌چنان تروریست می‌نامد؟

هرچه بحران در یمن بیشتر می‌شود، جایگاه آن در معادلات منطقه‌ای بیشتر درک می‌شود.