پايگاه خبري تحليلي «پارس»- فاطمه زارعي- اخیرا آقای محسنی اژه‌ای در پاسخ به سوالی  درخصوص انتشار تصاویر رييس دولت هفتم و هشتم در رسانه ها گفته است: «دستگاه قضایی می‌تواند به عنوان یک اتهام در مورد کسانی که با تصمیم شورای امنیت ملی و یا قوه قضائیه سران فتنه محسوب می‌شوند به رسانه‌ها دستور بدهد، در مورد این فرد نیز دادستانی تهران دستور داده رسانه‌ها حق ندارند تصویر یا مطلبی از وی منتقل کنند و این دستور هنوز باقی است و براساس صحبتی که دادستان تهران داشتم این دستور هنوز باقی است و اگر احیانا رسانه‌ای تصویر یا مطلبی از این فرد منتشر کند برخورد می‌شود.»

در این مقال، در پی تایید یا رد اظهارات آقای محسنی اژه ای نیستیم، تنها می خواهیم از جنبه ای دیگر به این قضیه نگاه کنیم. 25 خرداد ماه سال 92 آقای روحانی، بعنوان رییس جمهور منتخب مردم، برای اولین بار پس از پیروزی، در ارتباطی زنده و تلفنی با خبر ساعت 21 سیما، با مردم صحبت کرد. روحانی در ابتدای این مصاحبه، از شخصیت هایی تشکر و قدردانی کرد که در پیروزی او سهیم بوده اند. یکی از این افراد، رييس دولت هفتم و هشتم بود که نام وی از زبان رییس جمهور منتخب از صداوسیما پخش شد!

این یک اتفاق ساده نبود بلکه نشان از تغییر داشت. تغییراتی که خواه ناخواه با انتخاب رییس جمهور جدید پیش می آمد. تا پیش از آن، بردن نام «رييس دولت هفتم و هشتم» در صداوسیما تقریبا ممنوع بود و اگر هم به وی اشاره ای می شد، به منظور توبیخ و محکوم کردنش در جریان فتنه بود، اما اینک بعد از چند سال، به یک باره از او در رسمی ترین بخش خبری سیما، تقدیر می شود!

این دوگانگی ها احتمالا برای مردم هم عجیب بود. یک سوال کاملا منطقی وجود داشت که مگر چه اتفاقی افتاده؟ کسی که تا دیروز به فتنه گری محکوم بود، امروز چطور به اعتدال منسوب است؟ پاسخ این سوال البته ساده است. همان تغییر!

ممکن است برخی با این حرف موافق نباشند، اما چه بخواهیم چه نه، تغییر شرایط و همین طور تغییر جایگاه و وضعیت آدمها، یک مساله کاملا جدی است. وضعیت سید محمد خاتمی در سال 92 با وضعیت او در سال 88 یکی نیست. تا قبل از پیروزی روحانی، «رييس دولت هفتم و هشتم» در موضع ضعف قرار داشت، اما بعد از انتخاب روحانی چطور؟ فهم و درک این حرف کار اصلا سختی نیست. 

البته در اینجا منظور از وضعیت خاتمی، محبوبیت یا عدم محبوبیت او نیست. منظور وضعیت سیاسی و قدرت تاثیرگذاری است. در جریان حوادث سال 88 «رييس دولت هفتم و هشتم» همچون بسیاری از اصلاح طلبان، در یک سیر نزولی قرار گرفتند که علی رغم جنجال های رسانه ای داخلی و خارجی، نمی توانستند تاثیر زیادی بر سیستم حکومتی و عرصه های قدرت داشته باشند و به مرور –البته با تعصب و خودخواهی و پافشاری بر خواسته ها بدون کمترین نرمش و انعطافی- از صحنه خارج شدند؛ اما در سال 92 با حمایت از روحانی و پیروزی در انتخابات، اصلاح طلبان شاهد بازگشت آرام خود به قدرت بودند. این یعنی تغییر شرایط سیاسی و جایگاهی افراد، از پایین به بالا 

حال با توجه به این تغییر و تحولات، آیا می توان از یک برخورد ثابت دم زد؟ آیا واکنش ها، چیزی جدای از کنش ها هستند؟ منظور این نوشته، قطعا دست برداشتن از اصول و خطوط قرمزها و توجیه محافظه کاری و دمدمی مزاجی سیاسی نیست، اما رفتار متناسب با مقتضیات زمان، یک امر کاملا عقلانی است. 

حرف ما این نیست که «رييس دولت هفتم و هشتم»  ممنوع التصویر باشد یا نباشد، نکته اینجاست که خاتمی امروز، همان خاتمی دو سال پیش نیست. نه فقط وضعیت «رييس دولت هفتم و هشتم» ، که خیلی چیزهای دیگر هم تغییر کرده اند. مثلا تا همین دو سال پیش، افرادی به بخاطر ارتباط با فتنه، محکوم می شدند، اما به هر حال این روزها به نوعی بازگشته اند! فهم این مساله، به ما کمک می کند که در واکنش ها، اظهار نظرها، تصمیم گیری ها، انتخاب ها و انتخابات، درست تصمیم بگیریم. چه بسا هر تصمیمی، هر تکلیفی، هر اجماعی، هر ائتلافی، هر انصرافی، هر رایی، به تغییرات سیاسی و اجتماعی گسترده ای منجر شود که آن وقت باید همه تبعاتش را پذیرفت!