ایران و عربستان در دوره ملک عبدالله و بعد از آن
پادشاه جدید عربستان علاوه بر وابستگی به گروههای افراطی و ضد ایرانی، به موضعگیریهای ضدایرانی نیز شناخته میشود. تاکید بر ادامه بحران آفرینی نفتی و اتخاذ اظهارات ضدایرانی در دیدار رئیس جمهور آمریکا موید ادامه رویکرد افراطی خواهدبود.
به گزارش پارس،اگر نگاهی دقیق به سیر روابط ایران و عربستان در چهار دهه گذشته داشته باشیم میبینیم که نحوه تعامل این 2 کشور در طول این سالها متاثر از 2 عامل اصلی بوده است؛ عوامل داخلی و تحولات سیاسی درون هر 2 کشور، و عوامل خارجی منطقهای و بینالمللی.
در بررسی عوامل داخلی میتوان به سیاستهای داخلی این 2 کشور و تغییراتی که در سطح رهبران سیاسی (در ایران، تغییر رئیس جمهوری و در عربستان، تغییر پادشاه) رخ میدهد اشاره داشت. عوض شدن رئیسان جمهوری در ایران و فوت پادشاه سعودی و روی کار آمدن یکی دیگر از پسران ملکعبدالعزیز (نخستین پادشاه عربستان سعودی) به عنوان پادشاه تازه، باعث تغییراتی تاکتیکی در روابط ایران و عربستان در سالهای پس از انقلاب اسلامی در ایران شده است.
از سوی دیگر، عوامل خارجی نیز تاثیرات زیادی بر روابط ایران و عربستان در طول سالهای گذشته داشته است. به عبارتی دیگر، بسیاری از عوامل زمینهساز نزدیکی یا دوری ایران و عربستان از یکدیگر ناشی از تحولات بیرونی بوده است؛ یعنی تحولاتی که در گستره خاورمیانه یا در سطح نظام بینالملل رخ میدهد. این عوامل منطقهای و بینالمللی به گونهای است که همواره بسیاری از تغییرات و تحولات داخلی را نیز تحت تاثیر قرار داده است و عوامل داخلی بیشتر حالت کانده یا شدت دهنده به تحولات بیرونی را داشتهاند.
همانگونه که گفته شد، ایران و عربستان از جمله مهمترین کشورهای با نفوذ در خاورمیانه هستند که همواره شکلی از رقابت بر روابط آنها حاکم بوده است. این رقابتها در دورانهای مختلف با فراز و فرودهایی همراه بوده است؛ به گونهای که در برخی برههها (مثل دوران 8 ساله دفاع مقدس) روابط 2 کشور روبه تیرگی بود- که تاثیرات آن را در موضعگیریهای متفاوت 2 طرف در اوپک شاهد بودیم که در سالهای میانی دهه 1980 میلادی به افزایش عرضه نفت و کاهش قیمت آن منجر شد- و در برخی زمانها (مثل دوران پس از جنگ و ریاست جمهوری «آیتالله هاشمی رفسنجانی») روابط ایران و عربستان به گرمی گرایید؛ دوستی عبدالله با هاشمی رفسنجانی و اشتراک دیدگاه آنها نسبت به مسائل منطقه، جهان اسلام و مسائل اقتصادی، باعث شد روابط 2 کشور در این دوره رو به گرمی برود.
با انتخاب «سیدمحمد خاتمی» به عنوان رئیس جمهوری در ایران، روابط ایران و عربستان بیش از پیش تقویت شد.به گونهای که در سال 1376 خورشیدی، عبدالله که در آن زمان ولیعهد عربستان سعودی بود، در کنفرانس سران کشورهای اسلامی که در تهران برگزار شد شرکت کرد؛ سفری که در نوع خود پس از انقلاب اسلامی بینظیر بود. در اردیبهشت سال 1380، پیمان امنیتی مشترکی بین تهران و ریاض به امضا رسید. امضای این پیمان اوج گرمی روابط ایران و عربستان در سالهای پس از انقلاب ایران بود.
اما حوادث یازدهم سپتامبر سال 2001 میلادی و حمله آمریکا به افغانستان و عراق معادلات قدرت را در خاورمیانه به هم زد. سرنگونی 2 دشمن دیرینه ایران در مرزهای غربی و شرقی این کشور، از نظر مقامهای سعودی به معنای افزایش قدرت منطقهای ایران بود. این مساله با روی کار آمدن دولتی با اکثریت شیعی در عراق تشدید شد و به همین خاطر بود که عربستان حاضر به پذیرش چنین دولتی در عراق نشد و سفارت خود را در این کشور همچنان بسته نگه داشت (عربستان پس از حمله صدام به کویت، سفیرش را از عراق فراخوانده بود.)
ملک عبدالله در چنین شرایطی قدرت را در عربستان در دست گرفت و پس از مرگ ملک فهد، پادشاه شد. آغاز پادشاهی وی با ترور «رفیق حریری» نخستوزیر فقید لبنان همراه بود. بحران ترور حریری در سال 2005 میلادی به فاصله گرفتن عبدالله از «بشار اسد» رئیسجمهوری سوریه، منجر شد و آغازی بود بر دشمنی این 2 با یکدیگر (توضیح اینکه، پیش از ترور حریری، ملک عبدالله تلاش داشت روابط خود با شخص بشار اسد را تقویت کند و در این دوران روابط ریاض و دمشق به گرمی میگرایید). برخی تحلیلگران این مساله را به نوعی بازتاب رقابتهای عربستان با ایران و نشان دهنده نارضایتی این کشور از افزایش نفوذ منطقهای ایران پس از سرنگونی صدام میدانند.
با آغاز جنگ 33 روزه در لبنان در سال 2006 میلادی، این مسئله بیشتر نمایان میشود. در این جنگ، عربستان به همراه مصر و اردن، حزبالله لبنان را عامل شروع جنگ خطاب کرد و به صورتی ضمنی، رژیم صهیونیستی را محق در جنگ با حزبالله دانست.
چنین چالشهای منطقهای به شدت بر روابط ایران و عربستان سایه افکند. تقویت حضور آمریکا در خاورمیانه نیز بر مشکلات موجود و بیاعتمادیهای بین ایران و عربستان دامن میزد. با وجود چنین چالشهایی، 2 کشور با مدیریت اختلافها، سعی میکردند مانع از تشدید آن و تبدیل به خصومتی آشکار شوند.
اما خیزشهای عربی آغازگر تنشی آشکار در روابط ایران و عربستان در دوره ملکعبدالله بود. اختلاف دیدگاه تهران و ریاض در برخورد با اتفاقات رخداده در جهان غرب و تفاسیر متفاوت آنها از این تحولات، دامنه بیاعتمادی بین 2 کشور را افزایش داد.
عربستان به دلیل ماهیت محافظهکارانه دستگاه سیاسی آن، تلاش داشت مانع از سرایت خیزشهای عربی به دیگر کشورهای منطقه شود و در برخی کشورها از جمله بحرین برای سرکوب مخالفان مستقیم وارد عمل شد و در دیگر کشورها نیز تلاش کرد تحولات را مدیریت کند. اما نگاه ایران به این تحولات مثبت بود و از دید «بیداری اسلامی» در کشورهای عربی، از این تحولات استقبال کرد؛ همین مسئله باعث تشدید اختلافهای ایران و عربستان و غلبه بعد تخاصمی بر بعد رقابتی روابط آنها شد.
اوج تنشهای ایران و عربستان در این زمان، سرایت خیزشهای عربی به سوریه بود. در این زمان، رقابتهای پنهان 2 کشور به شکل تخاصمی آشکار خود را نشان داد و به دیگر حوزهها از جمله لبنان، عراق، یمن و حتی فلسطین نیز کشیده شد و اخیرا نیز با وجود تغییر دولت در ایران جلوگیری عربستان از کاهش تولید نفت اوپک به کاهش بیش از 50 درصدی قیمت نفت طی هفتههای منتهی به فوت ملک عبدالله منجر شده است که این حاکی از عمق تنش بین دو کشور است.
این نکته را باید در نظر گرفت که تنشهای اخیر در خاورمیانه و جنگ و خونریزیهایی که در سالهای گذشته در این منطقه رخ داده است با نزدیکی ایران و عربستان است که میتواند راحتتر حل شود و در این بین نقش قدرتهای غربی برای جلوگیری از نزدیکی این دو کشور و به راه انداختن موج ایرانهراسی در منطقه قابل چشمپوشی نیست چرا که منافع آنان در تفرقه نهفته است.
دوران پس از عبدالله
ملک سلمان هفتمین پادشاه سعودی است که پس از مرگ عبدالله به پادشاهی عربستان میرسد. وی که بیست و پنجمین پسر ملک عبدالعزیز است، در اواخر سال 1935 در شهر ریاض به دنیا آمد. سلمان به دلیل تعلق به خاندان سلطنتی، تحصیلات مقدماتی را در مدرسهای که پدرش برای آموزش شاهزادههای سعودی تاسیس کرده بود گذراند و از همان آغاز جوانی وارد سیاست شد.
زندگی سیاسی ملک سلمان با انتخاب وی به عنوان جانشین امیر منطقهای ریاض در 17 مارس 1954 آغاز شد. در این دوره، شهر ریاض در ریاست (امیری) برادر سلمان قرار داشت و انتخاب سلمان به عنوان جانشین برادر، مسیر وی برای رشد سیاسی در چرخه قدرت را هموار کرد. ورود کامل سلمان به سیاست در سال 1955 روی داد. در آن سال، سلمان به امیری منطقه ریاض دست یافت و تا 5 سال بعد نیز این پست را در دست داشت. وی مدتی از امیری ریاض استعفا داد، اما 2 سال بعد به دستور پادشاه، بار دیگر به عنوان امیر ریاض انتخاب شد. بنابراین وی به مدت 48 سال امیر منطقه ریاض بود.
شهرت ملک سلمان در دوران ریاستش بر شهر ریاض و مرگ فرزندان نسل اول آلسعود باعث شد وی از سال 2011 در چرخه قدرت خاندان سعود بیشتر رشد کند. بر این پایه، وی پس از مرگ «سلطان عبدالعزیز» وزیر دفاع پیشین عربستان، به دستور ملک عبدالله به سمت وزارت دفاع منصوب شد. مرگ «نایف بن عبدالعزیز» ولیعهد پیشین ملک عبدالله و انتخاب سلمان به ولیعهدی، همزمان که پست وزارت دفاعرا در دست داشت، آخرین حلقه موفقیت سلمان در چرخه قدرت در خاندان سعودی تا رسیدن وی به پادشاهی عربستان سعودی بود.
براساس برخی شواهد پادشاه جدید عربستان علاوه بر وابستگی به گروههای افراطی و ضد ایرانی عربستان، به موضعگیریهای ضدایرانی نیز شناخته میشود. تاکید بر ادامه بحران آفرینی نفتی و اتخاذ اظهارات ضدایرانی در دیدار رئیس جمهور آمریکا موید ادامه و احتمالا تشدید رویکرد افراطی و تخاصمبرانگیز علیه ایران و جبهه مقاومت در آینده خواهد بود.
خبرنامه 1443جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
ارسال نظر