پادشاه لخت است
بازگشت سیاست خارجه به کف خیابان/ روحاني همه تخم مرغ ها را در سبد مذاکرات هسته ای شكست
اساسا «هسته ای بهانه است» و مذاکرات حتی با آمریکا، مشکلی از مشکلات این کشور را حل نخواهد کرد.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محمد پورغلامي- سال گذشته بود که حضرات تکنوکرات، سرخوش از پیروزی در انتخابات 92، سخن از آغاز مرحله جدیدی از تاریخ سیاسی- اجتماعی این کشور دادند که کشتی را کشتیبانی دیگر آمد که ناخدا است و دریادیده و دنیادیده است و می تواند آبرو و عزت را به ایران و ایرانی برگرداند.
مشاورین سرخوشتر جنابشان، آنقدر گرفتار «هیجان کاذب» شده بودند که گفتند «باید سیاست خارجی را از کف خیابان ها جمع کنیم» و به افراد کاربلد برگردانیم. بعدتر هماو با توهین به مردم ایران گفت: «تربیت عقلی در خانواده و مدرسه بسیاری ضعیف است. در نتیجه ما احساسی، غریزی و پوپولیستی تربیت میشویم. صدا و سیمای ما هم متاسفانه به این جریان کمک میکند. از یک لبوفروش یا راننده تاکسی که تمام روز را سرگرم حل مشکلات معیشتیاش است، درباره جریان هستهای نظرخواهی میکند.»
حالا اما یک سال و اندی بعد از جولان تمام و کمال حضرات در سیاست خارجه و مکالمه تلفنی با رئیس جمهور شیطان بزرگ و مذاکرات دوجانبه با وزیر خارجه آمریکا و نشست های چندجانبه با سایر نوچههای شیطان بزرگ، نه تنها مشکل حضرات تکنوکرات حل نشد، که بدتر هم شد! تازه فهمیده اند که اتفاقا این خودشان بودند که نگاه «آرمان گرایانه» به سیاست خارجه و دیپلماسی داشتند و تصور می کردند مشکل در تیم مذاکره کننده قبلی و عدم آشنائیشان به دیپلماسی و کشورهای مذاکره کننده است و اگر تیم تغییر کند، همه چیز حل خواهد شد.
اکنون دیگر به خوبی دریافته اند که اتفاقا نگاه «واقع گرایانه» به مذاکرات همانی است که رهبری در طول همه این سال ها آن را بیان کرده اند که اساسا «هسته ای بهانه است» و مذاکرات حتی با آمریکا، مشکلی از مشکلات این کشور را حل نخواهد کرد.
از همین روی، رئیس جمهور محترم، با شکستن همه تخم مرغ هایی که در سبد مذاکرات هسته ای و رسیدن به توافق با چند کشور غربی گذاشته بود، در اقدامی نادر، پا روی همه باورها و ارزش های قبلی خود گذاشت و شعار «بازگشت سیاست خارجه به کف خیابان» را سر داد! همه پرسی یعنی بازگرداندن سیاست به کف خیابان.
«همه پرسی» در حقیقت به معنای شکست کامل طرح ها و برنامه های دولت است. همه پرسی یعنی اینکه دولت، دستش خالی است و دیگر هیچ چیز برای رو کردن ندارد. و بنده، آنچنان که پيش از اين تكيد شده است صد در صد با «همه پرسی» حتی در مورد مذاکرات هسته ای موافقيم. مشکل در این است که متاسفانه حضرات، هیچ وقت درک و فهم درستی از «مردم ایران» نداشته اند. «همه پرسی» در زمینه هسته ای نشان خواهد داد که «پادشاه لخت است» و دولتش مستعجل.
نظر آقای پور غلامی جای کمی صحبت دارد. بله وقتی پای همه پرسی بمیان میاد معنیش اینه که دولت بر سرتصمیم حساسی است و از عاقبت آن بیمناک است و مایل است با همه پرسی تصمیم هر چه باشد پشتیبانی اکثریت را داشته باشد. ولی همهپرسی نکته ضعفی هم دارد و آن اینکه نگرانی مردم عادی بیشتر معطوف به خود ، خانواده ، محله ، حوزه و شهر خودشان و قضاوتشان در همین محدوده است چون اطلاعات بروز در سطح کشور وروابط پیچیده بین المللی را در اختیار ندارند. بعلاوه تفاوت (حتی تضاد )منافع هم بینشان وجود دارد. اگر یک تصمیم کشوری به عهده مردم عادی گذاشته شود آنها آن تصمیم را به حدود منافع شخصی ، حوزه یا حزبی خود ترجمه خواهند کرد. این لحظه ایست که نقش و وظیفه دولت مرکزی معنا میابد یعنی لازم میاد تصمیم را کسی بگیرد که دید همه زوایا و شرایط را دارد. البته بعضی تصمیمات درایت و شجاعت هر دو را لازم دارد وخواهیم دید که انشا اله این هر دو خواص در دولت هست.
بااینهمه اگر همهپرسی قرار شد اجرا شود باید اطلاعات همه زوایا و شرایط بزبان ساده عرضه شود