دادگاه ۵۰ میلیونی
نکته حیرت انگیز در ماه های اخیر اینکه، عده ای از افراطیون دوستدار غرب که با روی کار آمدن دولت یازدهم از انزوای سیاسی در آمده اند و نیز برخی از ناظران سیاسی سادهاندیش، ساز آزادی و لزوم محاکمه سران فتنه را کوک کرده و بر طبل برگزاری دادگاه آنان می کوبند.
شاید شش بار پوستاندازی وقایع سال ۸۸ در شش ماهه خرداد تا دیماه لازم بود تا اهداف واقعی آن هویدا شود و پرده از چهره هدایتکنندگانش فرو افتد تا تودههای متدین و ولایتمدار ملت ایران دیگر مدارا را جایز ندانند؛ هتک حرمت عزای سرور و سالار شهیدان و رقص پایکوبی در محشر عاشورای ایران، رویدادی نبود که ملت سیاهپوش بتواند آن را هم به حساب غفلت و جهالت سران و پیاده نظام فتنه بگذارد.
در هر مرحله از فتنه ۸۸ یکی از اهداف پیش بینی شده آن در شبکه های ماهوارهای غربی- صهیونیستی رونمایی سپس در کف خیابان ها شعار داده میشد. جمعیت زیادی که در ۲۵ خرداد ۸۸ با هدف اعتراض به نتیجه انتخابات راهپیمایی سکوت برگزار کرده بودند، به مرور و در چند مقطع آب رفتند:
۱- بخش اعظم معترضان پس از خطبههای تاریخی رهبر معظم انقلاب در ۲۹ خرداد ۸۸، خیابان ها را ترک کردند.
۲- عده دیگری در واکنش به اصرار طراحان فتنه به ادامه تجمعات و آشوب خیابانی، دست از لشکرکشی برداشتند.
۳- بسیاری در اعتراض به شعار "نه غزه نه لبنان" و "مرگ بر اصل ولایت فقیه" در روز قدس راه خود را از هسته اصلی پیاده نظام فتنه جدا کردند.
۴- خط زدن شعار "مرگ بر اسرائیل" و "مرگ بر آمریکا" در روز مبارزه با استکبار هم بخش دیگری از جوانان و ناظران سیاسی را آگاه کرد.
۵- آتش زدن عکس رهبر کبیر انقلاب اسلامی نظرات مساعد و عمدتا بی طرف در فتنه را به جمع انبوه مخالفان و توده ملت کشاند.
۶- و در نهایت در روز عاشورای حسینی(ششم دی ماه) تمام شک و شبههها و خوشبینی برخی خواص غافل هم رخت بر بست و هسته اصلی فتنه چهره واقعی خود را برای ملت عزادار اباعبدالله به نمایش گذاشت.
سد مدارای شش ماهه شکست
اینجا بود که اقیانوس نفرت، خشم و فریاد فروخورده مردم، سد مدارای شش ماهه را شکست، اندک آشوبگران خیابانی را غرق کرد و همچون پتکی پولادین بر سر سران داخلی و خارجی فتنه فرود آمد. راهپیمایی دهها میلیونی ملت حسینی ایران آب بود بر آتشی که فتنه گران به رأی مردم، قانون، مقدسات و دل حامیان نظام اسلامی زده بودند.
شعار "مرگ بر سران فتنه" با نمایش های عکس های میرحسین موسوی و مهدی کروبی-و نیز محمد خاتمی- در کنار سران رژیم صهیونیستی و آمریکا، از مهمترین و معنادارترین شعارهای ملت در روز ۹ دی بود. ملت ایران در این راهپیمایی بی نظیر، علاوه بر اعلام انزجار از سران خارجی فتنه، با سران داخلی و خواص حامی آنان هم اتمام حجت کردند که اینجا پایان راه است و مسیری برای ادامه شورش وجود ندارند، جز اینکه به نابودی فتنه گران بینجامد.
دادگاه ۵۰ میلیونی سران فتنه
به همین دلیل به سران و فعالان داخلی فتنه هشدار داده شد که از عملکرد خود اعلام برائت و در محضر ملت عذرخواهی رسمی کنند. ملت در واقع در طول چند ماهی که فتنهگران در خیابانها و رسانههای خارجی علیه رای مردم، قانون اساسی و ارزشهای ملت جولان می دادند، همسو با رهبر معظم انقلاب نصایح و هشدارهای خیرخواهانه خود را در قالب تجمعات و بیانیه های متعدد اعلام کرده بود اما تمسخر پیام ملت از سوی فتنه گران و سوت و کف یزیدی در ظهر عاشورا، راهی جز خلق حماسه ۹ دی و رفراندم پنجاه میلیونی مردم در محکومیت سران فتنه نگذاشت؛ شاید دقیق ترین تعبیر از حماسه این روز این باشد که "۹ دی دادگاه افکار عمومی برای سران فتنه بود." دادگاهی که عفو فتنه گران را مشروط به عذرخواهی و جبران مافات آنان کرد.
این پیام صریح و روشن اما با بیانیه های پی در پی سران فتنه در ادامه شورش علیه جمهوریت و اسلامیت کشور ادامه یافت و حتی اندک پوششها و تعارفات دپیلماتیک بین دشمنان قسم خورده ملت در دولتهای غربی و عوامل داخلی آنان هم از بین رفت تا خوشبینترین و بی بصیرت ترین ناظران و فعالان سیاسی هم تردیدی در این همسویی و دهن کجی به ملت نکنند.
شلاق تحریم بر پیکر ملت به جرم دفاع از رای و مقدسات خود
درست در تکمیل همین پازل بود که شلاق تحریمهای ضدایرانی یکی پس از دیگری بر پیکر ملت ایران فرود آمد تا مردم را به جرم دفاع از رای و مقدسات خود شکنجه کند و شاید مرگ فتنه را تعویق اندازد؛ از تحریم بانک مرکزی و سرمایهگذاری در ایران گرفته تا تحریم دانشگاهها و داروی بیماران صعب العلاج. سران داخلی فتنه اما هرگز به خود نیامدند و در طول پنج سال گذشته بر این همسویی تلخ با دشمنان جنایتکار دشمن پای فشرده اند.
نکته حیرت انگیز در ماه های اخیر اینکه، عده ای از افراطیون دوستدار غرب که با روی کار آمدن دولت یازدهم از انزوای سیاسی در آمده اند و نیز برخی از ناظران سیاسی سادهاندیش، ساز آزادی و لزوم محاکمه سران فتنه را کوک کرده و بر طبل برگزاری دادگاه آنان می کوبند.
این عده سران فتنه را متهمانی به تصویر کشیده اند که با مستنداتی، انگار در همان جلسه اول دادگاه تبرئه می شوند و بار دیگر به صحنه قدرت و سیاست برخواهند گشت؛ غافل از اینکه سران فتنه نه تنها با وجود درخواست دهها باره برای ارائه مستندات "ادعای تقلب" هیچ سندی در تأیید ادعای خود ارائه نکردند که حتی به واسطه شورش علیه رای مردم و قانون اساسی، نقش آفرینی در قتل و جرح دهها شهروند، همسویی با دشمن و ترغیب آنان به آغاز موجی از تحریمهای اقتصادی علیه ملت ایران، زیان رساندن به اموال عمومی و خصوصی و چندین اتهام دیگر، حکمی سنگین در انتظار آنان خواهد بود؛ حکمی که به فرموده رهبر معظم انقلاب، مدعیان برگزاری دادگاه را پشیمان خواهد کرد.
علت اصرار بر برگزاری دادگاه سران فتنه
اما آیا به راستی، به فرض برگزاری دادگاه محاکمه سران فتنه، کسانی که بر برگزاری این دادگاه اصرار دارند، نتیجه آن را خواهند پذیرفت؟
خلف وعده ها و دروغ های بزرگ فتنه گران در سال ۸۸ جای هیچ اعتمادی را به اظهارات آنان باقی نگذاشته است. سران و فعالان فتنه علیه آرای ۴۰ میلیونی ایرانیان شورش کردند و اساس جمهوریت نظام را زیر سؤال بردند؛ حال چگونه می توان از آنان و حامیانشان انتظار داشت به رای دادگاه و یک قاضی احترام بگذارند و آشوب و فتنه جدیدی در تقابل آن به راه نیندازند؟
علاوه بر این، سران فتنه با وجود ادعای چندین باره مشروع دانستن نهادهای قانونی و اساسی کشور پیش از برگزاری انتخابات ۸۸، پس از انتخابات علیه همه این نهادها کودتا کردند و تمام قد در برابر آن ایستادند. آیا این ساده اندیشی نیست که تصور کنیم، کسانی که هنوز از رفتار ضدقانونی خود در سال ۸۸ دفاع می کنند و حاضر به رد آنها نیستند، به یکباره تسلیم و تابع رای و نظر قوه قضائیه شوند؟
به نظر می رسد، رأفت و گذشت نظام درباره موسوی و کروبی و تأمین امنیت جانی و سلامت آنان، فعالان فتنه را دچار این توهم کرده که شاید بتوان از رفتار رأفت آمیز نظام، امتیازات بیشتری نصیب جریان برانداز قدرت طلب کنند. آنان می دانند برای متهمانی که به شراکت در ده ها قتل و جرم بزرگ آن هم به طور آشکارا و مقابل دیدگان میلیون ها نفر متهم هستند، کمترین مجازات "اعدام" است، اما اصرار بر برگزاری دادگاه را دست کم فرصتی برای فشار به نظام اسلامی و گرفتن ژست قانونمداری می دانند؛ غافل از اینکه شورش آنان علیه قانون اساسی هرگز از کارنامه سیاهشان پاک نمی شود و این حنای سیاسی دیگری برای ملت رنگی ندارد.
ارسال نظر