عاقبت بشار اسد در صورت تسلیم شدن
جبهه بین المللی برای ایجاد بحران در سوریه شکل گرفت. سرکردگان این بحران در کشور های غربی به رهبری آمریکا و در کشورهای عربی به سرکردگی عربستان سعودی وارد میدان شدند. ترکیه هم از سوی دیگر وارد میدان شد. ارتباط میان این کشور ها زمینه را برای ایجاد یک بحران ساختگی و اداره آن فراهم کرد که انگیزه اصلی آن تغییر موازنه حاصل شده در اثر شکست های متعدد رژیم صهیونیستی بود.
به گزارش پارس به نقل از دیدبان، جمهوری عربی سوریه یکی از مهم ترین کشور های منطقه جنوب غرب آسیا است. این کشور در نبرد میان محور استکبار جهانی به رهبری صهیونسم بین الملل و محور مقاومت نقشی شگرف را ایفا می کند، و برای هر دو طرف این نزاع به عنوان نقطه ای مهم و استراتژیک به حساب می آید، هر دوجبهه سعی دارند، برای رسیدن به مقصود خود و جلوگیری از رسیدن دشمن به خواسته های خود، این نقطه حساس را در اختیار داشته باشند و از موقعیت ژئوپلتیک آن بهره بگیرند.آنچه بر اهمیت این کشور در معادلات سیاسی افزوده است می توان به این موارداشاره کرد:
جایگاه جغرافیای سیاسی این کشور در منطقه جنوب غرب آسیا
پیوند عمیق میان سوریه و مسائل فلسطین و معزل رژیم صهیونیستی
پیشگامی در مبارزه با اسرائیل
هم پیمان استراتژیک و هم سو با سیاست های جمهوری اسلامی در مقابله با جریان استکبار
سوریه و نبرد با صهیونیسم
پیشینه مبارزه سوریه با اسرائیل به سال های اخیر باز نمی گردد، بلکه تاریخ مبارزه این کشور با اسرائیل به اولین جنگ اسرئیل با اعراب در سال ۱۹۴۸ باز می گردد و این مسئله در جنگ های بعدی میان اعراب و اسرائیل تکرار می شود. سوریه همواره به عنوان یکی از قوی ترین ارتش های عرب و نیز هم مرز با رژیم صهیونیستی وارد جنگ می شود و حتی آن هنگام که سازمان آزادی بخش فلسطین در اثر شکست های اعراب و سر خورده شدن آنان خود را تنها مسئول رسیدگی و حل مشکل فلسطین می دانست و خود را تنها نهاد دارای صلاحیت برای حل این مسئله معرفی می کرد این سوریه بود که مسئله فلسطین را مسئله همه اعراب قلمداد می کرد و به حمایت خود از گروه های مقاومت فلسطینی ادامه می داد و از این رو بود که حافظ اسد پس از به دست گیری قدرت مسئله فلسطین را به امنیت ملی سوریه گره زد و آن را جز جدایی ناپذیر از سیاست های دولت سوریه دانست. هر چند در برهه های از تاریخ مقاومت فلسطین در اثر تحریکات دیگر کشور های عرب رابطه میان نظام حافظ اسد و سازمان آزادی بخش فلسطین رو به تیرگی نهاد اما در طول همین سالها سوریه از دیگر گروه های مقاومت فلسطینی در لبنان و سوریه استقبال می کرد. پس از برقراری قرارداد هایی چون پیمان اسلو۱۹۹۳ و عدم پایبندی رژیم صهیونیست به تعهدات خود و آشکار شدن این امر که این قرار دادتنها برای آرام کردن فضا در آن برهه بوده است و شکست ها و ذلت هایی که این قرارداد برای ملت فلسطین به بار آورد و در مقابل پیروزی های محسوسی که دیگر گروه های لبنانی و فلسطینی مورد حمایت سوریه به دست آوردند این نکته آشکار شد که این کشور بر خلاف سازمان آزادی بخش فلسطین و دیگر کشور های عربی حامی آن سیاست درستی را در قبال مسئله فلسطین دنبال کرده است و آن تاکید بر مبارزه مسلحانه و عدم کارایی راهبرد گفتگو و مذاکره با این رژیم بود.
سوریه در جنگ تحمیلی بر خلاف دیگر کشور ها در کنار ایران ایستاده بود و رابطه ای عمیق میان این دو کشور ایجاد شده بود که موجب تقویت گروه های مقاومت در منطقه می شد. روند حمایت های سوریه از گروه های مقاومت در لبنان و فلسطین بار دیگر جواب می دهد و این بار حزب الله لبنان تحت حمایت های جمهوری اسلامی ایران و سوریه و طی عملیات های پی در پی در نهایت در سال۲۰۰۰ اسرائیل را وادار به عقب نشینی از جنوب لبنان می کند و در سال۲۰۰۵ نیز حماس با تکیه بر همین پشتیبانی ها اسرئیل را مجبور به خروج از نوار غزه می کند، که این دو پیروزی در تاریخ جنگ های اعراب با اسرائیل بی سابقه بود، چرا که این بار نه با تکیه بر اندیشه های ناسیونالیسیم عربی و نه از طریق مذاکره با اسرائیل بلکه با تکیه براندیشه های اسلامی دو گروه مقاومت اسلامی شکست های سختی را بر این رژیم وارد می آورند که این دو پیروزی باعث ایجاد تغییراتی در منطقه می شود که چندین سال بعد موازنه را به نفع جبهه مقاومت تغییر می دهد که شاید در آن سال ها کمتر کسی فکر می کرد که این دو حادثه چنین تاثیر عمیقی را در منطقه به دنبال داشته باشند. پس از این شکست ها نیز حمایت های سوریه به عنوان عضوی مهم در محور مقاومت قطع نشده و شدت می یابد. در بهبهه جنگ ۳۳روزه آن هنگام که اسرائیل تمام شاه راه های حیاتی میان لبنان و سوریه را بمباران می کند تا مبادا تامین امکانات وتجهیزات از سوریه به لبنان انتقال یابد و یا آن هنگام در جنگ ۲۲روزه غزه که غزه در شدیدترین محاصره و زیر بمباران سنگین هواپیماهای اسرائیلی است، این حمایت ها در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و اطلاعاتی ادامه می یابد، هر چند پس از گذشت این سالها با رخ دادن و ظهور بیداری اسلامی در کشور های عربی و در ادامه حرکت آن رابطه میان گروه های فلسطینی با نظام بشار اسد تاریک می شود، اما این اسد است که همچنان به حمایت از آرمان آزادی مسجد الاقصی پایبند است و این مسئله به وضوح در پشتیبانی سوریه از گروه های فلسطینی در جنگ های ۸ روزه و نیز جنگ۵۱ روزه قابل مشاهده است
در طول این جنگ ها بسیاری از موشک های پرتاب شده به سرزمین های اشغالی ساخت شده در سوریه و یا با طراحی سوری بودند. این در حالی است که بشار اسد در سخنرانی های گوناگون و دیدارها با سران کشور ها و نیز خبرگزاری ها علی رغم کم لطفی برخی از گروه های مقاومت فلسطینی همچنان بر ماندن در محور مقاومت وپافشاری بر آرمان فلسطین با وجود فشار هایی که بر ملت و دولت سوریه وارد می شود و همه ناشی از ماندن نظام سوریه در محور مقاومت است تاکید دارد.
بحران در سوریه و اهداف پنهان
با توجه به آنچه که بیان شد آشکار می شود که سوریه در طول سالیان گذشته همواره به عنوان بازوی قدرتمند محور مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی عمل کرده است، حال باید با این نکته پرداخت که وضعیت کنونی سوریه از کدام علل سرچشمه می گیرد. باادامه یافتن فریاد های بیداری اسلامی در منطقه در برخی از شهر های سوریه تجمعاتی در اعتراض به وضع موجود صورت می گیرد در مواردی این اعتراضات درقالبی نسنجیده توسط ارتش سرکوب می شود، وضعیت به وجود آمده فرصتی ارزشمند را در اختیار مخالفان داخلی و به ویژه دولت های خارجی که سیاست های اتخاذ شده توسط حکومت سوریه در مسئله فلسطین را بر نمی تابیدند به وجود آورد این در حالی بود که این کشور ها و حتی رژیم صهیونیستی این نکته را به سوریه گوشزد کرده بودند که تنها راه نجات وسوریه فاصله گرفتن از سیاست های ضد امریکایی و ضداسرائیلی ایران است ، در همین راستا سیل گسترده ای از نیرو و تجهیزات روانه سوریه می شود،و مبالغ هنگفتی از سوی کشور های عربی حاشیه خلیج فارس به این منظور اختصاص می یابد و ده ها گروه مسلح با عقاید و رویکرد های مختلف دینی و سیاسی در جبهه ای وسیع از مرزهای شمالی سوریه و از گذر گاه های مرزی با ترکیه تا شهر های بزرگ و روستا های سوریه به نبرد با ارتش سوریه می پردازند، علاوه بر این این گروه ها از حمایت های مختلف نظامی در قالب آموزش، لجستیک و حمایت های اطلاعاتی و نیز حمایت از این گروها از طریق رسانه هاوشبکه های ماهواره ای می پردازند و روزی نبود که خبری از درگیری های سوریه در رسانه ها منتشر نشود، و در قالبی مطلوب این کشور ها تحلیل و تببین نشود این رسانه های اینچنین القا می کنند که این مبارزین نیرو های مردمی هستند که به دلیل ظلم های نظام بشار اسد به صف معارضان پیوسته اند این در حالی است که آمار ها حاکی از جذب هزاران مبارز از اتباع دیگر کشور هاست که به بهانه جهاد با طاغوت و در چارچوب اعتقادات دینی روانه این کشور می شوند. این فعالیت های در پوشش شبکه گسترده حمایت عربی و غربی شکل می گیرد طوری که انگلیس و فرانسه بهصورت مجزا در راستای منافع کشوری خود و خارج از چارچوب اتحادیهی اروپا، وارد بحران سوریه شدند. در نتیجه، از هنگام شروع ناآرامیها در سوریه و با تشدید بحران در این کشور، انگلیس و فرانسه در کنار متحدین عرب خود، راهبرد فروپاشی دولت سوریه را در پیش گرفته و اقدامات زیادی را در این راستا انجام دادهاند. این اقدامات از پشتیبانی مالی، لجستیکی، اطلاعاتی و تسلیحاتی تا آموزش نیروهای مسلح مخالف و حمایت مالی از آنها را در بر میگیرد. کشورهای مذکور، رایزنیهای بسیاری را برای حفظ مخالفان در صحنه و ارائهی خدمات اطلاعاتی و عملیاتی به آنها انجام دادند. گزارشهای بسیاری حکایت از حضور نیروهای ویژهی انگلیسی و فرانسوی در منطقه دارند.
همچنین در برخی نقاط، نیروهای ویژهی فرانسوی و بریتانیایی، در زمینهی آموزش نظامی به تروریستهای سوری کمک میکنند. علاوه بر این، برای بازیگران اروپایی نیز تحلیل توان ارتش سوریه و فرسایشی شدن جنگ، امری مطلوب ارزیابی شده و توان جبههی مقاومت، حزبالله و ایران را بهشکلی همزمان تضعیف خواهد کرد.۱ در همین راستا ایده تشکیل کنفرانس به اصطلاح دوستان سوریه برای منسجم کردن تلاش های بین المللی برای سقوط نظام بشار اسد از سوی فراسنه مطرح می شود به هر حال، از زمان شروع ناآرامیها در سوریه و با تشدید بحران در این کشور، غربیها بهویژه آمریکا و انگلیس و فرانسه، در کنار متحدین عرب خود، از تروریسم در سوریه حمایت کرده و راهبرد فروپاشی دولت سوریه را در پیش گرفتهاند و اقدامات زیادی را در این راستا انجام دادهاند. این اقدامات از پشتیبانی مالی، لجستیکی، اطلاعاتی و تسلیحاتی تا آموزش نیروهای مسلح مخالف و حمایت مالی از آنها را در بر میگیرد.۲
این حوادث و برخورد غرب با آن بار دیگر رویکرد های دوگانه غرب با تروریسم را آشکار نمود. غرب در طول سال های بحران در سوریه یک از مهم ترین منبع برای تامین نیروی انسانی لازم برای تروریستها بوده است طوری که بین ۱۵ تا ۲۰ درصد این نیرو ها از این کشور ها روانه سوریه می شوند. اما در این میان نقش اصلی پشتیبانی از تروویست ها بر عهده کشور های عربی است. د راین راستا کشور های عربی حاشیه خلیج فارس امکانات و تجهیزات و کمک های مالی خود را به گروه های معارض مورد تایید خود اهدا می کنند، دراین زمینه عربستان سعودی برای برقراری توازن با رقیب اصلی خود در منطقه یعنی جهوری اسلامی و نیز ترس از شعله های بیداری اسلامی در بحرین ومناطق شرقی عربستان و یمن وارد عرصه سوریه می شود. در سوی دیگر این رقابت برای فشار وارد کردن به نظام بشار اسد دولت قطر است. بر اساس گزارشات حجم گسرتده ای از نیاز های معارضین سوری توسط این دوکشور و از طریق پرواز هایی که به ترکیه و اردن انجام می شود صورت می گیرد، محموله های تسلیحاتی پس از خرید در فرودگاه های ترکیه و اردن تخلیه شده و به دست معارضین می رسد.
این رقابت میان عربستان و قطر از گروه های مورد تایید خود تا جایی است که در برخی از موارد اختلاف میان این دو بالا می گیردو در عرصه میدانی گروه های مورد حمایت این دو کشور بایکدیگر درگیر می شوند، برای نمونه می توان به درگیری میان جبهه النصره با دیگر گروه های مسلح وابسته به عربستان سعودی اشاره کرد. این اقدامات در حالی از سوی کشور های عربی صورت می گیرد که انان نظام بشار اسد را غیر دموکراتیک می دانند و هدف خود را برقراری و حمایت از دموکراسی می دانند در حالی که در خود این کشور های عربی سابقه ای در رعایت کردن معیار های دموکراسی ندارند. رهبر معظم انقلاب در پیام خود به کنگره عظم حج به این نکته اشاره کرده و می فرمایند: آنان با کمک عوامل خود در منطقه، در سوریه بحران میآفرینند تا ذهن ملتها را از مسائل مهم کشورهای خود و خطراتی که در کمین آنها است، منصرف ساخته و به ماجرای خونینی که خود تعمداً بهوجود آوردهاند، معطوف کنند. جنگ داخلی در سوریه و کشتار جوانان مسلمان به دست یکدیگر، جنایتی است که بهوسیلهی آمریکا و صهیونیسم و دولتهای مطیع آنان آغاز شده و در آتش آن دمیده میشود. چه کسی میتواند باور کند که دولتهای حامی دیکتاتوریهای سیاه در مصر و تونس و لیبی، اکنون حامی دموکراسیخواهی ملت سوریه شدهاند؟ ماجرای سوریه، ماجرای انتقامگیری از حکومتی است که سه دهه بهتنهائی در برابر صهیونیستهای غاصب ایستاده و از گروههای مقاومت در فلسطین و لبنان دفاع کرده است۳، بشار اسد پس از پیروزی درانتخابات در بیان حقیقت دموکراسی در کشور خود بیان کرد: امروز شما میتوانید به خیانتکاران در کشورهای عربی مفاهیم کرامت و درس دموکراسی بیاموزید و آنان را با اموری از قبیل انتخابات، قانون اساسی و کرامت که پیش از این در مورد آن نشنیده بودند، آشنا کنید.۴
این کشور ها در بیان علت حمایت های خود از این گروه ها همواره وانمود می کنند که این کمک ها کمک های بشر دوستانه و برای دفاع از ملت سوریه است، درحالی که همین دولت ها انتخابات های انجام شده در سوریه را به رسمیت نمی شناسند. از دیگر کشور هایی که در زمینه بحران آفرینی در سور یه از هیچ اقدامی کوتاهی نکرده ترکیه است،ترکیه این اقدام را برای رسیدن به اهدافی دنبال می کند، از جمله اهداف ترکیه می توان به دلایل زیر اشاره کرد، در این جریانات ترکیه به دنبال این است که با بازی کردن در کنار منافع آمریکاو اسرائیل به بازیگری مهم در منطقه تبدیل شود و بر نقش خود در معادلات منطقه ای بیافزاید و لذا این بار بابازی کردن با گزینه دموکراسی در رسوریه سعی می کند تا توجه غرب را به خود جذب کند، خارج کردن مسائل و مشکلات داخلی ترکیه از جمله رشد اسلام گرایی غیر سکولار در این کشورو انتقال آن به سوریه، کنار زدن رقیب همیشگی آنکارا یعنی دمشق در معادلاتی از جمله بحث انتقال انرژی به اروپا؛ به خاطر همین دلایل است که در طول سال های بحران در سوریه این کشور به پایگاهی امن برای معارضین و تروریست ها مبدل شده است.
علاوه براین در جبهه جنوبی و در خاک اردن از همان ابتدای آغاز بحران آمریکا به طور علنی و در قالب برنامه های آموزشی هزاران نفر از معارضین را آموزش داده است، تا کنون چندین دوره از آموزش ها انجام شده است و این نیرو ها پس از اموزش با پیوستن به نیرو های معارض به ویژه در استان درعا به انجام فعالیت های خود می پردازند. علاوه براین از طریق همین کانال بعضا امکانات پیشرفته نظامی از قبیل سلاح های پیشرفته ضد تانک شامل موشک های کرنت و تاو ونیز ضد هوایی شامل شامانه های دوش پرتاب از جمله استینگر، در اختیار معارضین قرار گرفته است، این اقدامات با تائید و هماهنگی مقامات ارشد امریکایی صورت می گیرد.
هدفی که محقق نشد
بر اساس آنچه بیان شد، یرای ایجاد بحران در سوریه جبهه ای بین المللی شکل می گیرد، که شامل کشور های غربی به رهبری آمریکا و عربی به سرکردگی عربستان سعودی و قطر ونیز ترکیه از سوی دیگر است، که با ارتباط میان این کشور ها زمینه برای فراهم کردن و اداره یک بحران ساختگی در سوریه فراهم می کند هدف و انگیزه اصلی برای ایجاد بحران این است که تغییرموازنه حاصل شده در اثر شکست های رژیم صهیونیستی در طی چندین جنگ اخیر به سود جبهه مقاومت، به نفع اسرائیل تغییرکند ، نکته ی دیگری که بر اهمیت این موضوع برای امریکا و اسرائیل می افزود شکل گیری نظام دموکراتیک در عراق و حمایت این کشور از جبهه مقاومت بود، در حقیقت اقدامات امریکا در عراق ضربه آنها به منافع خودشان بود چرا که با مستقر شدن دولت عراق این کشور به یکی دیگر از کشور های مهم در محور مقاومت تبدیل شد، بنابراین از این پس می شد محوری را به خوبی مشاهده کرد که از ایران آغاز وپس از گذار از عراق و سوریه به لبنان ختم می شد، و مهم ترین خواسته ی این جبهه مقابله با رژیم صهیونیستی و حمایت از گروه های مقاوت در لبنان و فلسطین به عنوان خط مقدم نبرد با محور صهیونسیتی بود، لذا چنانچه در تابستان سال جاری هم مشاهده شد، دشمن پس از اینکه به نتیجه مطلوب خود در سوریه دست نیافت و تنوانست نظام بشار اسد را از این محور جدا کند، برای فشار بیشتر بر محور مقاومت گزینه بعدی خود یعنی بحران آفرینی در عراق و این بار از طریق تروریست های دولت اسلامی دنبال کرد. بحران سه ساله سوریه این نکته را اثبات کرد که سوریه هم چنان قلب تپنده مقاومت باقی مانده است، چرا که در طول این سالها در طی دو جنگ اخیر یعنی ۸ روزه و ۵۱ روزه حمایت های نظام اسد از مقاومت کاسته نشده و بشار اسد هم چنان مسئله فلسطین را هچون سلف خود به امنیت ملی سوریه گره زنده است و بنابراین جبهه عربی صهیونسیتی را در رسیدن به هدف خود ناکام کرده است، امروز به گفته رهبران محور مقاومت رابطه میان سوریه و این محور نه تنها کاسته نشده است بکله در طول بحران در سوریه مقاومت هم برای حفظ این قلب تپنده حاضر است هزینه بپردازد، امروز مقاومت اسلامی لبنان برای حفظ ثبات در سوریه در کنار ارتش و نیروی های مردمی در حال جان فشانی است ونشان داده است که در دفاع از محور مقاومت میان جنوب لبنان و شهر های سوریه تفاوتی قائل نیست، در بسیاری از جبهه ها عرصه را بر تروریست ها تنگ کرده است،
مسلما موفق شدن نظام اسد بر کنترل اوضاع بار دیگر کفه ترازو را به سود محور مقاوت سنگین خواهد کرد، که پیروزی اسد در انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی ها در محور های عملیاتی مختلف و عدم توفق معارضان مورد حمایت جبهه عربی – صهیونسیتی- غربی مختلف حاکی از این است، لذا آمریکا به همین دلیل برای مقابله با پیروزی اسد با فعالیت و حضور دولت اسلامی در سوریه موافق است و آن را امری مثبت و در راستای سیاست های خود می انگارد. نکته ی دیگری که در پایان باید به آن پرداخت نیرنگی است طراحی شده و مخفی از سوی دشمن برای انحراف در مسیر مقاومت و آن تکیه کردن بر نشانه های آخر الزمانی در مسئله سوریه است، چنانچه معتقدان به این دیدگاه مخالف همکاری و حمایت از نظام بشار اسد در این بحران بودند. امابر خلاف این دیدگاه امروز محور مقاومت همه تلاش خود را برای کنترل این بحران به کار برده است و به دور از نظر کسانی که حوادث به وجود آمده در سوریه را به مسائل آخر الزمانی ربط می دهند، بر این نکته تاکید دارد، که در همه حال باید بر آنچه وظیفه دینی است عمل کرد و در این راه ثابت قدم بود، هدف از بیان نشانه های های ظهور مبنایی برای روشن شدن مسیر برای حرکت کردن و اقدام کردن بر مبنای وظیفه شناسی است نه تنها منتظر صرف بودن و اقدام نکردن.
نتیجه گیری
بر اساس آنچه تا کنون از پیشینه مبارزاتی ملت و دولت سوریه و همراهی با محور مقاومت در سال های اخیرو نیز بحران به وجود آمده در سوریه در سال های اخیر بیان شد، می توان به این نکته دست یافت که مقاومت بشار اسد بر مواضع خود دشمنان را در رسیدن به هدف خود یعنی خارج کردن سوریه از محور مقاومت، قطع مسیر ارتباطی و ایجاد حائل میان مرکز و بازو های محور مقاوت در منطقه و دشوار شدن مسیر پشتیبانی از نیرو های مقاومت، خارج کردن سوریه از متحدی استراتژیک برای جمهوری اسلامی، ایجاد فضایی امن برای اسرائیل و تسریع در اجرای پروژه سازش میان اعراب و اسرائیل را ناکام گذاشت. چنانچه دولت و ملت سوریه در این سال های بحران با وجود همه هزینه های هنگفت مادی و معنوی در برابر شیطنیت ها تسلیم می شدند، محور صهیونسیتی به همه اهداف خود دست می یافت.
منابع:
۱- http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=۷۵۴۳
۲- http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=۷۵۴۳
۳- http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=۲۱۳۶۱
۴- http://www.khabaronline.ir/detail/۳۶۵۶۶۳/World/middle-east
مسئله اخرالزمان توطئه غرب است تا جریانی مانند روایت های اخرالزمانی تاریخ اسلام مسلمانان و اعتقاد انها شبیه سازی کرده و بعد از شبه افکنی و اختلاف در بلاد اسلام بتوانند اتحاد و انگیزه مسلمانان تردید افکنده و براحتی نقشه شومشان را در بلاد اسلام و خاورمیانه به اجرا در اورند واقعه کنونی بنظرم هیچ شباهتی به اخرالزمان ندارد بلکه یک توطئه استکبار شیطان جهانی است