پايگاه خبري تحليلي «پارس»- احسان معنوی- فضای بحران زده و فجایعی که در منطقه خاورمیانه رخ می دهد باعث شده تا روی دیگری از سکه سیاست در خاورمیانه نیز در نظر جهانیان برجسته شود؛ در این میان ایران نماد و کانون ثبات و امنیت جلوه می کند. این  واقعیت تحسین همگان را برانگیخته و در مقابل بسیاری سوالات را؛ چگونه ایران توانسته است در این موقعیت دشوار کانون ثبات و مدنیت در خاورمیانه باشد؟

مروری بر سخنان مقامات ایران نشان می دهد که رهبران ایران آگاهانه خط و مشی اعتدال را در زمینه داخلی و خارجی حفظ کرده اند تا از گزند حوادث محفوظ بمانند و همزمان پیامی برای جامعه جهانی ارسال کنند که ایران کانون مشروعیت و امنیت منطقه است و به عنوان تنها قدرت پایدار می تواند نظم منطقه را حفظ کند. قدرتی که اقتدارش را از درون مرزهای کشور به دست می آورد.

* رئیس جمهور روحانی در سازمان ملل، ایران را “سرزمین امنیت، ثبات و آرامش معرفی کرد”. پس از چندی شمخانی دبیررشورای عالی امینت ملی  تعبیر ” جزیره ثبات خاورمیانه ” را برای ایران بکار برده و افزود: “ولایت فقیه، مردم سالاری دینی و وحدت ملی عوامل اصلی و بنیادین استقلال، ثبات، امنیت و اقتدار کشور هستند.”

همه این سخنان، بیان واقعیاتی هستند که در سال های اخیر و به خصوص در اوج بحران های کنونی خاورمیانه پیش چشم همه ناظران، معقول جلوه می کند. بر کسی پوشیده نیست کالبد خاورمیانه در تب جانسوز بحران ها می سوزد. خاورمیانه در میانه ای از فرسایش و بحران بی پایان گرفتار آمده است. بحران هایی که به گفته شمخانی “مزمن سازی بی ثباتی در جهان اسلام  می باشند”. بی شک ظهور بحران در خاورمیانه ریشه در آشوب سازی قدرت های فرامنطقه ای  دارد.

خاورمیانه ؛ فقدان تدبیر و کارامدی
  بایستی عنوان داشت که بخش مهمی از بحران های خاورمیانه زمینه داخلی دارند. ساختار اجتماعی کشورهای بحران زده در کنار ساخت سیاسی حکومت های منطقه سبب ساز فراگیر شدن دامنه آتش شده است. مجموعه ای از ” فقدان”ها   این بحرا­ن ها را تشدید می کنند. فقدان انسجام ملی، فقدان سازکارهای انتقال قدرت و چرخش نخبگان با فرم مدنی، فقدان روحیه مسالمت گرا و فقدان رهبران سیاسی مصالحه گرا، فقدان فرهنگ سیاسی مدنی مشارکت جو در کنار ناکارآمدی حکومت ها از عواملی هستند که شکنندگی امنیت ملی را باعث می شوند.

در این فقدان ها آنچه تاثر برانگیزتر می نماید، آن است که مجال زندگی از انبوه مردمان این سرزمین ها دریغ داشته می شود. بی شک بازنده اصلی این ناامنی مداوم، انسان هایی هستند که در قهر تاریخ و گروه های معارض زندگی خود را بر خونابه­ای از عصبیت بی پایان رو به فنا می بینند.

خاورمیانه؛­ فقدان مدنیت و امنیت
خاورمیانه در چنبره­ای از خون و آشفتگی گرفتار آمده است. معادلات تاسف بار منطقه در دستان افراط گرایان تعیین می شود، نه در دستان سیاست مداران حرفه ای. ناگفته پیداست آنجا که افراطی گری و خشونت غالب شود، آنچه حاصل می شود نابسامانی بی پایان است.

 خاورمیانه امروز از فقدان سیاست و تدبیر و امید، رنج می برد. فقدانی که پایش در تاریخ اما سایه شومش بر سر امروز این مردمان افتاده­ است.

 ”جنگ و افراطی گری”  تبدبل به نماد خاورمیانه شده است؛ ناگفته پیداست آنگاه که سیاست به میدان جنگ و عصبیت بازیگران تبدیل شود، نتیجه ای جز حرمان و بی ثباتی برجای نمی­ماند. سیاست فرایندی پیچیده، و معطوف به منفعت عمومی است؛ حال آنکه در خاورمیانه امروز سیاست بر محور جنگ و افراط­گری جاری است. آینده مردمان نه به دست خودشان و نه با میدان­داری سیاست ورزان ملی و کارآمد، بلکه با مداخله قدرت های فرامنطقه ای و  برخی کشورهای خاص منطقه رقم می خورد.

  نباید از این نکته غافل شد، در فضایی که گروه های رادیکال و دست نشانده، پیروزی هایی به دست می آورند، حس تاثیرگذاری و قدرتمندی بیشتری احساس کرده و این یعنی بی قاعده­گی فزون­تر وتصاعد بحران. فضای امروز خاورمیانه فضای بی قاعدگی هاست. سیاست در میدان جنگ و افراط گری رقم نمی خورد بلکه از ذات سامانگر خویش تهی می شود. آسیب این تهی شوندگی در جان و جهان مردمان این گوشه دنیا رسوب خواهد کرد. جامعه ای که سیاست مدار نداشته باشد آن هم در دوران بحران ها، بی بهره از ثبات و رفاه خواهد بود.

ایران؛ الگوی ثبات و سیاست
در اوضاع امروز منطقه، اما ایران اسلامی آشکارا الگو و مسیر متفاوتی از سایر کشورها به نمایش گذارده است. در زمانه ای که همه خاورمیانه در هیمه جنگ و بی ثباتی می سوزد، ایرانیان بیمناک از آینده این تحولات از روزگار همسایگان درس آموخته و با هوشمندی جلوه­ای متفاوت در زندگی خویش آفرینند. آفرینندگی ایرانیان در باورشان به مردم سالاری دینی است. سال هاست که ایرانیان با سازو کاری مدنی  دولت هایشان را انتخاب می کنند. نظام جمهوری اسلامی نیز راه خود از مسیر همسایگان جدا کرد؛ انقلاب اسلامی میراثی برای ملت ایران برجا گذارده که با آن می توان آینده ای برساخت برفراز فرسایش و ستیزش.

امید وتدبیر؛ سرمایه ایران
ملت ایران به سیاستمدارن و بزرگان خویش اعتماد می کند، رهبران  خویش را ارج می نهد، و چشم امید به میانجیگری و مصالحه گری بزرگانش دارد. امید به کشتی بانی “مدبر” می دهد  تا کشور از تلاطم آسیب های گسیخت آور  به آرامش و انسجام برساند.

ملت ایران به سیاست و قانون اعتماد کرد، صبوری پیشه کرد و اصلاح بر انقلاب برگزیده است، و حمایت از ثبات را  راه نجات از گسیخت می داند. ملتی که اعتدال را مایه آرامش ملی و امنیت را مقدمه توسعه می داند.

 ایران اسلامی در میانه جغرافیای خاورمیانه، الگویی بی بدیل در تلفیق نظم دمکرات و مبانی هویتی ارائه داشته است. بایست جمهوری اسلامی ایران را در حکم نظام الگوساز در نظر آورد. تحولات اخیر خاورمیانه فقدان سیاست و کنش مدنی سیاسی را عیان ساخته است. دراین میان اما زیست بوم ایران سویه های دیگر از الگو پردازی سیاسی -اجتماعی را برهمگان آشکار ساخت. الگوسازی در تراز آرامش پایدار.

الگوهایی که منش مردمگرایانه  را با مولفه های اسلامی-ایرانی درهم آمیخته است. الگویی بی بدیل در هنگامه­ خاورمیانه، معطوف به زندگی نه ستیزش و جنگ و میرایی. ظرفیت جمهوری اسلامی از سرشت هویتی آن مایه می گیرد. نظم مردم سالارانه و سرشت مردم نهادین حکومت، در حوزه سیاست خارجی در حکم قدرتی بازدارنده در مقابل توازن تهدید جامعه بین المللی عمل می کند.