اسیدپاشی بر چهره انقلاب
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، يك كاربر شبكه هاي اجتماعي نوشت:
این رخ دادها را برای فرزندانمان و فرزندانشان روایت کنیم
بی شک ما در دوران بی بدیل تاریخ انقلاب زندگی میکنیم و بعدها میتوان خاطرات این روزها را برای فرزندان و نوه هایمان ( البته به شرط ازدواج ) تعریف کنیم، درست مثل آنهایی که ورود متفقین به ایران را دیدند یا آنها که تا همین چند سال پیش زنده بودند و ماجرای کشف حجاب را به چشم دیده بودند.
بی شک انقلاب ایران یکی از مذهبی ترین انقلاب های به ثمر نشسته تاریخ است اما همین انقلاب پس از گذشت 35 سال از عمر خویش شاهد تحصن و تجمع در اعتراض به واجب خداوند(امربه معروف) یکی از مهم ترین مهم های سفارش شده از سوی خداوند متعال است و چه بلاهایی که بخاطر فراموش شدن این واجب بر سر قوم ها و ملت ها نیامده .
به یکباره در توریستی ترین شهر کشور اسید پاشی رخ میدهد و همه تمام فکر و ذکرشان می شود ارتباط دادن اسید پاشی (مشکوک) با عامران به معروف.
شبکه های اجتماعی، رادیو زمانه و BBCو ... فضا را آماده میکنند تا رئیس جمهور در نطقی آتشین بگویند: «مبادا به بهانه امر به معروف ناامنی شود »
آقای جمهوری که لباس روحانی بر تن دارد و مدعی است اولین بار او خمینی را «امام» خطاب کرده.
ماجرا به اینجا پایان نمی یابد و انگار تقسیم مسئولیتی دقیق شکل گرفته شهروندانی از جنس محمد نوریزاده که در یک قمار ناخواسته در سال 88تمام گذشته خود را باخته اند به میدان می آیند و تحصن های خیابانی را شکل میدهند و هنرمندان دلبندمان از جمله کمال تبریزی با مشاهده خیابان های ناآرام از همه می خواند تا روی مسئله اسید پاشی متمرکز شوند. روزنامه های زنجیره ای هم که پیشتر دین خود را ادا کرده و میکنند.
اما برای چه؟
دلیل این صف کشی ها و موج سواری ها چیست؟
بی شک این روزها و آنچه در این ایام بر اسلام و انقلاب و امام رفته را می توان به شکل های گوناگونی برای آیندگان روایت کرد، گاهی کمیک و گاهی تراژیک.
ارسال نظر