انتشار مصاحبه خبرگزاری فارس با «سردار نجات» (اینجا ـ http://bit.ly/1ppwSw9) و اظهارات ایشان در این مصاحبه پیرامون ماجراهای سال 88 مطابق انتظار مواجه با واکنش طرف مقابل شد و «سایت کلمه» در مقام پاسخگوئی، مجدداً دعاوی خود دال بر قطعی بودن تقلب در انتخابات و کودتائی بودن محصول انتخابات 88 را باز خوانی و بازگوئی و ژاژخائی کرد. (اینجا ـ http://bit.ly/YKqAjY)

بیرون از وثاقت یا عدم وثاقت احتجاجات مدعیان تقلب اما با 5 ساله شدن این دمل و پس از آنکه بخش های وسیعی از معترضین آن سال از جمله رهبر اصلاحات (محمد خاتمی) در انتخابات بعدی (مجلس و ریاست جمهوری) مشارکت کردند بر این اساس چنانچه بدنه یا رئوسی از معترضین 88 هنوز به قامت «مرغان یک پا» بر سر موضع خود در 88 هستند که در 88 تقلب شد و  برون داد 88 محصول کودتای رهبری بود(!) بر مدعیان فرض است تا به لوازم باور خود نیز مقید بوده و التزام بورزند!

حداقل چنین الترامی آن است که تالی ایقان به موضوعیت و عینیت تقلب در 88 را مسئولانه برسمیت بشناسند و رسما بپذیرند که پذیرفته اند از بعد از 88 رژیم نامشروع است و نظام منحرف شده و از طریق کودتا، خالی از محتوا و حاکی از استبداد شده!

این حداقل توقع قابل انتظار از ابرام ورزندگان به تقلب در 88 است. به احتساب این باور دیگر کمال بی معرفتی و بی اخلاقی است تا از سوئی مفروض تان کودتائی بودن و استبدادی بودن حکومت باشد و از سوئی دیگر کماکان در بطن همین حکومت «کودتائی فرض شده» با تابلوی اصلاح طلبی سهم خواهی و مشارکت جوئی در مناسب قدرت کنید.

اگر پذیرفته اید جمهوری اسلامی در 88 های جک شد و سقوط کرد و دیکتاتوری شد هم زمان گریزی از این واقعیت نمی توانید داشته باشید که:

اصلاحات مُرد! زنده باد انقلاب!!!

با چنین بداهتی بی جهت نه خود را اصلاح طلب بنامید و نه برای اصلاح سیستم «دیکتاتوری فرض شده تان» اهتمام بورزید!

نمی توان غوک صفتانه «در جامه شبانی دزدان روزمرد شد ـ با قافله رفیق بود اما شریک دزد شد»

چنین دو زیست تانی شایسته تر آنست با خودشان به توافق برسند و بروند انقلاب شان را بکنند!