پايگاه خبري تحليلي «پارس»- حسين قاسمي- به مناسبت هفته دفاع مقدس، برادر محسن رضایی مهمان برنامه هاي مختلف تلويزيوني و غير تلويزيوني است. ضمن سپاس و ستایش از خدمات برجسته جناب اقای رضایی خصوصا دردوران دفاع مقدس، ابهامات و سوالات خود را مطرح می کنيم امیدوارم زمینه ای ایجاد شود که پاسخ لازم را دریافت نمایم. ابهامات خود را در چند بند خلاصه می کنم :

الف: ارائه اطلاعات غلط به مسئولین نظام،پیش بینی های غیر دقیق 

 پیش بینی کودتای نظامی در عراق
هاشمی رفسنجانی درخاطرات روز 5 فروردین 1360 به پیش بینی عجیب وغیر دقیق محسن رضایی به کودتای نظامی قریب الوقوع درعراق اشاره می کند:
«محسن‌ رضائی‌ خبر داد که‌ چهارصدو پنجاه‌ عراقی‌ داوطلبانه‌ تسلیم‌ شده‌اند. به‌ نظر وی‌، بوی‌ کودتای‌ نظامی‌ در عراق‌ می‌آید و ما باید خودمان‌ را آماده‌ مسائل‌ بعد کنیم»

قول محسن رضایی به امام برای پایان جنگ با پیروزی ظرف دوسال اینده
هاشمی رفسنجانی در خاطرات 13 مرداد 63 خود به نامه محسن رضایی به امام برای پایان جنگ باپیروزی ظرف دوسال اینده پرداخته است:
«ساعت‌ نه‌ صبح‌، احمد آقا آمد. گفت‌ [محسن‌ رضایی‌] فرمانده‌ سپاه‌ به‌ امام‌ نامه‌ نوشته‌ و وضع‌ جبهه‌ها و عملیات‌ راتوضیح‌ داده‌ است‌، و از فشاری‌ که‌ برای‌ انجام‌ عملیات‌ وارد می‌آید، گله‌ کرده‌ و گفته‌ به‌ ما اگر مهلت ‌بدهید، دو ساله‌ جنگ‌ را با پیروزی‌ تمام‌ می‌کنیم‌....»

واین در حالی است که نه تنها قول شما عملی نشد بلکه سال 1367 درنامه ای که حضرت امام بعدهادرنامه ای به مسئولان کشوری و لشکری در سال 1367 به ان اشاره می کنند نوشته است:
«...با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از ده‌ها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکست‌های اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح،فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ می‌باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسائل خنثی کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت می‌نمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نکاتی از نامه فرمانده سپاه که در تاریخ 2/4/67 نگاشته است اشاره می‌شود، فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته‌ باشیم و بعد از پایان سال 71 اگر ما دارای 350 تیپ پیاده و 2500 تانک و 3000 توپ و 300هواپیمای جنگی و 300 هلیکوپتر. ..که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است - داشته باشیم می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم. وی می‌گوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند، او آورده است البته آمریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم والا موفق نخواهیم بود. این فرمانده مهمترین قسمت موفقیت طرح خود را تهیه به موقع بودجه و امکانات دانسته است و آورده است که بعید به نظر می‌رسد دولت و ستاد فرماندهی کل قوا بتوانند به تعهد عمل کنند. البته با ذکر این مطالب می‌گوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست...»

 صدام بمب اتم ساخته است! 
یکی از عوامل مهم در پذیرش قطعنامه را خبر جنابعالی درباره دستیابی صدام به بمب اتم می دانند واین در حالی بوده که خبرمذکور کذب و بیشتر به یک شوخی شبیه بوده است و صدام به چنین سلاحی هرگز دست نیافت. ای کاش مشخص می کردید منبع خبر شما کجا یاچه کسی بوده است  ؟به هرحال این خبرشما اساس یک سری تصمیمات مهم گردیده است.

درهمین راستا مسعود روغنی زنجانی، رئیس سازمان برنامه و بودجه در هنگام پذیرش قطعنامه 598 مهمترین وقانع کننده ترین دلیل پایان جنگ و پذیرش قطعنامه را ادعای شما در خصوص دستیابی صدام به بمب اتم می داند. روغنی زنجانی می در این باره می گوید:
«من یادم است، بعد آنجا از فرمانده‌ها، آقای رضایی گفت ما اطلاعات داریم که طرف مقابل ما بمب اتم ساخته و ما دیگر نمی‌توانیم! یعنی اصلا حرف ما را کنار بگذارند همین یک کلمه ایشان را گرفته بودند، جنگ تمام شده بود. اصلا احتیاج نبود از ما تجزیه تحلیل اقتصادی بگیرند. بمب اتم در دست صدام دیوانه بی‌عقل آنارشیست که اصلا پایبند هیچ اصول انسانی نبود؛..»

محسن رضایی و تاکید برارسال پرونده هسته ای به شورای امنیت سازمان ملل
درمناظره میان کاندیداهای ریاست جمهوری در خرداد 1392 حسن روحانی به نکته ای اشاره می کند که قابل توجه است:
«روحانی درخصوص انتقادات اقای رضایی گفت: اقای رضایی با یک لحنی صحبت می کنند، مثل اینکه ایشان نظرات دقیقی داشتند و ان نظارت اجرا نشد.
وی ادامه داد: اقای رضایی، جنابعالی همان کسی هستید که درجمع گفتید که شورای امنیت سازمان ملل به مراتب بهتر از شورای حکام است و اقای روحانی چرا جلوی این کار را گرفته است که پرونده از شورای حکام نرود به شورای امنیت، شما همان هستید، شما ان وقت اینجا ما را نصیحت می کنید.
روحانی گفت: من نمی خواهم اینها را بگویم چون شما اغاز کننده هستید من اینها را می گویم،  من نظرات دیگر شما را هم دارم...
روحانی افزود: ما اگر می خواهیم رقابت کنیم،  رقابت سالم کنیم یعنی بیاییم بگوییم من در فلان جا همچین برنامه ای داشتیم من هم جواب بدهم بگویم این برنامه این چنین بوده است.
وی اضافه کرد: با این لحنی که ان غلط بوده این غلط بوده، تمام گرفتاری های من این بوده است که  همه تلاش نشد برای این که پرونده به شورای امنیت نرود، من نمی خواهم بگویم هیچ کس مقصر نبود ؛ می خواهم  بگویم همه تلاش را باید به کار می بردیم که نشود و امروز همه باید تلاش کنیم که این  پرونده برگردد و ظالمانه به شورای امنیت رفته است و باید برگردد به شورای حکام. "


حمله امریکا به ایران ظرف یکماه آينده
در دی ماه 85 محسن رضایی درمقابل مراد عنادی مجری گفتگوی ویژه خبری مدعی شد ظرف یک ماه آینده امریکا به ایران حمله خواهد کرد. این جمله آن‌قدر عجیب بود که مجری خونسرد برنامه را نیز هیجان‌زده کند و بپرسد: «مطمئن هستید؟ یک ماه دیگر همین‌جا می نشینیم و این صحبت‌ها را مرور می‌کنیم.»

بعدها احمدی نژاد در مناظره انتخاباتی سال 88 این پیش بینی را این چنین به رخ او کشید:
«آقای رضایی! شما چند وقت پیش گفتید آمریکا یک ماه دیگر حمله می کند! بر چه اساسی گفتید؟آیا نخبگان گفتند؟ میدانید که آمریکا برای حمله 6ماه قبل خبر می کند، شما که سیاستمدار هستید بر چه اساسی گفتید؟بعدها گفتید که بخاطرافشاگری من حمله نکردند.»

 

نقش پیش بینی آقا محسن در نخست وزیری مجدد موسوی
پس از پیروزی حضرت ایت الله خامنه ای در چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، ایشان تصمیم به تغییر نخست وزیر می گیرند.درهمین باره مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سایت خود اورده است:
از سوی دیگر ظاهراً حضرت  آیت الله خامنه‌ای قبل از انتخابات بنا نداشته‌اند كه در انتخابات كاندیدا شوند ولی طی ملاقاتی كه با امام خمینی (ره) انجام می‌دهند، حضرت امام به ایشان جهت نامزد شدن در انتخابات تكلیف می‌كنند و ایشان نیز درباره نخست وزیر آینده اعلام می‌كنند كه اگر مجدداً رئیس جمهور شوند، هر كسی را كه خودشان بخواهند به عنوان نخست وزیر معرفی خواهند كرد و امام نیز مساله مذكور را می‌پذیرند و به همین دلیل ایشان پس از انتخابات در سخنرانی خود در مشهد و نیز در سخنرانی خود هنگام مراسم تنفیذ حكم ریاست جمهوری نشانه‌هایی را مبنی بر تغییر نخست وزیر بیان كردند.

به این ترتیب اعلام نظر اجمالی آیت الله خامنه‌ای جهت تغییر نخست وزیر آینده، ناشی از موافقت اولیه حضرت امام خمینی بوده است. ولی پس از گذشت چند روز از این مساله، نظر حضرت امام عوض شد:
«علتش این بود كه گویا آقای محسن رضایی، به عنوان فرمانده سپاه خدمت امام رسیده و گفته بود كه موقعیت آقای موسوی در جنگ و بین جوانها به گونه‌ای است كه اگر ایشان نخست وزیر نشوند، جنگ لطمه می‌خورد. طبیعی است كه برای امام در آن روزها هیچ چیز حیاتی‌تر از مساله جنگ نبود، لذا بعد از گزارش محسن رضایی، لحن امام عوض شد. ایشان احساس كرد كه جنگ نباید لطمه بخورد، باید آقای موسوی به عنوان نخست وزیر معرفی شود.»

این پیش بینی شما براساس کدام مستندات بود؟ براساس کدام شواهد جنابعالی به این نتیجه رسیدید که تغییر نخست وزیر چنین تبعاتی در جبهه ها دارد؟
درحالی که بعدها شخص جنابعالی معتقد بوده اید و مرتباهنوز اعلام می نمایید که مسئولین دولتی امکانات لازم برای شکست صدام را درحالی که چنین امکاناتی هم موجود بوده ولی در اختیار جنگ نگذاشته اند و دولت میرحسین موسوی را به عدم پشتیبانی از جنگ متهم کرده ومی کنید.شما اظهار داشته اید:
«درسال 66 به این طرف دیگر عملا ستادی تشکیل شد ودولت وارد جنگ شد واین حرف درستی است.منتهی اولا زمان دیگر خیلی از دست رفته بود. ثانیا وقتی دولت وارد جنگ شد دید که از بس طرف مقابل توانایی اش بالا رفته که او نمی تواند به این زودی توانایی در حد ارتش عراق را در جبهه برای رزمندگان فراهم بکند...»

 حسن روحانی نیز در مصاحبه ای به این تناقض جناب اقای رضایی یعنی عدم حمایت دولت از جنگ و اصرار ایشان بر نخست وزیری میرحسین موسوی اشاره می کند:
«من این حرف را قبول ندارم. ..خود(آقای رضایی) اصرار داشت که اقای مهندس موسوی نخست وزیرباشد...»

برادر محسن رضایی درمصاحبه ای که در سال 1389 با سایت تابناک داشته به کارشکنی دولت میرحسین موسوی پرداخته است:
«درعقب جبهه اختلاف سیاسی وجود داشت. بین سیاسیون و نظامی ها هم اختلافاتی در رابطه با اداره جنگ وجود داشت که جنبه سیاسی به خود می گرفت. وقتی جنگ در مرداد ماه تمام شد یکی از آقایان ظاهرا دکتر فیروزآبادی بود در هیئت دولت پیشنهاد می کند با توجه به پیروزی هایی که درمرصاد وبیت المقدس خرمشهر به دست آمده وصدام از روی ناچاری قطعنامه را پذیرفته است خوب است ما در مرداد ماه همان سال اعلام جشن کنیم اما دو نفر ازاعضای کابینه مخالفت می کنند ومی گویند ما در جنگ شکست خوردیم چرا شما می گویید جشن بگیرد که این قضاوتی سیاسی بود.
چه کسانی گفتند جشن نگیرید؟
حالا این موضوع مربوط به گذشته است.
بفرمائید جهت اطلاع نسل فعلی!
آقای فیروزآبادی به من گفت این دو نفر بهزاد نبوی و آقای خاتمی بوده اند.»

ب: استعفای شما و تلقی حرکت سیاسی از آن توسط حضرت امام، اختلاف با شهید محلاتی و..

اختلاف با نماینده امام در سپاه؛ شهید محلاتی و...
محسن رفیق دوست می گوید:
«وقتی من کلاهدوز و رضایی را برای فرماندهی سپاه پیشنهاد دادم، شهید محلاتی به‌شدت با محسن رضایی مخالفت کرد...»

علت مخالفت شهید محلاتی با فرماندهی شما چه بوده است؟
 البته بعدها نیز درگیری شما با آن شهید ادامه داشته؛ چنانکه در خاطرات 8 مهر 63 هاشمی رفسنجانی آمده است:
«آقای‌ رضائی‌ تلفن‌ کرد. از اینکه‌آقای‌ محلاتی‌ بعد از دستور اخیر امام‌، حالت‌ بی‌تفاوتی‌ به‌ خود گرفته‌ است‌، ناراضی‌ بود ومی‌خواست‌ که‌ در جهت‌ مثبت‌ فعال‌ شود.»

ودرخاطرات 17 مهرماه 63 نیزنوشته است:
«با حضور احمد آقا، رئیس‌ جمهور و آقایان‌ محسن‌ رضائی‌ و محلاتی‌ جلسه‌ای‌ داشتیم‌؛ برای‌رفع‌ اختلافات‌ آقایان‌ محلاتی‌ و [محسن‌] رضائی‌. نتیجه‌ بخش‌ بود و مقداری‌ از اختیارات‌ آقای‌ [شیخ‌ فضل‌الله‌] محلاتی‌ نماینده‌ امام‌ در سپاه‌ را به‌ خاطر تقویت‌ فرماندهی‌ و پیشرفت‌ کار جنگ‌محدود کردیم‌.»

نه تنها با شهید محلاتی با دیگر نماینده امام مرحوم ایت الله فاکر نیز اختلاف داشته اید که دلیلآن مبهم است. (به استناد خاطرات روز 27تیر 62 اقای هاشمی رفسنجانی):
«عصر، آقای‌ محسن‌ رضایی‌ [فرمانده‌ سپاه‌ پاسداران‌] آمد. گزارشی‌ از جبهه‌هاو بازجویی‌ توده‌ایها و نفوذ در منافقین‌ داد. پیشنهاد تعویض‌ فرماندهی‌ سپاه‌ را داد که‌ مخالفت‌ کردم‌و خیالش‌ را از این‌ جهت‌، راحت‌ نمودم‌. گفتم‌ امام‌ هم‌، با تعویض‌ فرمانده‌ سپاه‌، موافق‌ نیستند؛خوشحال‌ شد. به‌ خاطراختلافات‌ در فرماندهی‌ و با آقای‌ فاکر [نماینده‌ امام‌ در سپاه‌]، تحت‌ فشاراست‌.»

در تاریخ 28 تیر 64 نیز دوباره از نماینده امام در سپاه نزد اقای هاشمی گلایه و شکایت کرده اید:
«آقای محسن رضایی آمد و گزارش جبهه ‏ها را داد و از کمبود بودجه و ضعف شورا و دخالت‏های نماینده امام گله داشت.»

امام و حرکات سیاسی محسن رضایی
جناب اقای رضایی در خاطرات اقای هاشمی رفسنجانی به موارد متعددی از مطرح کردن بحث استعفا توسط شما اشاره شده است:
خاطرات 10 اردیبهشت 1366:
«آقای محسن رضایی بعد از جلسه به من گفت، [می خواهد] نامه‌ای خدمت امام بفرستد و از سمت فرماندهی سپاه به خاطر مشکلات اداره سپاه و عدم هماهنگی با رئیس جمهور و دکتر روحانی و ارتشی‌ها،  استعفاء دهد؛ او را نهی کردم. گفتم امام نمی‌پذیرند و برای خود ایشان خوب نیست.»

خاطرات 14 اردیبهشت 1366
«در منزل بودم. بیشتر وقتم به مطالعه گذشت. پیش از ظهر، آقای محسن رضایی بعد از ملاقات امام آمد؛ امام استعفایشان را نپذیرفته‌اند. باز همان حرف های سال گذشته را مطرح کرد که امکانات کشور در خدمت جنگ نیست و باید یکپارچه وارد جنگ ‌شد.  پیشنهاد داشت که امام به خود ایشان، درجه امیری ارتش بدهد که بتواند بر امکانات ارتش دست داشته باشد و از موضع قدرت، همه چیز را در خدمت جنگ بگیرد و با ارتشی‌ها برخورد کند و برای اینکه بر تعصب سپاهی حمل نشود، از فرماندهی سپاه هم استعفاء نماید. اشکالات این طرح را گفتم، ولی قانع نشد. قرار شد طرحش را بنویسد و بیاورد.»

و در پی اینگونه استعفاهای جنابعالی بوده که حضرت امام احساس فرموده اند که این استعفاها حرکات سیاسی است و اهداف دیگری در پشت ان است:

خاطرات 11 اردیبهشت 1366
«عصر احمدآقا آمد. گفت نامه استعفای آقای محسن رضایی به امام رسیده، ولی امام نمی‌پذیرند و تصور امام این است که اینها حرکات سیاسی دارند.»

علت این تصور امام را چه می دانید؟
آیا اقدامات دیگر شما مانند حمایت از ادامه نخست وزیری میرحسین موسوی نیز مشمول همین حرکات سیاسی ویا روشن تر بگویم سیاسی کاری جنابعالی بوده است؟

شما چرا رییس جمهور وقت را متهم به پیگیری تغییر خود می دانستید و به آقای هاشمی در این زمینه گلایه کرده اید؟ حتما دیده اید که در خاطرات 21شهریور 1364 آقای هاشمی به این موضوع اشاره شده است:
آ«قای محسن رضایی، از اینکه آیت‏الله خامنه ‏ای با بعضی از فرماندهان سپاه در مورد تعویض فرمانده سپاه صحبت کرده‏اند، تلفنی گله کرد.»

درحالی چنین قضاوتی داشته اید که علاوه بر اختلاف جدی با نماینده امام درسپاه، موارد متعددی از نارضایتی از عملکرد جنابعالی حتی در بین فرماندهان نزدیک به شما وجود داشته است. مثلا:

خاطرات 24 اردیبهشت 1366 هاشمی رفسنجانی
«نامه استعفای آقای [علی] شمخانی از فرماندهی نیروی زمینی سپاه را آوردند؛ نگران شدم. به نظر می‌رسد از آقای محسن رضایی ناراضی است؛  اگر سیاسی کاری برای گرفتن امتیازات بیشتر نباشد.»

خاطرات 6ابان 1366 هاشمی رفسنجانی
«اول شب آقاي [ علیرضا] افشار قائم مقام آقاي محسن رضايي آمد. از آقاي رضايي به خاطر عدم توجه به قانون سپاه و تغييرات دائم غير لازم در سپاه گله دارد و استمداد كرد. خيلي‌ها اين اشكال را دارند.»

خاطرات 5 اردیبهشت 1366 هاشمی رفسنجانی
«آقای  [محمدعلی] رحمانی، مسئول بسیج آمد. از برخورد فرمانده سپاه ناراضی است و کاهش داوطلبان اعزام در هفته‌های اخیر را معلول همین اختلال امور بسیج می‌داند.»

خاطرات 4 اذر1363هاشمی رفسنجانی
«شب‌، آقای‌ محسن‌ رضائی‌ آمد. از من‌ می‌خواست‌ در مراسم‌ معرفی‌ فرمانده‌ سپاه‌ مرکز که‌احتمال‌ ابراز مخالفت‌ از طرف‌ بعضی‌ها می‌رود، شرکت‌ کنم‌. گفتم‌ صلاح‌ نیست‌. نشان‌ از ضعف‌ شما و قدرت‌ مخالفان‌ است‌.»

خاطرات 6 اردیبهشت 1366 هاشمی رفسنجانی
«آقای سعیدی مسئول حفاظت [ اطلاعات] سپاه آمد. از برخورد فرماندهی سپاه در اقدام به عزل ایشان گله داشت»


البته اینها فقط مشت نمونه خروار بود والا نوع رفتار شما با شهید محمودکاوه، شهید شوشتری و گلایه های شهید شوشتری نیز بسیار قابل تامل است که نمی توانید ونباید همه مخالفت ها رادر مخالفت اکبرگنجی و باند مهدی هاشمی معدوم خلاصه کنید و ده ها موضوع و ابهام دیگر که ذهن این برادرتان را به خود مشغول داشته است.

امیدوارم فرمانده برمن ببخشاید که با او این گونه سخن راندم.