به گزارش پارس، احسان تقدسی كارشناس امور بين الملل نوشت:

در عالم سیاست کسی با «دیدار» مشکلی ندارد. سقف بی اعتمادی کشورهای اوباما و روحانی به یکدیگر آنقدر بالاست که حتی دیداری رسمی یا غیر رسمی یا در راهروهای سازمان ملل هم نمی تواند لااقل تا سال های طولانی از حجم آن کم کند.

در ایران همه رسانه ها به دنبال یافتن پاسخی برای این سوال هستند که آیا اوباما و روحانی پس از گفت و گوی تلفنی چند دقیقه ای سال گذشته با یکدیگر، این بار تابوی دیدار را می شکنند و دستی می فشرند یا آنکه روند سی و چند سال گذشته میان دولتمردان ایران و آمریکا ادامه خواهد یافت.

مخالفان این دیدار کسانی اند که معتقدند دشمنی میان ایران و آمریکا تا به ابد باید بماند و راهی برای گریز از آن نیست. موافقانش هم معتقدند بالاخره باید روزی این تابو شکسته شود و دوکشور به جای میدان کوچک تقابل، به میدان بزرگ تعامل وارد شوند.

نکته اینجاست آنقدر که این دیدار برای ما اهمیت دارد و اخبارش را لحظه به لحظه پیگیر می کنیم و هریک بسته به نوع نگرش خود به این موضوع، موافق یا مخالف آن هستیم، این داستان برای آمریکایی ها به هیچ وجه جذاب نیست.

به عبارت ساده تر اصولا آمریکایی ها هیچ گاه مشکلی برای دیدار با هیچ کس ندارند. شاید اگر اوباما به ایران نیز دعوت شود، بپذیرد و کاخ سفید تا پایان سال میلادی فرصتی چندروزه را برای این دیدار درنظر بگیرد. این نه از ساده دلی و خوبی آمریکا بلکه صرفا به دلیل نوع نگاه آنها به «علم» روابط بین الملل است.

چرا این دیدار دغدغه آمریکایی ها نیست؟

بین «مشکلی با دیدار نداشتن» اوباما با «کوتاه آمدن» آنها از خواسته های خود زمین تا آسمان راه است. آمریکایی ها در تمام سی و چند سال گذشته آمادگی خود را برای دیپلماسی با تهران اعلام کرده اند. نه اینکه واقعا هدف آنها این بوده باشد؛ نه. بلکه از «کلام» و «لبخند» صرفا برای انتقال پیام «فریب» به مخاطبان خود در دنیا استفاده کرده و دیپلماسی آمریکا را فارغ از هرگونه فریب و دورویی جلوه می دهند.

دیدار اوباما و روحانی حتی اگر اتفاق هم بیفتد تا مدتی «ساده دلان» سیاسی را سرگرم می کند. اوباما با روحانی دیدار هم بکند در آن دیدار همین حرف هایی را می زند که در سخنرانی های خود درباره ایران می زند. از لزوم کاسته شدن از تعداد سانتریفیوژها سخن می گوید و از اینکه نمی تواند گسترش توان موشکی ایران را تحمل کند. بر لزوم تامین امنیت اسرائیل تاکید می کند و در نهایت با لبخندی از احترام آمریکا به مردم ایران در مقابل دوربین ها سخن می گوید.

ساده دلی و انتظارهای غیرواقعی داشتن از دیداری که ممکن است اتفاق بیفتد یا نیفتد، خاص ما ایرانیان است. این داستان برای آمریکایی ها صرفا یک «بازی» مفرح است. روزی به میخ و روزی دیگر به نعل می زنند. «سیاست ورزی» آنها حکم می کند در جمع رسانه ها از این دیدار استقبال کنند؛ حتی اگر در واقعیت بر خلاف آن عمل کنند.