یکی از مهم‌ترین سؤال‌های مربوط به جنگ اخیر، علت آغاز آن است. در جنگ قبلی علت روشن بود: اسرائیل به طور متوالی مجبور به دو عقب‌نشینی مهم شده بود، و اگر برای جبران شکست خود تلاش نمی‌کرد برای همیشه قافیه را باخته بود.

اما در این سری، هیچ اتفاق جدیدی بروز نکرده بود: حمله‌ی راکتی در کار نبود، شهرک‌سازی‌ها ادامه داشت، جریان مقاومت تضعیف شده بود، و مصر نیز شدیدتر از گذشته بر علیه حماس با اسرائیل همراهی می‌کرد. کافی بود اسرائیل هیچ کار نکند تا وضعیت به نفع او ادامه داشته باشد. سؤال مهم دیگر آن است که چرا این بار این مقدار سکوت در کشورهای عربی و غربی و نهادهای بین‌المللی بدرقه لشکرهای اسرائیلی شد؟ در جنگ‌های قبلی سازمان ملل و شورای امنیت و نهادهای حقوق بشر سریع‌تر و منصفانه‌تر موضع می‌گرفتند.

گویا امپراطوری انگلوساکسون‌ها این بازه زمانی رو بهترین موقعیت برای کسب یک امتیاز ارزش‌مند و نیز خفت دادن به دو نقطه مقاومت جهان قدیم می‌دونست؛ یک نقطه مقاومت فیزیکی در مقابل اسب تروای اسرائیل به نام غزه، و یک نقطه مقاومت سیاسی در مقابل گسترش هژمونی سیاسی اون‌ها به نام ایران.

در این بازه زمانی، بخشی از انرژی‌های اعتراضی ملت‌های خاورمیانه در طی بهار عربی (همونی بیداری اسلامی!) تخلیه و مابقی اون به سرخوردگی تبدیل شده؛ با بروز مشکلات سیاسی در افغانستان و عراق، آمریکا تونسته انتقام اخراج ارتش خودش رو بگیره؛ روسیه در وقایع لیبی و مصر و عراق و سوریه شکست خورده و در مرداب اکراین پاگیر شده؛ و دولت ایران نشون داده که در اثر تحریم نان و ویزا حاضره همه اهرام‌های سیاسی در اختیار دولت رو به وعده «مذاکرات جامع» تسلیم کنه. حتی ژنرال‌های رقیب دولت روحانی در انتخابات اخیر در مبارزات سیاسی خود به صراحت از پذیرش هژمونی جهانی (همان کدخدای دهکده جهانی) دم زده‌اند.

اگر چه ۶-۷ سال پیش درد زایمان خاورمیانه جدید با طراحی استراتژیست‌های آمریکایی و قابلگی خانم رایس به تولد پیشرس نوزادی مرده منجر شد؛ اما این بار با استفاده از ایده‌های استعماری انگلیسی شامل انجام عمل سزارین بر روی انقلاب‌های کشورهای اسلامی آبستن آشوب و نیز مدیریت انتخابات ایران؛ به نظر می‌رسید که همه زمینه‌ها برای حصول موفقیت مناسب باشد. تا جایی که دولت ایران در طی ۳۰ روز حمله به غزه خنثی‌ترین موضع‌گیری خود در تمامی سال‌های پس از انقلاب را نسبت به مقاومت مردم فلسطین نشان داده و دولت مصر با توجه به حمایت برخی جریان‌های فلسطینی از انقلاب اخوان‌المسلمین، بیش از پیش از در دشمنی با آنها درآمده است. از طرف دیگر، کلنی‌های زامبی‌ها از افسانه‌های هالیوودی به جهان واقعیت زایانده شده و به عنوان اسلحه‌ای مابین مین تله‌ای و بمب خوشه‌ای در سراسر این منطقه کار گذاشته شده‌اند و برای دهه‌ها دولت‌های منطقه را سرگرم خود کرده‌اند.

تنها عنصرهای مقاومت در مقابل این هژمونی، از یک سو مقاومت مردم فلسطین و از سوی دیگر نهادهای خارج از سه قوه رسمی دولت ایران هستند.

اگر شما بودید و چنین فرصتی که رقبای خود در جهان کهن را برای چند دهه دیگر در خواب نگاه دارید؛ آیا اجازه می‌دادید این فرصت طلایی به قیمت تلفاتی بسیار کمتر از ۵۰۰.۰۰۰ نفر - فقط ۲۰۰۰ نفر - از دست برود؟

توجه کنید که سمپات‌های اسرائیل نیز در این ۳۰ روزه مدام بر همین نکته تأکید داشتند: این تعداد تلفات در مقایسه با سایر جنگ‌ها کم بوده است.