پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سيدمحمد اسلامي- در نشست استماع اخير سناي آمريکا درباره ايران، پس از خانم وندي شرمن، معاون وزير خارجه آمريکا، آقاي اُلي هينونن(DR.Olli Heinonen) ميهمان سناتورها بوده است. هينونن استاد هاروارد و مدير سابق پادمان آژانس بين المللي انرژي است. در اين نشست روبرت منندز، رئيس کميته روابط خارجي سنا و اُلي هينونن طرح در نظر گرفتن تجربه آفريقاي جنوبي به عنوان يک الگو در مذاکرات گروه 1+5 با ايران را مطرح مي کنند. بر اين اساس ايران بايد همچون آفريقاي جنوبي 20 سال تعليق هرگونه فعاليت هسته اي را بپذيرد. دکتر هينونن خطاب به سناتورها مدعي مي شود که «اگر ايران مانند آفريقاي جنوبي رفتار نکند، به سمت کره شمالي پيش مي رود.» 

اما درباره اين طرح نکاتي وجود دارد که توجه به آن ها روشن مي کند پرونده آفريقاي جنوبي بايد براي چه رژيمي به عنوان استاندارد در نظر گرفته شود.
1) پرونده ايران با پرونده آفريقاي جنوبي مشابه نيست.

2) پرونده آفريقاي جنوبي بر پرونده کنوني رژيم صهيونيستي منطبق است.

3) پرونده ايران با استفاده از راه حل پرونده آرژانتين قابل حل است.

الف) آيا پرونده ايران و پرونده آفريقاي جنوبي مشابه يکديگر هستند؟
رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي در اوايل دهه 70 ميلادي به سبب داشتن سلاح هسته اي با فشار جامعه جهاني مواجه شد. با اين حال اين کشور نزديک به 20 سال حاضر نشد هيچ نظارت آژانس بين المللي انرژي اتمي را بپذيرد و تا سال 1989 ميلادي 6 بمب هسته اي خود را حفظ کرد. اما اين فشار به حدي بود که دولت وقت آفريقاي جنوبي را با خطر انزواي بين المللي روبرو کرد. در نوامبر 1989 برنامه تسليحات اتمي آفريقاي جنوبي در اثر فشار جامعه جهاني متوقف شد. دولت پروتوريا در جولاي 1991 سلاح هاي اتمي اش را نابود کرد و به پيمان NPT (پروتکل الحاقي) پيوست. 2 ماه پس از آن توافق نامه جامعي را با عنوان CSA: Comprehensive Safeguard Agreement امضا کرد. پرونده آفريقاي جنوبي همين 4 سال پيش در سال 2010 ميلادي عادي اعلام شد.

اما نگاه دقيق تر به اين پرونده ابعاد مهمي از آن را روشن مي‌کند. جالب ترين نکته، انگيزه اصلي دولت وقت آفريقاي جنوبي براي توقف برنامه هسته اي اين کشور است. دکتر مارک هيب، کارشناس موضوعات اتمي انديشکده کارنگي در اين باره معتقد است: «موضوعي که نئوکان ها بايد به آن توجه کنند اين است که نژادپرست هاي سفيد (آفريقاي جنوبي) بر اثر فشارهاي داخلي سلاح هاي هسته اي شان را کنار گذاشتند، نه فشار بيروني.» (مراجعه کنيد به: Senators and South Africa) او تصريح مي کند: «تصميم دولت آپارتايد از سال 1989 تا 1993 براي متوقف کردن برنامه پنهان و نابود کردن تجهيزات هسته اي براساس يک محاسبه استراتژيک بود. آن محاسبه استراتژيک اين بود که به زودي و در نهايت اکثريت سياه پوست به قدرت مي رسد و کنگره ملي آفريقا که آن زمان در اختيار سفيد پوست ها بود تمايل نداشت که سلاح ها و دانش هسته اي به آن ها ارث برسد.»

بنابراين در پرونده هسته اي آفريقاي جنوبي 3 مولفه اساسي وجود دارد. 1) انباشت سلاح هاي هسته اي 2) رژيم آپارتايد و 3) ممانعت از هرگونه نظارت بين المللي و مداخله آژانس بين المللي انرژي اتمي. اگر بخواهيم اين 3 مولفه را مبناي الگوي آفريقاي جنوبي قرار دهيم، رژيم صهيونيستي بهترين نمونه آن است. رژيم نژادپرستي که براي تمامي منطقه و جهان يک تهديد هسته اي است. قساوت قلب اش در قتل عام و کشتار غيرنظاميان بر همه روشن است. در ساده انديشانه ترين تخمين‌ها 80 کلاهک هسته اي دارد و هيچ ناظر بين المللي تاکنون به تاسيسات هسته اي اين رژيم راه نيافته است. پيشنهاد مي کنم سناتور منندز به جاي ايران به مشابهت هاي اين 2 رژيم نژادپرست بپردازد.

ب) راه حل پيشنهادي براي پرونده ايران: آرژانتين
با اين همه اگر در آمريکا به راستي اراده سياسي براي رفع بدگماني ها درباره برنامه هسته اي ايران وجود داشته باشد، نمونه هاي منطقي ديگري وجود دارند که با پرونده ايران تناسب دارند. از جمله اين نمونه ها برنامه هسته اي آرژانتين است. آرژانتين در دهه 90 ميلادي مانند ايران به داشتن برنامه تجهيزات اتمي متهم بود. با اين حال آژانس بين المللي انرژي اتمي هيچگاه نتوانست براي ادعاهاي بدبينانه اش سندي ارائه کند. آن زمان گفته مي شد که آرژانتين براي مقابله با سلاح هاي اتمي کشور برزيل به دنبال برنامه تسليحات اتمي است. به عبارت ديگر درباره پرونده آرژانتين هم موضوع مسابقه تسليحاتي در منطقه مطرح بود. آژانس بين المللي انرژي اتمي و همچنين کشورهاي جهان در اين پرونده شيپور را از سر گشادش ننواختند. آن ها همزمان با آرژانتين به کشور برزيل فشار آوردند تا تسليحات اتمي اش را نابود کند. در نخستين گام در سال 1992 پيمان Tlatelolco با عنوان پيمان منع سلاح هاي هسته اي در آمريکاي لاتين و کارائيب منعقد شد. در 24 مارس 1993 سناي آرژانتين اين پيمان را تصويب کرد. در سال 1994 آرژانتين به جمع گروه کشورهاي تامين کنندگان هسته اي NS G: Nuclear Suppliers Group دعوت شد. گروه NSG يک گروه چند مليتي است که به منظور کاهش گسترش سلاح هاي هسته اي، کنترل صادرات و انتقال مواد هسته اي که ممکن است براي اهداف تسليحاتي استفاده شوند را بر عهده دارند. در گام نهايي نيز در فوريه 1995 اين کشور به NPT پيوست. بنابراين اين الگو را مي توان در 3 گام الف) پاکسازي منطقه از سلاح هاي هسته اي ب) ايجاد مسير منطقي، قانوني و کنترل شده توليد صنعتي اما تحت نظارت و در نهايت ج) پيوستن داوطلبانه به پروتکل الحاقي آژانس بين المللي انرژي اتمي تعريف کرد که براي ايران هم مي‌تواند با ملاحظاتي در نظر گرفته شود.

ج) اگر توافق جامع حاصل نشود
ايران در فرمول هاي مشابهي مانند فرمول آرژانتين و حتي بسيار سخت گيرانه تر از فرمول آرژانتين حاضر است به تمامي نگراني‌هاي هر کشوري که خود را جامعه بين المللي مي داند، پاسخ بدهد. اگر ادعاي آژانس بين المللي انرژي اتمي و کشورهاي گروه 1+5 درباره سياسي برخورد نکردن با پرونده ايران صحت داشته باشد، حتي فقط يکي از اين فرمول ها هم مي تواند پاسخ به ابهام هاي فني باشد. با اين حال نوع برخورد اين کشورها و آژانس بين المللي انرژي اتمي که به روشني متاثر از اراده سياسي و غيرفني همين کشورهاست، آينده مذاکرات هسته اي را در ابهام قرار داده است. در اين شرايط که ايران مجموعه متنوعي از راه حل هاي فني را براي رفع بدگماني هاي برخي کشورها طرح کرده، نرسيدن به توافق جامع نشانه فقدان اراده سياسي در اين کشورها و اختيارات لازم در مذاکره کنندگان آن ها است. در اين شرايط ايران به کشورهاي جهان که صاحبان اصلي عنوان جامعه جهاني هستند اثبات کرده که اهل گفت و گو و تعامل است. رفتاري که با رفتار کشور کره شمالي فرسنگ ها فاصله دارد.