خواستم در ابتدا مطلب مفصلی بنویسم با عنوان "از سید جمال الدین اسد آبادی و امام موسی صدر تا سردار سلیمانی"  و در آن از ویژگی های اخلاقی و معرفتی مجاهدان راه جهان اسلام و آرمان وحدت اسلامی بگویم

از اینکه برای رساندن پیام اسلام و انقلاب اسلامی، چقدر به یک سردار سرلشکر  نیاز است و چقدر به یک عارف مجاهد و اندیشمند مهذب.. و اساسا مسائل جهان اسلام چه مقدارش از جنس نظامی قابل حل است و چه مقدارش از جنس فکری و فرهنگی ...

همچنین از پدیده "اسطوره" در فرهنگ اسلامی بگوییم.. از اینکه اسطوره ها در اسلام ساختنی نیستند، شدنی هستند..

اسطوره سازی شاید به اندازه مجسمه سازی مذموم است.. اما اسوه شدن، الگو شدن و اسطوره شدن ممدوح است..

اسطوره در فرهنگ اسلامی به کسی گفته میشود که خودش در جامعه بالاتر از بقیه قرار میگیرد.. مثل بلندی کوه دماوند که از همه جا پیداست... مثل حضرت علی، مثل امام خمینی که برای دیده شدن و اسطوره شدن نیازی به طراحی گرافیکی و عکس های پرتره و فتوشاپ و شبکه های اجتماعی ندارند..

در اسطور های اسلامی برخلاف اسطوره های غربی آنچه قامت را بلند و چهره را نه تنها در جغرافیای عالم که در تاریخ بشریت نمایان میکند، اخلاق و علم و تقوا و مجاهدت است، نه زور بازو و قدرت تسلیحاتی..

جهان اسلام برای حل مشکلاتش به آرنولد و بتمن نیاز ندارد... به سید جمال، شهید بهشتی، امام موسی، شهید چمران و در زمان خودمان به سید هادی خسروشاهی و امثال ایشان نیاز دارد..

همچنین خواستم از سیره  فکری، اخلاقی و معرفتی سید جمال و امام موسی بگویم.. از اینکه دنیای اسلام و مسائل آن را به چشم مسائل فرهنگی و تمدنی میدیدند که یک زمان نیاز به مجاهدت فرهنگی دارد، یک زمان مجاهدت اقتصادی و یک زمان هم مجاهدت نظامی.. و آنها مطابق سیره نبوی برای هرکدام به اقتضا خودش برنامه و اندیشه و اقدام داشتند..
 
ولی دیدم شاید الان وقتش نیست...

الان خون همه از خون های ریخته شده در غزه به جوش است.. و اولویتی بیشتر از مسئله فلسطین نیست..

مسئله ای که البته در آن، مهم تر از این خون هایی که ریخته میشود و کودکانی که قربانی میشوند (هرچند جگر انسان را میسوزاند)، موضوع "هویت اسلامی" است...

"هویت اسلامی" چیزی است که باید آن را از "مناسک اسلامی" تفکیک کرد تا خوب درک شود... تفاوت آنها به اندازه تفاوت رمضان  امسال غزه است با رمضان امسال مکه.. به اندازه تفاوت ایستادن مقابل تانک و موشک است با نشستن و خواندن این آیات در منزل و با صوت دلنشین که "یا ایها النبی حرض المؤمنین علی القتال" و "مالکم لا تقاتلون فی سبیل الله"!

هویت اسلامی خون های ریخته شده کودکان نیست، خون های به اهزاز درآمده علی اصغرهای غزه است... همان "مقاومت" مردم غزه زیر باران موشک و قحطی دارو و ویرانی منازل و داغ عزیزان پرپر شده..

هویت اسلامی در واقع پرچم رسول الله است که امروز در جهان اسلام فقط در غزه بالاست.. همه جا این پرچم پایین آمده و مقاومت اسلامی در همه جا زیرفشارها زانو زده ، به جز غزه...

پس مسئله بسیار فراتر از یک دلسوزی انسان دوستانه است .... مسئله، هویت اسلام و پرچم رسول الله است که نباید زمین بخورد... یعنی مقاومت مردم غزه که به هیچ وجه نباید بشکند...

اگر این را نپذیریم و باورمان این باشد که بیش از همین دلسوزی ها، وظیفه ما نیست، باید این را هم باور داشته باشیم که وعده خدا حق است!:

فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ (81توبه)

«بجا ماندگان پس از حرکت رسول خدا (ص) از تخلف کردن خود شادمان شدند، و کراهت داشتند که با مالها و جانهاى خویش در راه خدا جهاد کنند و گفتند در این گرما بیرون مروید، بگو گرماى آتش جهنم سخت‏تر است، اگر می‏فهمیدند»