به گزارش پارس به نقل از مهر، "دنیس راس" در تحلیل خود که در سایت اندیشکده واشنگتن منتشر شده می نویسد: تا این لحظه تلاش های "جان کری" وزیر امور خارجه آمریکا، برای برقراری آتش بس در غزه ناکام مانده است. هر چند او برای رسیدن به این هدف به تل آویو فشار می آورد اما با این وجود اسرائیل هنوز نرمشی را در این رابطه از خود نشان نداده است.

در این میان اغلب کشورها خواستار برقراری آتش بس بر اساس توافقنامه سال 2012 میلادی هستند اما باید توجه داشت که این توافقنامه به اهداف مهم خود دست نیافته است. یکی از مهمترین اهدافی که توافقنامه سال 2012 بدنبال آن بود توقف ساخت و استفاده از تونل های زیر زمینی توسط حماس بود.

نکته دیگر در این رابطه تغییر موضع مصر در خصوص  غزه و حماس تحت ریاست جمهوری عبدالفتاح السیسی است. مصر تحت حاکمیت السیسی حماس را به عنوان یک تهدید می بیند و نه یک متحد قابل اعتنا. در همین راستا این کشور هیچ منفعتی در قدرتمندتر شدن حماس و یا پیروز شدن این گروه در جنگ با اسرائیل نمی بیند.

نکته دیگر در این رابطه موضع کشورهای عربستان سعودی، امارات و اردن در خصوص اخوان المسلمین و حماس است. این کشورها اخوان المسلمین را که حماس نیز از شاخه های آن محسوب می شود به عنوان یک تهدید به حساب می آورند. این کشورها همانند مصر خواهان شکست حماس در جنگ اخیر با اسرائیل هستند.

راس در ادامه می نویسد: این حقایق جدید می تواند به توضیح این نکته کمک کند که چرا حماس در ابتدا خواهان ادامه جنگ با اسرائیل بود. این گروه در سال های اخیر منزوی شده و در تامین منابع مالی خود نیز دچار مشکل شده و قادر به پرداخت حقوق کارکنان خود نبود. مصر در یک سال اخیر شروع کرد به از کار انداختن تونل های حماس که یکی از منابع کسب درآمد این گروه بود. با توجه به این تحولات حماس انتظار داشت که آشتی آن با جریان فتح و تشکیلات خودگردان موجب از بین رفتن مشکلات مالی این گروه شود اما تشکیلات خودگردان چنین کاری را انجام نداد و حماس در پرداخت حقوق ها به مشکل خورد.

در نتیجه حماس که چیزی برای از دست دادن نداشت پس از آغاز حملات اسرائیل به جنگ ادامه داد زیرا امید داشت که با انتخاب گزینه مقاومت بتواند حس ترحم کشورهای دیگر را برانگیخته و با افزایش شمار تلفات انسانی بتواند کمک های مالی آنها را نیز کسب کند. در این میان هر چند در ابتدا "محمود عباس" موضعی همانند عربستان و مصر در خصوص جنگ غزه داشت اما افزایش شمار تلفات مردم غزه موجب شد تا رئیس تشکیلات خودگردان مواضعی را علیه اسرائیل اتخاذ کند.

شرایط خاورماینه با سال 2012 تفاوت دارد و حماس در حال حاضر از متحدان آن کاسته شده است. زمانیکه که مصر توسط اخوان المسلمین اداره می شد اوضاع برای حماس خوب بود اما امروز اسرائیل، عربستان، مصر، امارات، و اردن اهداف مشترکی را در ضعیف کردن حماس دارند. البته تا حدودی تشکیلات خودگردان نیز همین هدف را دنبال می کند اما همانطور که اشاره شد افزایش شمار تلفات مردم غزه موجب شده تا ابومازن در موقعیتی سخت قرار بگیرد.

راس در ادامه می نویسد: مطمئنا دولت آمریکا از بروز این تغییرات در خاورماینه آگاه بوده و امیدوار است که بتواند آتش بس را در غزه برقرار کند. هر چند حماس در ابتدا آتش بس پیشنهاد شده از سوی مصر را رد کرد اما آمریکا امیدوار است از طریق نفوذ ترکیه و قطر بر حماس بتواند به این هدف دست پیدا کند.

در این میان قطر و ترکیه نیز اهداف مشترکی را با حماس دنبال می کنند یعنی اینکه محاصره غزه پایان بیابد و البته این رفع محاصره باید طوری باشد که حماس نتواند قدرت نظامی خود را بازسازی کند. در این میان نه تنها اسرائیل خواهان افزایش قدرت نظامی حماس پس از برقراری آتش بس نیست بلکه عربستان، مصر، امارات و اردن نیز خواهان این وضعیت نیستند.

این وضعیت موجب ارتقاء سطح مصر می شود زیرا از آنجا که قاهره خواهان ضعیف شدن حماس است این موضوع موجب افزایش نفوذ مصر در اسرائیل می شود و از سوی دیگر چون گذرگاه رفح در اختیار مصر است، قاهره از این طریق می تواند قدرت خود بر حماس را نیز حفظ کند.

در این میان آمریکا باید به یک نکته مهم توجه کند و آن اینکه باید تغییرات رخ داده در خاورمیانه را مجددا مطالعه کند. این تغییرات به گونه ای است که محاسبات امریکا در مواردی همچون مناقشات فلسطینیان با اسرائیل، عراق، سوریه و ایران باید مورد بازبینی قرار بگیرد.

دو سال و نیم از عمر دولت اوباما باقی مانده است. از همین رو باید دولت امریکا به یک جمع بندی دقیق در این رابطه که سیاست روزانه واشنگتن باید به چه صورت باشد برسد. دولت آمریکا باید به این جمع بندی برسد که چگونه می تواند در سال 2017 میلادی شاهد افزایش قدرت متحدان خود در خاورمیانه از یک سو و ضعیف شدن دشمنان خود از سوی دیگر باشد. بر همین اساس اوباما و جان کری باید با این دیدگاه به سراغ حل مناقشه و برقراری آتش بس در غزه بروند.