کیهان: آقای روحانی! به حکم شما خائنند
«آقای روحانی! به حکم شما خائنند»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می خوانید؛
آقای روحانی رقبای نجیب و باشخصیتی داشت که بلافاصله با اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، این پیروزی را به وی تبریک گفتند و در سالگرد حماسه 24 خرداد 92 نیز دعوت وی برای ضیافت همدلی رقبا را پذیرفتند حال آن که در همین یک سال از سوی برخی مقامات ارشد دولتی- از جمله رئیس جمهور و برخی مشاورین وی- علی الدوام ادعا شده بود مردم به اعتدال رای دادند و به افراطیون رای ندادند. این نجابت و عقلانیت است که نامزدها پیروزی رقیب خود با 7دهم درصد- 270 هزار رای بیش از نصف کل آرا- را به رسمیت می شناسند. 5 سال پیش اما جماعتی لاف زن و فاقد کمترین غیرت نسبت به منافع ملی، به 24/5 میلیون شهروند دهن کجی کردند و 11 میلیون رای فاصله رئیس جمهور منتخب با نفر دوم را نادیده انگاشتند.
افراطیون آن روز یک ظلم بزرگ در حق جمهوریت و 24/5 میلیون رای دهنده - و در حقیقت کل ملت- مرتکب شدند و یک جفای بزرگتر را نسبت به نظام جمهوری اسلامی روا داشتند، به اعتبار اینکه ادعا کردند نظام 11 میلیون رای تقلب کرده است. البته یکی از سران فتنه در خلوت چندین بار گفت باور ندارد تقلب شده اما آن قدر مروت و حریت نداشت که همین را نزد افکار عمومی شهادت دهد. «و من اظلم ممن کتم شهادهًْ عنده من الله... و کیست ستمکارتر از کسی که شهادتی را که از خدا نزد وی است، کتمان کند» (بقره- 140) و «لاتکتموا الشهادهًْ و من یکتمها فانه آثم قلبه... شهادت را کتمان نکنید و هر کس آن را کتمان کند، همانا قلب او گناهکار است» (بقره- 283). ویدئوی اظهارات معاون وزیر کشور و رئیس ستاد انتخابات در دولت اصلاحات همچنان در فضای اینترنت موجود است که به هم طیفان خود می گوید «من که خود متخصص انتخابات هستم، می دانم 11 میلیون تقلب ممکن نیست.»
آیا جفایی چنین بزرگ و خیانتی چنان آشکار را می شود مشمول مرور زمان کرد و مثلا گفت که بر گذشته ها صلوات! شتر دیدی، ندیدی!... و ان شاءالله گربه است!؟ یا باید برای ادعای تقلب- که اسم رمز آشوب به نیابت از سرویس های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل بود- سند و مدرک اقامه کنند و یا با صدای بلند در حضور مردم و نه در ملاقات های محفلی اعلام کنند برای تحریک به آشوب خیابانی دروغ بزرگی گفته اند؛ آشوبی که اگر درایت رهبر معظم انقلاب و ملت بصیر نبود می توانست ایران را به کام جنگ داخلی و فروپاشی کشور بکشاند. این ماجرا بی شباهت به ادعای زبیر بن عوام نیست که پس از بیعت با امیرمومنان(ع) و برآورده نشدن عقده هایش ادعا کرده بود از سر اجبار و اکراه بیعت کرده است. امام در پاسخ این توجیه سست فرمود «زبیر می پندارد با دستش بیعت نموده و با قلب خود بیعت نکرده است؛ او به بیعت با من اقرار کرده اما بیعت با قلب را انکار می نماید. بنابراین باید برای ادعای خود دلیل روشن بیاورد و یا به بیعتی که از او صادر شده بازگردد» (خطبه 8 نهج البلاغه).
آقای روحانی پنجشنبه و شنبه گذشته به مناسبت سالگرد انتخابات ریاست جمهوری چند عبارت قابل تامل را به کار بردند. ایشان پنجشنبه در «جشن انتظار و امید» گفت «پارسال ملت چه کرد؟ همان ملتی که ماه ها قبل ناامیدی سراسر جامعه را فرا گرفته بود و مردم می گفتند انتخابات هم تاثیر و فایده ای دارد؟ حتی به خود من گفتند چرا به صحنه آمدی و ثبت نام کردی؟ مگر کشور را نمی شناسی؟ مگر نمی دانی مکانیزم صندوق رای چگونه است؟ پارسال به همه جهانیان اعلام کردیم رقابت ما جوانمردانه خواهد بود و ما رو در روی هم صف نمی کشیم... ما در کنار جشن نیمه شعبان می گوییم مهدی جان! از خرداد پارسال ملت ما با دست و زبان توانمندش خرافه ها را زدودند. ملت ما سال گذشته بر مولایش و امامش در انتخابات سر فرود آورد و در مقابل خرافه گران از امام عصر[عج] عذرخواهی کرد.» رئیس جمهور همچنین شنبه در کنفرانس خبری تلویحا به سران فتنه اشاره کرد و اظهار داشت «این قدر گذشته ها را مدام به یاد نیاوریم. برخی سرشان را پشت گرفته و راه می روند. این گونه راه بروی، به زمین خواهی خورد. به جلو و آینده بنگر، ما نیز می ترسیم این افراد که همواره به پشت نگاه می کنند به زمین بخورند. حالا یک وقتی کاری صورت گرفت، از آن بگذریم، هی می خواهیم مسئله را کش داده و یادش کنیم. در این کشور هرکس هر جرمی مرتکب شده، قوه قضائیه وی را دستگیر و با آن برخورد می کند و اگر نگرفت یعنی پاک است. پس رها کنید، اگر کسی دستگیر نشده و در خیابان راه می رود یعنی جرمی مرتکب نشده و نباید صبح تا شب آنها و افراد دیگر را متهم کنیم.»
آیا می شود تصور کرد «مردم» فاقد امید باشند و اعتمادی به مکانیزم انتخابات نداشته باشند و در عین حال یکی از بالاترین رکوردهای مشارکت را در جهان- 73 درصد- به مثابه یک حماسه در برابر اوهام القایی دشمنان و بدخواهان برجای بگذارند؟ همین حضور غیر قابل انکار مردم، سندی است بر این ادعا که مردم اتفاقا به آیه یاس خوان ها، مرجفون و پمپاژکنندگان بددلی و بی اعتمادی در جامعه محل نگذاشته اند؟ در واقع آن «خرافه» ای که با حضور مردم به چالش گرفته شد، همین ادعای تقلب و عدم امانتداری نظام بود. حق با آقای روحانی است اگر که مراد وی از سخنان پنجشنبه گذشته، لبیک جانانه مردم به فراخوان نایب امام زمان(عج) برای برپایی حماسه در برابر جنگ نیابتی دشمنان باشد. آری آن روز مردم ما با دل سپردن به دعوت رهبر معظم انقلاب، عملا در برابر حضرت ولی عصر(عج) سر فرو آوردند. اما اگر مراد از فراز پایانی آن سخنان، تخطئه همه رقبای انتخاباتی و قرار دادن آنها در صف خرافه زدگی باشد، آنگاه این تلقی پیش می آید که گوینده سخنان، مرز رضایت یا عدم رضایت امام زمان(عج) را به انتخاب خود گره زده و در حق مابقی رقبا- مهمانان دو روز بعد ضیافت همدلی- جفا کرده است. گزینه دوم - که ان شاءالله واقعیت ندارد- به گمان سوء تفاهم و خودشگفتی دامن می زند. البته این عبارات را به هر صورت که حمل کنیم، یک عبارت باز هم نامفهوم باقی می ماند و آن اینکه «ملت در مقابل خرافه گران از امام عصر عذرخواهی کرد». آیا به خاطر خبط خرافه گران، مردم باید عذرخواهی کنند؟!
اما موضوع یادآوری گذشته یا فراموش کردن آن، موضوع مهم دیگری است. اگر از حق شخصی بتوان گذشت- که امر ممدوحی است- از حقوق تضییع شده عمومی و جفا به حکومت اسلامی نمی توان گذشت. حقوق عمومی و حاکمیتی یا اجحاف در قبال آن، مشمول مرور زمان نمی شود. مگر به امیرمومنان علیه السلام نمی گفتند به خاطر برخی مصالح، از آنچه در دوره خلیفه سوم گذشته بگذر و احکامی را که درباره قدرت و ثروت صادر می کنی، مشمول گذشته نکن. و مگر امام در پاسخ به مثابه یک قاعده الهی نفرمود «انّ الحق القدیم لایبطله شئ. حق قدیمی را هیچ چیز باطل نمی کند». یاد نیاوردن عبرت های تلخ گذشته و به فراموشی سپردن آنها باعث می شود ضربه خوردگان از اتفاقات تلخ دیروز، امروز و فردا هم لطمات بزرگی متحمل شوند. آنها که از 2 خیانت بزرگ آشوبگری در سال های 78 و 88 لااقل به زبان ابراز ندامت و توبه نکرده اند و در خیانت هایی از این دست، مجرمان سابقه دار محسوب می شوند، چرا در صورت مجال یافتن همان خیانت های ننگین را برای چندمین بار مرتکب نشوند؟ آنها کسانی هستند که خون ده ها قربانی به گردنشان سنگینی می کند، هر چند که در منطق الهی «فتنه شدیدتر و بزرگ تر از قتل است». اگر بنا بر فراموشی منافقین و کش ندادن گذشته بود، خداوند به پیامبر خود نمی فرمود «هم العدّو فاحذرهم قاتلهم الله ... آنها دشمنند - نه دوست- از آنها برحذر باش، خدا آنان را بکشد» (منافقون-4)مگر می شود از خائینن در حق اسلام و انقلاب و نظام و مردم جانبداری کرد حال آن که خداوند امر می کند «ولاتکن للخائنین خصیما. پشتیبان و مدافع خائنان مباش» (نسا-105).
اما محاکمه فتنه گرانی که یا در حصرند و یا «دستگیر نشده و در خیابان راه می روند». برای هر کس نامعلوم باشد، برای آقای روحانی خیانت این گروه محرز است؛ چه اینکه ایشان در سخنرانی 23 تیر 78 و درباره آشوبگران گفت «اگر منع مسئولین نبود، مردم غیور و انقلابی ما با این اوباش به شدیدترین وجه برخورد می کردند و به سزای اعمالشان می رساندند. در کدام کشور، حرکت های آشوب طلبانه و تخریب و به هم زدن نظم جامعه تحمل می شود؟
آمریکا یا رژیم اشغالگر قدس همیشه حامی آشوبگران، جنایتکاران و افراد وابسته و مزدور هستند. حوادث چند روز اخیر، یک پالایش دیگر برای انقلاب، بود». آیا این «پالایش» در سال 78 مثلا متوجه سلطنت طلبان یا حزب توده و جبهه ملی و حزب خلق مسلمان و فدائیان خلق و سازمان منافقین بود؟! و نیز آقای روحانی درباره فتنه انگیزی آشوبگران 25 بهمن 89 که رأسا توسط موسوی و کروبی و افراطیون مدعی اصلاحات انجام گرفت تأکید دارد که آنها «با شعارهای ضد انقلابی در روز 25 بهمن، موجبات خوشحالی و بهره برداری آمریکا، رژیم صهیونیستی و ضدانقلاب را فراهم آوردند. این حرکت ضداسلامی و ضد ملی می خواست فریاد قاطعانه ملت در 22 بهمن را تحت الشعاع قرار دهد و وسیله ای برای انحراف افکارعمومی از دشمنان اصلی یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و شکست آنان باشد. اقدام فتنه گرانه 25 بهمن تنها به نفع استکبار و ضدانقلاب بود. قوه قضائیه باید نسبت به این حرکت ضدانقلابی براساس وظایف ذاتی خود اقدام کند».
مطالبه مجازات سران و عوامل فتنه با صدای بلند در حماسه 9 دی از سوی ملت شریف ایران اعلام شد. این مجازات اگر به دلایل مختلف به تأخیر افتاده، به معنای فراموشی آن جور و جنایت بزرگ یا بی گناهی سران فتنه نیست. در این میان یک سوال مهم وجود دارد. شبکه عنکبوتی فتنه (شامل شماری از سیاستمداران، احزاب، رسانه ها) مبنای حرکت ساختارشکنانه و براندازانه خود را که تا مرز فحاشی علیه امام و رهبر و ولایت فقیه و سپس اسلام و امام حسین(ع) پیش رفت، تن ندادن به «قانون» قرار دادند که اگر تمکین به قانون می کردند، مجرای فتنه گری و آشوب انگیزی بسته بود. ضمن استقبال و اصرار بر محاکمه زعمای فتنه (از جمله موسوی و خاتمی) به خاطر افساد فی الارض، باید پرسید آیا حامیان فتنه به حکم محکمه و اجرای آن در حق مجرمان تمکین می کنند؟ و اگر نمی کنند- که قطعا نمی کنند- بنابراین زیر سوال بردن حصر از سوی همانان و تظاهر به استقبال از محاکمه، دروغ و فریبی بیش نیست؛ مگر همین ها به هنگام بازداشت کرباسچی، در وزارت کشور اصلاحات (عبدالله نوری) ستاد حمایت از کرباسچی راه نیانداختند و مگر جز اینها بودند که پس از اعدام مفسد 3 هزار میلیاردی - با وجود بهره برداری گستره از این پرونده فساد- ادعا کردند او نه مفسد اقتصادی بلکه کارآفرین و نابغه اقتصادی بوده است؟!
این منطق قرآن است که «ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه». آیا فتنه گران می توانند حمایت آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی را با محبت ملت ایران و نظام اسلام یکجا جمع کنند و آیا می توان در موضع وفاداری به نظام و مردم بود و در همان موضع- به مثابه جمع محال نقیضین- از خائنان جانبداری کرد؟!
ارسال نظر