امام خطر نهضت آزادی را بیشتر از رژیم شاه می دانست
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «پارس»، حسین قاسمی در صفحه اجتماعی خود نوشت:
نهضت آزادی در تمام سالهای پس از رحلت امام خمینی(ره)، سعی نموده است اعتبار نامه معروف و مهم امام خمینی(ره) به حجت الاسلام محتشمی پور را زیرسوال ببرد.
نه تنها اعضای نهضت آزادی، برخی از تجدیدنظرطلبان نیز سعی نمودند این نامه را کمرنگ کنند.
حضرت امام(ره) دران نامه می فرمایند:
«نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آن که متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیثشریفه و تاویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است…نتیجه آن که نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته
باشند.»
بدون شک این نظر امام ره درباره نهضت آزادی فقط محصول عملکرد انان در سالهای پس از انقلاب نیست. به نظر می رسد امام نه تنها خطر آنها را از سازمان منافقین بیشتر می دانست، بلکه ضرر وخطر آنها را از رژیم شاه نیز بیشتر می دانستند. چنانکه آقای هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با صادق زیبا کلام در کتاب «هاشمی بدون روتوش» به این نکته اشاره می کند:
«ایشان قبلا هم به نهضت ازادی خیلی اعتقادی نداشتند. قبل از اینکه ایشان تبعید شوند، مهندس بازرگان سخنرانی هایی می کرد ودر این سخنرانی ها یی می کردودر این سخنرانی ها یک نواوری هایی داشت. حرف های تازه ای درمسایل وحی وبعثت ومعجزات وغیره می گفت. امام اینها را نمی پسندیدند. یکبار به من گفتند که ماباید اول مسایل اینها را حل کنیم بعد به سراغ مسائل دیگر برویم چون اینها افکار مردم را خراب می کنند»(۱)
البته ماههای اخیررا باید اوج همراهی و هماهنگی تکنوکراتهای نزدیک به آقای هاشمی ونهضت آزادی دانست و متاسفانه رسانه ها و حزب الله از خطر نهضت آزادی غافل است. کنترل بخشی از احزاب اصلاح طلب و تکنوکرات رسما دراختیار نهضت ازادی قرارگرفته است وعملا به یکی از سازمانهای اقماری نهضت آزادی مبدل شده اند.
(۱) - صادق زیباکلام، هاشمی بدون روتوش(پنج سال گفتگو با هاشمی رفسنجانی)، انتشارات روزنه، چاپ اول ۱۳۸۷، ص ۷۵ و۷۶
ارسال نظر