پزشکیان:
مرتضوی عددی نیست
مسعودپزشکیان، نماینده فعلی مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی و وزیر بهداشت دولت اصلاحات، مهمان تحریریه روزنامه قانون بود. با وی درباره موضوعات مختلف سیاسی روز از جمله موضع گیری افراطیون مجلس در قبال محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه و رئیس تیم مذاکره کننده هستهای گفتوگویی داشتیم.
به گزارش پارس به نقل از قانون، آنچه در زیر می خوانید مشروح این گفت وگو با نماینده ای است که به نوعی می توان وی را صدای فروخورده بخشی از جامعه در مجلس نهم دانست.
پس از مذاکرات ژنو۳، شاهد موضع گیری های سیاسی برخی تندروهای مجلس علیه آقای ظریف هستیم. تا جایی که توانستند علیه وزیر امور خارجه موضع گیری هایی داشتند و به تخریب وی پرداختند. در حالی که وی یکی از موفق ترین وزرای دولت یازدهم است.
کاری که ظریف انجام داده، کاری است کارستان. چرا که با این توافقنامه جلوی صدور قطعنامه های بیشتر علیه کشور گرفته شد. روندی که دولت گذشته انجام داده بود و به دلیل این بی تدبیری، هرروز قطعنامه ای جدید علیه کشورمان صادر می شد. چه بخواهیم و چه نخواهیم صدور قطعنامه ها علیه ما بر اقتصاد کشور و در حوزه های فرهنگی و اجتماعی تاثیر منفی داشته است. واقعیت این است که پول ما در کشورهای دیگر بلوکه شده و ما نمی توانیم از این دارایی استفاده کنیم و هر چیزی را با چند برابر قیمت باید خریداری کنیم.
این روند ضربه بزرگی به کشور وارد کرده و مانع از سرمایه گذاری شده است. اکثر شهرک ها یا نیمه کاره اند یا ادامه آن ها متوقف شده و مشکلات زیادی پیش آمده است. بیکاری در کشور غوغا می کند و تورم روبه افزایش است. حاکمیت باید برای نسل جوان کاری کند. این نسل در حال پیر شدن هستند و با این ادبیات و موضع گیری های جهت دار و شعار دادن، مشکل جوانان حل نمی شود. کاری که ظریف انجام داد این بود که در قدم اول، روند قطعنامه علیه ایران را قطع کرد و مقداری از دریچه ها را باز کرد. در این میان کشورهایی که با اسرائیل همکاری نزدیک داشتند از رژیم صهیونیستی جدا شدند. واکنش اسرائیل به این توافقنامه و فریادهایی که می زند نشان می دهد که قدم مثبتی برای کشور برداشته شده است.
اسرائیل می خواهد این توافقنامه به هم بریزد. به جای اینکه ما تلاش کنیم این توافقنامه ادامه داشته باشد، این افراد با موضع گیری ها و امضا جمع کردن ها و جو سازی ها، می کوشند دوباره این شرایط نسبتا مطلوب را به هم بریزند. جای سوال دارد که چرا تندرو ها راهی را می روند که اسرائیل می رود؟ با همه ایرادهایی که ممکن است وجود داشته باشد، در یک مذاکره اینطور نیست که هرچه ما می گوییم گروه ۱+۵ قبول کند. در این وضعیت که آقایان ادعا می کنند با این توافق نامه ما ضرر کرده ایم، بیایند بررسی کنند که چه بلایی سر ۸۰۰ میلیارد دلاری که در کشور خرج شده آمده است؟ !
دلار ۱۰۰۰ تومان، ۳ تا ۴ هزار تومان افزایش یافت. ولی الان افزایش قیمت ها کنترل شده و بازار رونق گرفته است و امید به جامعه برگشته است. باید مشکلات را کنترل کنیم و داد نزنیم و آب به آسیاب دشمن نریزیم. اکثر نماینده ها می خواهند برای مردم کار کنند ولی برخی در برابر دولت موضع گیری تندی دارند و همان حرفی را می زنند که اسرائیل می زند.
برخی که ادعای ذوب در ولایت دارند، عملا خلاف نظر رهبری حرف می زنند. زمانی که ایشان از تیم مذاکره کننده و توافقنامه حمایت می کند، این افراد تندروی می کنند. چرا این افراد تکلیف شان را با خودشان روشن نمی کنند؟
این سوال را باید از خود این افراد پرسید. این عملکرد تناقض در رفتار است. واقعیت این است که نمی شود، زمانی که هنوز رهبری حرفی نزده بگویند ما فکر می کنیم که رهبری چنین نظری دارد، ولی زمانی هم که ایشان درباره یک موضوع اظهار نظر می کند، این افراد همچنان بر مواضع خود پافشاری می کنند و خلاف نظر وی حرف می زنند. زمانی که رهبری می گوید که تیم مذاکره کننده بچه های انقلاب هستند، باید کوتاه آمد، چرا که آخرین نظر را رهبری در سیاست خارجه اعلام می کند و خلاف این عمل کردن تناقض با ادعا های آنها ست. بد اخلاقی ها ما را به اینجا رسانده.
معتقدم سلایق ما سر جای خودش باشد ولی باید منافع ملی را ببینیم. این جامعه بسیاری از جوانان بیکارند و منافع کشوراین نیست که باید بپذیریم فقر و مشکلات اقتصادی وجود دارد. طبق یک حدیث، فقر که از در وارد شود، ایمان از در دیگر خارج می شود. اگر نخواهیم این حقایق را بپذیریم نمی توانیم ایمان و باور مردم را درست کنیم. ایمان و باور در گرفتاری ها درست نمی شود. باید قبول کنیم که نیاز به بازبینی در خیلی از نگاه ها ست. نسل جوان ما دارد پیر می شود ولی ما هنوز راه حل منطقی برای ان ها نداریم. ما می گوییم مرگ بر آمریکا، من هم قبول دارم که مرگ بر همه ظالمان و سلطه گران باشد ولی جوانان ما از بیکاری در حال ذوب شدن هستند و کسی پاسخگوی نیاز آن ها نیست.
سوال اینجا ست که چرا ما مسئولان دغدغه جوانان را سر نمی دهیم و چرا از تریبون مجلس فریاد رفع مشکل جوانان و جامعه را نداریم. چرا قادر نیستیم قانونی بنویسیم که مشکلات بیکاری جوانان را حل کنیم؟ گناه این معضلات با کیست؟ آیا آمریکا مقصر است؟ نه، مقصر ما هستیم و دولت. به این افراد می گوییم که دولت قبلی که دست شما بود، چرا کاری نکردید؟
یکی از نمایندگان عضو جبهه پایداری گفته که به خاطر فیس بوک وزیر خارجه را عزل می کنیم. می خواهم بدانم نماینده می تواند در کوچک ترین موارد چنین موضع گیری هایی داشته باشد؟
این یک نظر است و اگر قرار باشد وزیری عزل شود باید در صحن مطرح شود. هرنماینده ای می تواند نظری را مطرح کند ولی اینکه آن موضوع پذیرفته شود یا نشود، نظر همه مجلس است که چه رایی بدهند. ولی تصور من این است که در این جو و حمایت رهبری از ظریف و اینکه گفته اند: تیم مذاکره کننده از بچه های انقلاب هستند، چنین اتفاقی نمی افتد. اگر روی این موضع گیری ها تاکید شود، برخلاف نظر رهبری عمل شده است و نباید کاری کنیم، تیمی که برای مذاکره می رود تنها باشد.
نباید فضایی را ایجاد کنیم که این تیم وقتی برای مذاکره می رود خود طرف مذاکره احساس کند که این تیم در داخل کشور هم تنها ست و از حمایت داخلی برخوردار نیست. البته باید بگویم، حضرت موسی که برای مذاکره پیش فرعون رفت از خدا خواست که به وی سعه صدر بدهد و قلبش را فراخ کند. بنابراین با تیم مذاکره کننده باید با ادبیات مناسب تری صحبت کرد. گفتمان ادبیات خاص خودش است و نباید از موضع قدرت با طرف مقابل حرف زد.
دولت قبل که داعیه این را داشت که تا پایان دوره خود، دومیلیون و پانصد شغل ایجاد می کند.
این انصاف نیست. نه تنها این وعده ها را عملی نکردند بلکه شرایط را بد تر کردند. باید دست به دست هم دهیم و مشکلات را حل کنیم و اینقدر به یکدیگر پرخاش نکنیم.
این کارنامه درشأن مردم و شهدا نیست. بالاخره ۸ سال گذشته تمام شد و دولت جدید هم روی کار آمد. درست است که باید این دولت را هم نقد کرد، ولی چرا در نقد انصاف رعایت نمی شود؟
من با نقد کاری ندارم ولی این افرادی که هرروز دولت روحانی را نقد می کنند، در دولت احمدی نژاد حتی یک بار دولت را نقد نکردند. انسان منصف کسی است که دوست یا دشمن خود را اگر می خواهد نقد کند، تفاوتی بین آن ها قائل نشود. جالب است که این افراد در دولت گذشته همه ویرانی ها را توجیه می کردند در حالی که دستاوردهای این دولت را تخریب می کنند.
این افراد به دنبال چه چیزی هستند؟
باید از خود آن ها بپرسیم که به دنبال چه چیزی هستند ولی مهم این است که اگرانصاف را رعایت کنیم، دوست و دشمن به ما احترام می گذارند. معتقدم انصاف نیمی از دین است. با ادعا کردن، تهدید و محکوم کردن دیگران، نمی توان خود را حفظ کرد. متاسفانه امروزه کسی انصاف را نمی بیند. انصاف چیز خوبی است.
مرتضوی در بحث تحقیق و تفحص از تامین اجتماعی، خیلی جوسازی ها علیه نمایندگان به راه انداخته است و یکسری اسامی را به عنوان متخلفانی که از وی پول گرفته اند از جمله رئیس کمیته تفحص مطرح کرده، این موضوع را چطور می بینید؟
به تصور من در این باره مقصر مجلس است. آن ها تحقیق و تفحصی را انجام داده اند و اگر مستندات این تحقیق درست است، باید مصر باشند و پای تحقیق خود بایستند و پرونده و گزارش را به قوه قضاییه ارسال کنند. با جوسازی و متهم کردن یکدیگر کاری انجام نمی شود. اگر نماینده ای تخلفی کرده باید با وی برخورد شود. البته اگر هم تخلفی بوده و خود مرتضوی هم این پول ها را داده است که خودش سردسته خلاف ها ست و باید هم با نمایندگان و هم مرتضوی که اشاعه دهنده این فساد است، برخورد جدی شود. به نظر من بایدهیات رئیسه مجلس و هیات تحقیق و تفحص از قوه قضاییه بخواهد که با این افراد برخورد کنند. اصلا مرتضوی
عددی نیست که بخواهد در مقابل مجلس بایستد.
این شائبه وجود دارد که قوه قضاییه با مرتضوی برخورد قضایی نمی کند.
این موضوع کوچکی نیست و باید نمایندگان موضوع را پیگیری کنند. تحقیق و تفحص از یک یا دونفر نیست و هیات رئیسه باید موضوع را بررسی کند. الان مجلس در مقابل قوه قضاییه قرار دارد و اگر مجلس به این نتیجه رسیده که تخلفی صورت گرفته، باید مصرانه از قوه قضاییه بخواهد که با متخلف برخورد کند. نباید اجازه دهیم که یک نفر برای مجلس تعیین تکلیف کرده و علیه آن جو سازی کند. البته اگر این نمایندگان هم بدون مستنداتی با آبروی دیگری بازی کرده است، باید با آن ها برخورد شود.
ضعف اصلی کجاست؟
به نظر من مجلس در این باره ضعیف عمل کرده است. اگر گروه تفحص به جای دفاع از خودشان از هیات رئیسه و قوه قضاییه بخواهند که موضوع را پیگیری کنند، این موضوع کش دار نمی شود. خیلی زشت است که فردی جرات کند مجلس را زیر سوال ببرد. مجلسی که نتواند در برابر یک فرد خاص با قاطعیت تصمیم بگیرد، چطور می خواهد در برابر مجرمان بزرگی که تخلف می کنند بایستد!
فکر نمی کنید که زمان آن رسیده از تنگ نظری ها دست برداشته و اجازه بیان افکار مختلف را هم بدهیم و فضا را باز تر کنیم؟
ببینید در مطالعه ای که من کردم به اکثریت مجلس هم گفتم، تصور من این است که هیچ چیزی به اندازه وحدت در جامعه قدرت ایجاد نمی کند. وحدت به این معنی نیست که هر چه من گفتم شما بپذیرید. وحدت یعنی من و شما و ما و مجموعه کسانی که با هم هستیم، در اصول مشترک با یکدیگر حرکت کنیم. در مقابل سلایق هم کوتاه بیاییم. قطعا من و شما هریک سلایقی داریم که با یکدیگر نمی خواند ولی برای اینکه یک جامعه قدرت و انسجام داشته باشد، قدم اول این است که ما نقاط اشتراک را پیدا کنیم و بر آن ها متمرکز شویم.
ما همیشه اختلافات را بزرگ می کنیم که این باعث شکاف بین جامعه و گروه ها و نظام می شود. این روند وحدت و انسجام را به هم می ریزد و ناخودآگاه هیزم در آتش دشمن می ریزد. یعنی ما کاری می کنیم که شکاف و تفرقه را افزایش می دهیم و این فاصله اجتماعی یعنی ضعف و از بین رفتن اتحاد اجتماعی. رسول خدا در جریان جنگ احد زمانی که عده ای از مسلمانان کارشکنی کردند، بعد از جنگ همه مسلمین را جمع می کند و آن ها را می بخشد. همان شب آیه نازل شد که به خاطر رحمت خداست که با این ها ملایم بودی. اگر تو آدم خشنی بودی کسی کنارت جمع نمی شد. بگذر از کسانی که از رسول خدا اطاعت نکردند.
خداوند می فرمایند بر همین ها استغفار کن و با همین آدم ها مشورت کن. وقتی تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن. پیامبر کسانی که در کشتار مسلمین دست داشتند مانند خالد بن ولید را فرمانده لشکر اسلام می کند. ما بودیم با خالد بن ولید چه می کردیم؟ ابوسفیان و هند جگر خوار را مورد بخشش قرار می دهد و خانه آن ها را از گزند مصون می دارد. معتقدم دلیل پیروزی اسلام همین برخورد ها بود.
حالا من در اینجا اشتباهی می کنم، شما از من می خواهی بگویم غلط کردم. من اگر نگویم غلط کردم و شما هم نپذیرید نتیجه به اختلاف اجتماعی می انجامد که به ضرر همه است.
تنها با حرف و شعار دادن می توانیم کاری کنیم یا نیاز به اقدامات عملی طبق نظر اسلام است؟
تا شکاف پر نشود و وحدت شکل نگیرد این سخنان غیر از تعمیق شکاف، کاری از پیش نمی برد. ما باید راهی پیدا کنیم تا به اختلافات دامن نزنیم، و بتوانیم وحدت را شکل دهیم. با شعار دادن نمی توان کاری از پیش برد. در مورد آقای هاشمی رفسنجانی این همه سخن گفته شد، بسیاری علیه او حرف زدند، عکس العمل جامعه چه بود؟ آن چیزی که اصل است وحدت ماست و همان چیزی است که باید بپذیریم حتما سلیقه افراد با یکدیگر فرق دارد، ما باید در اصول یکسان باشیم. نه اینکه به خاطر سلایق یکدیگر را تکفیر و زندانی کنیم.
متاسفانه شاهد هستیم که از برخی تریبون های رسمی سخنانی گفته می شود که به اختلافات در جامعه دامن می زند در این مورد چه کاری می توان کرد؟
نتیجه این حرف ها همین است. من نمی خواهم به شکافی دامن بزنم. هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان باید کنار یکدیگر قرار بگیرید. اینگونه نیندیشیم که طرف مقابل تمام نواقص را دارد و ما بی عیب هستیم. با دعوا کردن نمی توان کاری کرد. باید دست به دست یکدیگر بدهیم که فرد توانا تر را بیاوریم نه اینکه به دنبال این باشیم که افراد باند خود را بیاوریم. متاسفانه ما نسبت به این مسائل بیگانه ایم. ریشه مشکلات ما ریشه در همین مباحث اخلاقی دارد که با آن بسیار فاصله داریم. به نظرم اگر وحدت داشته باشیم هیچ قدرتی نمی تواند ما را زمین بزند ولی اگر وحدت نداشته باشیم، انسجام هم نداریم.
چیزی که مهم است آن است حکومت برای مردم است، خب، چیزی که مطالبه مردم است را چرا نباید مورد توجه قرار داد؟
بالاخره ما باید به حرف مردم گوش دهیم و حق نداریم به مردم بگوییم غلط کرده اید. اینگونه هم نیست که مردم فقط اطرافیان من باشند. کسانی هم که دور من نیستند مردم اند و اگر کسی مثل من حرف نزد بگوییم آن ها فتنه گرند. این ها باعث تعمیق شکاف ها و اختلافات می شود و هر چقدر این شکاف ها عمیق تر شود، به هم رساندن دو طرف سخت تر می شود. حضرت علی (ع) می فرماید: نگو من امیرم، دستور می دهم که اطاعت کنی. این ادبیات سه پیامد دارد. قلب را سیاه می کند، دین را سست می کند، تغییر و انقلاب ها را نزدیک می کند. ما اگر امام را بخواهیم باید به دستورات امام و بزرگان دینمان عمل کنیم، نه اینکه حرف بزنیم ولی
خلاف آن عمل کنیم.
برای ریاست جمهوری دوره بعد قصد کاندیدا شدن دارید؟
نه، ما الان به دنبال این هستیم که در کمیسیون بهداشت کاری کنیم کسی که به سیستم ما می آید خدمت با کیفیت بگیرد و زندگی َ را از دست ندهد. در واقع خدمت بگیرد و بعد به ادامه زندگی اش بپردازد. اگر ما بتوانیم این کار را انجام دهیم یک رسالت مهم خود را در مجلس انجام داده ایم. ما نمی توانیم بگوییم همه کار ها را درست می کنیم. هر کمیسیون باید وظایف محوله خود را انجام دهد. اگر ما در کمیسیون های مربوطه حرف صحیح و منطقی بزنیم، چرا باید در جامعه این مقدار بیکار داشته باشیم؟ این مقدار مشکلات اخلاقی و رفتاری وجود داشته باشد؟ یا ما بلد نیستیم حرف درست بزنیم و یا بلد نیستیم حرف درست را
درست اجرا کنیم و یا بلد نیستیم بر آن نظارت کنیم.
مقصر ما هستیم، نباید دنبال مقصر گشت. ما قانون گذاریم، و چیزی که از شورای محترم نگهبان خارج می شود نهایتا باید در میدان عمل، اجرا شود. اما متاسفانه همان قانون را فردی می گوید قبول ندارم! تو چه کاره هستی که قانون را قبول نداری؟ متاسفانه بعضی بزرگان ما هم کاری به کار این فرد ندارند و برای او کف هم می زنند. نتیجه این می شود که سنگ روی سنگ بند نمی شود.
بودجه بهداشت را چطور می بینید؟ فکر می کنید کفایت می کند؟
چیزی را که ما در مجلس به آقایان گفتیم این بود که انتظار ما از دولت عمل کردن به قانون است. همان چیزی که بار ها در صحبت هایم و گفت و گوهایم با مسئولان و کار شناسان و… داشتم، گفتم. قانون، سلایق را به کناری می گذارد، قانون در حقیقت یک انسجام و وحدت ملی ایچاد می کنید. به ما بگویند سال آینده چند درصد قانون را اجرا می کنند و چه زمانی تمام قانون اجرا می شود. اگر جایی هم مشکلی دارند در چارچوب قانون مسائل را حل کنند. در واقع تکلیف همه ما در چارچوب قانون روشن شود. آن چیزی که در شرف وقوع است همان افزایش درصدی است که این منطق قانونی ندارد. منطق چانه زنی است. هر کس چانه بزند به او پول
بیشتر می دهیم.
دلمان برای کسی بسوزد به او پول می دهیم. معیار باید قانون باشد و نه دلسوزی یا چانه زنی. امروز ما مشکلات اقتصای عدیده ای داریم. نخواهیم توانست صد در صد قانون را پوشش بدهیم اشکال ندارد، ولی باید بگویند هر سال چند درصد قانون اجرایی می شود. اگر عزم و اراده بر این باشد که در چارچوب قانون حرکت کنیم و عزم و اراده هم در قانون اولویت را بر نیازمندان بگذارد ما خواهیم توانست با همین بودجه مشکلات را که کمر عده ای را خم می کند حل کنیم
در زمینه بهداشت فکر می کنید بودجه تخصیص داده شده کفایت می کند؟
طبیعتا نه. در ظاهر اعتباری که از بودجه عمومی گذاشته اند نسبت به سال های قبل بیشتر است. قبلا ۱۱درصد کل بودجه دولت به بهداشت تخصیص می یافت اما الان ۱۵درصد شده است. بالاخره این تلاشی را می رساند که می خواهد کمکی بکند ولی حرف ما این است که با این احتمال یا غیر احتمال کاری نداریم. ما می گوییم قانون را اجرا کنیم. از این زاویه می توان از دولت تشکر کرد که به بهداشت و درمان نگاهی دارد ولی هنوز به هر حال دو بحث وجود دارد: ۱. تخصیص منابع ما در جهت اولویت ها که محرومین و روستاییان و مستضعفان جامعه ما هستند که منابع ما باید آن ها را ببیند. ما نباید این پول کم را به خدمات سطح سوم و
فوق تخصصی بدهیم، ما باید این را به اکثریت جامعه و خدمات سلامت کلی بدهیم. که هم امید را به زندگی بیشتری ایجاد می کند و هم پوشش همگانی ایجاد می کند و باید کاری کنیم که این پول به سمت اقشار آسیب پذیر برود.
سرانه ای که در نظر گرفته اند می شود ۱۶۵ دلار، ۱۶۵ دلار سرانه سلامت در اروپا ۳۵۰۰ دلار است و در آمریکا ۸۰۰۰ دلار است. در همین ۱۶۵ دلارر سرانه ما کسانی را داریم که سهم شان از این سرانه ۳۰۰۰ دلار است و کسانی هم هستند که ۱ دلار این سرانه استفاده نمی کنند. یعنی بی عدالتی در منابع محدودی کردیم. بی عدالتی در تخصیص منابع و در پرداخت آن.
ایراد کجاست؟
این قسمت مال مدیریت است. یک سیستم مدیریت باید سعی کند پول محدود را عاقلانه توزیع کند، به نیازمندان دهد و سعی کند نیازمندان بیشتر از این سرانه استفاده کنند. متاسفانه امروزه توانمندان بیشتراز این بودجه استفاده می کنند تا افراد ضعیف و این خیلی بد است.
ارسال نظر