به گزارش پارس به نقل از مشرق، روزنامه لبنانی الاخبار در مقاله ای به قلم ابراهیم امین به بررسی سیاستهای دیوانه وار عربستان و شخص بندر بن سلطان رئیس سازمان استخبارات این کشور در منطقه پرداخت:

عربستان از ایالات متحده آمریکا خواسته تا از فرصت بیشتری در سوریه برخوردار شود. این کشور اصل مشارکت در کنفرانس ژنو ۲ را به این شرط پذیرفته که کنفرانس مذکور دیرتر برگزار شود. هدف عربستان این است که فرصت بیشتری در اختیار داشته باشد تا یک عملیات نظامی بزرگ در شمال و جنوب سوریه ترتیب دهد و از این طریق، وضعیت میدانی تازه ای را به وجود آورد که موجب برقراری موازنه بیشتری در مذاکرات ژنو گردد.

از چندین ماه قبل، عربستان زمام امور را به دست گرفته، اما برنامه بندر بن سلطان حد و مرز ندارد. وی هیچ اهمیتی به مردم، حساسیتها و اوضاع دشوار کنونی نمی دهد بلکه انسان کینه توز و بیماری است که به هر قیمتی در صدد کسب پیروزی است. بندر بن سلطان پس از مشورت با سازمانهای جاسوسی آمریکا، انگلیس و فرانسه و کمک مستقیم اردن و امارات، به این نتیجه رسید که باید راهکارهای ذیل را به سرعت دنبال کند:

عربستان به دنبال انحلال ارتش آزاد

- انحلال ارتش آزاد که اخیراً آرایش تازه ای پیدا کرده است. قرار شد که به جای ارتش آزاد، ارتش ملی تشکیل شود و فرانسه پیشنهاد داد که" مناف طلاس" سرتیپ فراری ارتش سوریه، فرماندهی ارتش ملی را عهده دار شود. عربستان مستقیماً این پیشنهاد را رد نکرد اما به واکنشهای میدانی و سخت گروههای مسلح سوری، امید بست. جالب اینکه فرماندهان این گروهها در رستن و حمص اعلام کردند که به محض مشاهده طلاس، سر از بدنش جدا خواهند کرد.

- بندر بن سلطان به آمریکایی ها و غربی ها قول داد مانع از گسترش نفوذ گروههای تحت امر القاعده شود اما در مقابل از آنها قول گرفت که مانع از نابودی گروههای وابسته به اخوان المسلمین و گروههای خودسر نشوند؛ شایان ذکر است که عربستان، این گروهها (اخوانی ها و خودسرها) را آلت دست سازمانهای جاسوسی ترکیه و قطر می داند.

بی وفایی عربستان به پادشاه اردن

- بندر بن سلطان موفق شد موافقت پادشاه اردن را به دست آورد که ماحصل آن اقداماتی بود که با هدف برپایی چند اردوگاه اصلی در مرزهای اردن و سوریه، ایجاد گذرگاههای امن در مرزها و فرودگاهها برای استقبال از هزاران جنگجو و تأمین امنیت آمد و شد آنها صورت پذیرفت، اما بندر بن سلطان به وعده خود به پادشاه اردن مبنی بر ممانعت از فعالیت القاعده عمل نکرد و پادشاه اردن با مشاهده عناصر این سازمان در نزدیکی مرز، بیش از پیش نگران شد.

عربستان خواهان ارتشی متشکل از سی هزار جنگجو

- هدف سابق و کنونی بندر بن سلطان این است که با همکاری آمریکا و فرانسه (که هر روز کینه توزتر و احمق تر می شود) ارتشی متشکل از سی هزار جنگجو به وجود آورد که بخشی از آنان را جنجگویان جیش الإسلام تشکیل دهند. جیش الإسلام همساز جبهه النصره و بهتر بگوییم در تماس با این گروه است. بندر بن سلطان برای راضی کردن آمریکا و غرب گفت که درست است اینها سلفی هستند اما از سازمان القاعده تبعیت نمی کنند و اگر نگرانیها نسبت به جبهه النصره افزایش یابد خود این جبهه حاضر است به جیش الإسلام ملحق شود و عربستان و زهران علوش فرمانده جیش الإسلام نیز مشکلی با این قضیه نخواهند داشت.

دستیابی گروههای مسلح به سلاحهای پیشرفته

- بندر بن سلطان خواهان انتقال سلاحهای مدرن و پیشرفته به سوریه است. در روزهای گذشته روحیه فرماندهان گروههای میدانی، بالا رفته است زیرا آنها از ورود سلاحهایی خبر داده اند که می تواند جلو حملات ارتش سوریه را بگیرد؛ آنها همچنین از ورود موشکهایی سخن گفته اند که می تواند عمق دمشق را با قدرت، هدف قرار دهد و مناطق نفوذ حزب الله در بقاع و جنوب لبنان نیز در تیررس این موشکها قرار دارند.

عربستان نمی خواهد ترکیه نقش ایفا کند

- بندر بن سلطان خواهان اطاعت مطلق ترکیه و قطر و وفاداری امارات است. نگرانی ترکها روز به روز در حال افزایش است نه به خاطر گسترش نفوذ القاعده در مرزهای مشترک ترکیه و سوریه، بلکه به این خاطر که بندر بن سلطان نمی خواهد ترکیه هیچ نقشی ایفا کند بلکه می خواهد اراضی و مرزهای ترکیه به روی گروههای مسلحی که از سوریه می آیند همچنان باز بماند. به نظر می رسد ترکیه که هم اکنون نگران افزایش نفوذ کردهاست همچنان به خواسته های غرب تن دهد و اقدام این کشور علیه عناصر عربستان، محدود به بستن مراکزی شده که خودسرانه عمل می کردند اما بانکها، شرکتها و دستگاههای امنیتی ترکیه همچنان درگیر جنگ علیه سوریه هستند.

قطری های شکست خورده

- قطری ها از شکست رهبران سابق خود ناراحتند، اما هیچ کس در قطر باور ندارد یا گمان نمی کند که این کشور بتواند از نو جبهه گیری کند. مسؤولان قطر باز هم از فرماندهی عربستان در نبرد کنونی، اظهار ناراحتی می کنند، اما هیچ کس در قطر جرأت این ادعا را ندارد که می تواند با تمایلات عربستان مخالفت کند. به همین خاطر قطری ها تلاش می کنند فضاهای مختلفی ایجاد کنند و برخی کمکها به گروههای وابسته به خود در سوریه را کاهش دهند اما همچنان به لحاظ سیاسی، تبلیغاتی، نظامی، امنیتی و نظامی درگیر کارزار سوریه هستند.

ابوظبی و ایفای نقش در بحران سوریه

- در امارات متحده عربی، نقشها به صورت محدود، تقسیم شده است؛ امیرنشین دبی قصد ندارد با کسی گلاویز شود، زیرا از یک طرف قصد دارد تداوم ورود سرمایه های خارجی را تضمین کند و از طرف دیگر نگران بروز ناامنی هایی است که برخی نشانه های آن هم اکنون هویدا شده است. این در حالی است که امیرنشین ابوظبی و حاکم واقعی آن یعنی محمد بن زاید به کلی درگیر نبرد سوریه هستند و در تأمین مالی، آموزش، نقل و انتقالات، ارتباطات و سازماندهی خدمات مختلف، ایفای نقش می کنند. آنها بر این باورند که می توانند در سرتاسر منطقه با اخوان المسلمین مقابله کنند و برخی از آنها در این توهم به سر می برند که می توانند مصر عبدالفتاح سیسی و آنگاه سوریه را در اختیار بگیرند. شایان ذکر است که ابوظبی اخیرا میزبان یک مهمان مصری بلندپایه بود و در مورد سوریه با او بحث کرده و به او توصیه می کند که شریک کینه کورکورانه عربستان نشود.

عربستان در لبنان چه می خواهد؟

- در لبنان، بندر بن سلطان تلاش می کند واقعیتهای میدانی تازه ای ایجاد کند تا از این طریق، امکان اتصال دوباره برخی مناطق لبنان به مناطق سوریه فراهم شود. همچنین تلاش می شود طرابلس و عکار به کلی از کنترل حکومت لبنان خارج شده و در اختیار شبه نظامیان وابسته به جریان المستقبل قرار گیرد به این بهانه که احتمال تسرّی اوضاع سوریه به این مناطق وجود دارد و آنها حق دارند برای تأمین امنیت خود اقدام کنند. بندر بن سلطان تلاش می کند جنایاتی انجام دهد که از ترورهای کنونی علیه دشمنان متحدانش نیز فراتر می رود؛ وی قصد دارد اهالی منطقه جبل محسن را مجبور به تخلیه این منطقه کند و مسیحیان را مرعوب سازد. بندر بن سلطان همچنین قصد دارد شیعیان مقیم طرابلس را هر چه سریعتر وادار به ترک این شهر نموده و واقعیتی سیاسی – مردمی ایجاد کند که بر اساس آن، شمال لبنان به یک پایگاه جدید فعالیت علیه سوریه تبدیل شود.

به نظر می رسد که جنون عربستان به اوج خود یا دست کم به مرحله پیشرفته ای رسیده است و برخی جریانات و شهروندان لبنانی نیز لااقل، بصیرتی برای دیدن حقیقت ندارند تا جاییکه تماماً در خدمت اهداف این جنون قرار گرفته اند. این مسأله کشور را در معرض گزینه هایی سخت و وحشتناک قرار خواهد داد و درست است که طرف مقابل همچنان دست روی دست گذاشته و به سیاستهای پیشگیرانه یا دفاعی بسنده کرده است، اما دیوانگی گهگاه به مرز نامعقول می رسد و در نتیجه، درگیریهای خونین و فراگیر روی می دهد.

اوضاع سوریه نیز آینده نگران گننده ای را درباره امکان سازش سیاسی قریب الوقوع، پیش روی ما قرار می دهد. مواضع تند همه گروههای سوری این فرضیه را تقویت می کند که سوریه در هفته های آینده شاهد درگیریهای بی امان بیشتری خواهد بود، این یعنی خون و آتش و نابودی بیشتر، این یعنی زخم سوریه عمیق تر می شود و هیچ کس جز مردم سوریه نمی تواند این زخم را چه اکنون و چه در آینده درمان کند.