«خداقوت سردبیر... خدا هیچ گوینده‌ای رو مثل انگلیس نکنه!‌

تاریخ در ذهنم نیست ولی اوایل ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد بود.رفتم خبرها رو بخونم که آماده بشم برای خبر عصر تلویزیون.اولین خبر یک بیانیه از طرف آقای احمدی‌نژاد بود.در همه خبرها میشه اصلاحیه زد و کم و زیاد کرد بجز بیانیه‌ها، خاصه سران مملکت و علما و افراد مهم سیاسی.به یک عبارت برخوردم که دقیقا یادمه ولی نمیگم، چون شاید ترکیب درست دستوری بود ولی میشد معنای زشتی از آن برداشت کرد و لقلقه زبان افراد برای طنز و مضحکه قرار گیرد.
به سردبیر که آقا بود گفتم این پاراگراف رو بخونید ببینید مشکلی نداره؟گفتند: نه، اشکال خاصی نمی‌بینم.
با اینکه روم نمیشد و خجالت میکشیدم که واضح دلیل اشکال رو بگم ولی با کلی شرمساری سربسته گفتم مشکل از کجاست.گفتند: شما بخون. به ما ربطی نداره. از نهاد ریاست جمهوری آمده و نمی‌تونیم در پیام دست ببریم.
گفتم: امکان نداره من این رو بخونم.یا تغییر بدید یا این عبارت رو حذف کنید یا تا فرصت هست بگید گوینده دیگری بیاد این خبر رو بخونه. رو به من کردند و با حالتی تحکم‌آمیز به من گفتند: شما گوینده‌ای و موظفی خبری که بهت میگن بخونی. شیوه برخوردشون خیلی برام گران شد. در جواب گفتم: نظر من برای سازمان و نهاد ریاست جمهوری مشفقانه و متعهدانه است.
بخاطر بسپرید که حق ندارید با من اینگونه صحبت کنید و تحکم کنید. قرار نیست هر کم سوادی مطلبی می‌نویسه من قرائت کنم. من اصلا شرمم میشه این عبارت رو بخونم. خداحافظ شما، من اگه کارم رو از دست بدم این عبارت رو نمی‌خونم.
القصه؛
وقتی تحریریه متوجه جدل ما شدند مدیر خبر آمد.
قضیه رو که گفتیم، گفتند ملک‌پور درست میگه. الان تماس میگیریم تهران. شورای ویرایش و اینا...
تهران هم عرض بنده را تایید کرد و عبارت پیشنهادی من را که فقط جابجایی دو واژه بود و تغییری هم در محتوای متن ایجاد نمی‌کرد،تایید کرد و خلاصه پیام را با تغییر درست خواندم.
البته استاد بزرگوار جناب آقای حیاتی فرموده‌اند خبر را از قبل ندیده و مجبور به قرائت بوده‌اند.
ضمن آنکه ‌استاد پیشکسوتند، نه یک تازه‌وارد! حق نظر دارند!‌‌
‌‌‌‌‌