خیلی شجاعت می خواد که آدم از دایره بسته عادت های همیشگی اش پاش رو بیرون بزاره ..و کارایی بکنه که قبلا نمی کرد...اغلب مردم درگیر دایره های بسته ای هستن که ناخود اگاه تمام زندگی شون شده...رفتن سرکار ، اومدن به خونه ، گاهی خرید ضروریات و گاهی نظافت شخصی- این زندگی نمونه یه دایره بسته است ..یا دوره های دوستانه یا فامیلی و تکراری- مگر چقدر ادم فی المثل از دایی هاش قراره چیز تازه بشنوه که هر هفته موظف به ملاقاتشون باشه..؟ ....برخی هم همش در حال رسیدگی هستن ...و کارهای تکراری برای شادمانی دیگران مثل بچه شان یا والدین شان یا محبوبشان می کنند و در واقع اسیر دایره های بسته دیگرانند .......یا مثلا حتی کار جالبی مثل سفر رفتن اگر تکراری و با ادمهای همیشگی مثل همسر و بچه یا مثلا پدر و مادر یا همکاران و آدمهای مکرر و دایمی اطرافمان باشد دیگر اسمش سفر رفتن نیست ... تو داری باهمان ادمهای اطرافت لوکیشن عوض می کنی......در حالیکه سفر به معنای کشف و شهود و تجربه ناشناخته هاست سفر نوعی پارا از دایره بسته روزمرگی بیرون گذاشتن است و نمی شود که تو در حالیکه تمام تعلقاتت را با خودت می بری ، تجربه جدیدی را امکان بروز بدهی.....پا را از دایره عادات بیرون گذاشتن و خطر کردن در تجربه ناشناخته ها خیلی زیباست زیرا در این فرایند است که با اشنایی های تازه و شناخت مردم و رسوم و ایین ها افق های دید گاه و فکرت رنگ و بوی دیگری می گیرد ......اغلب آدمها حتی از اشنایی با افراد جدید یا تفکرات تازه می پرهیزند! دنیای معاشرت هاشان محدود به افراد انگشت شماری است که انها را در فضای شناخته شده و امن شان نگهمیدارد.... اما رشد و قدرت در ما ، زمانی هویدا می گردد که ما از منطقه امن عادات همیشگی مان بیرون بیاییم.....و این زندگی جسورانه برای من زیباست - تجربه آنچه که قبلا نبودم#شهره- لرستانی#ودودلرستانی#سفر #ترک عادت ها#جسارت - زندگی - کردن#شکستن دایره بسته عادتها#تجربه های جدید