اهداف ترامپ از تغییر جهان
18ماه از زمان ریاست جمهوری 'دونالد ترامپ' می گذرد و ماهیت سیاست خارجی او همچنان از نظر اکثر تحلیلگران پنهان مانده است.
وال استریت ژورنال روز دوشنبه در گزارشی نوشت: ترامپ مصمم است با تغییر نظم جهانی؛ جهان را منطبق با منافع آمریکا تغییر دهد.
در این دیدگاه به قلم 'والتر راسل مید' تحلیلگر روزنامه وال استریت ژورنال آمده است:
18ماه از زمان ریاست جمهوری 'دونالد ترامپ' می گذرد و ماهیت سیاست خارجی او همچنان از نظر اکثر تحلیلگران پنهان مانده است.
مشکل، بازی راهبردی ترامپ، فقدان یک درک راهبردی در میان منتقدان و تصمیمات آنی وی نیست بلکه اصولا سیاست خارجی ترامپ قرین شکست است.
دکترین ترامپ تداوم خواهد داشت؛ نه متحدان و نه دشمنان هرگز نمی توانند منکر این حقیقت باشند.
ترامپ اصولا از درک حقایق عاجز است. فقدان درک از وقایغ و حقیقت، نه به این دلیل که او فردی ژرف اندیش، بلکه به این علت که او فردی بی تفاوت است.
از دهه 1940میلادی به این سو؛ تمام روسای جمهور آمریکا خود را موظف به حفظ نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم دانسته اند. اما ترامپ یک تجدیدنظر طلب است. او می خواهد که پایه ها و ضرورت های نظم جهانی را منطبق با منافع آمریکا تغییر دهد.
از نظر تمام روسای جمهوری آمریکا، قدرت نظامی آمریکا و کسری تجاری بزرگ آن؛ در واقع امتیازهای این کور در صحنه سیاست بین الملل هستند. با علم به این واقعیت؛ هدف ترامپ این است که تیزی توان نظامی آمریکا را شدیدتر از هر زمان دیگری به جهان نشان دهد. او با استفاده از ابزارهای نظامی و اقتصادی سایر قدرت های جهان را مجبور می کند که رویکرد او در نظم جهانی را بپذیرد.
ترامپ، چین را به عنوان یک رقیب جدی در بلندمدت محترم می شمارد. او معتقد است که اقتصاد آمریکا نیاز به پیوندهای تجاری با چین دارد و این کشور نمی تواند تنها متکی به اقتصاد خود باقی بماند. علت آن است که درآمد سرانه ملی چین کمتر از آمریکا است. علاوه بر این، ترامپ بر این باور است که کسری تجاری متقابل آمریکا معنایی جز این ندارد که روند کنونی تجارت متقابل به طور گسترده به نفع چین است. اگر این مناسبات تجاری از هم گسیخته شود، چین بیش از آمریکا خسارت خواهد دید.
از نظر ترامپ؛ این رابطه نابرابر تجاری واشنگتن- پکن بوده است که عامل اصلی ظهور چین و ارتقاء جایگاه جهانی این کشور بوده است.
اکنون ترامپ تصمیم دارد در این زمینه، بازنگری اساسی به عمل آورد و دسترسی های ژئوپولیتیک چین را کاهش داده و قدرت آمریکا را در سطح بین المللی افزایش و توسعه دهد.
هدف آن است که به همسایگان چین مانند ژاپن، کره جنوبی و ویتنام تضمین های امنیتی ارایه و در عین حال شروط تجارت با کل آسیا نیز اصلاح شود.
اگر تمامی این اهداف محقق شود، اقتصاد آمریکا تقویت، خیزش رقبا محدود شده و ثروت سیاسی ترامپ در داخل نیز رشد چشمگیری پیدا خواهد کرد.
اما به نظر می رسد که رئیس جمهوری آمریکا هنوز در قبال چین کمی دست به عصا عمل می کند. او در مقابل چین قدری نرمش نشان می دهد و شروط بهتری را به 'شی جینپنگ' رئیس جمهوری چین عرضه می کند تا چین نیز در مقابل در بحران کره شمالی نقشی سازنده ایفا نماید. در غیر این صورت رفتار خود در سطح بین الملل را تعدیل کند.
در اروپا؛ ترامپ به دنبال برهم زدن وضعیت کنونی است.
از نظر ترامپ، روابط دو سوی آتلانتیک بیش از آنکه به نفع آمریکا باشد به نفع آلمان است؛ حتی با وجود آنکه آمریکا بیشترین سهم را در حفظ این رابطه داشته است. ترامپ معتقد است که برلین این واقعیت را درک می کند که آن کشوری که به این رابطه محتاج است؛ آلمان است نه آمریکا.
سرانجام آلمانها با تفکر در این زمینه، قبول خواهند کرد که وارد بحث های جدی مربوط به مدل بازنگری در روابط فرآتلانتیکی شوند، مناسباتی که برای آمریکا هزینه کمتری و منافع بیشتر به همراه خواهد داشت. ترامپ ظاهرا اهمیتی به نقطه نظرات کشورهای کوچکتر اروپایی نمی دهد مگر آنکه لابی آنها باعث شود تا آلمان تغییر موضع دهد.
در مورد روسیه؛ ترامپ هرگز مسکو را یک تهدید قابل توجه اقتصادی و یا نظامی علیه منافع حیاتی آمریکا نمی بیند. بنابراین مهار کردن روسیه، محور اصلی استراتژی اروپایی آمریکا نیست . از نظر ترامپ؛ همکاری با مسکو اهمیت بیشتری نسبت به موضوع اختلافات ایدئولوژیک میان دو کشور یا نگرانی از پرونده 'ولادیمیر پوتین' رئیس جمهوری روسیه در امور بشردوستانه خواهد داد.
ترامپ تلاش خواهد کرد تا در حوزه خاورمیانه حمایت روسیه را به همراه داشته باشد و در آسیا نیز پای مسکو را از چین بیرون بکشد.
در خاورمیانه، ترامپ ایران را دولتی می داند که با آمریکا دشمنی می کند و بر مبنای آن، هرچه بیشتر بر فشار اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی بر ایران می افزاید.
از دید ترامپ، چنانچه ایران برنامه هسته ای خود را دوباره آغاز کند، یقینا از اقدام نظامی (رژیم) اسرائیل برای متوقف کردن این برنامه پشتیبانی خواهد کرد. ترامپ آماده است از نزدیک با متحدان عرب همکاری کند. ترامپ با آگاهی کامل از استبدادی بودن تمام این رژیم های عرب، وجود این متحدان را برای حمایت از اولویت های اقتصادی و ضد تروریسم آمریکا حیاتی می شمرد.
ترامپ اصولا اعتقادی به ساختار کنونی وزارت خارجه آمریکا ندارد و می خواهد که خود را از شر احاطه این دستگاه بر دولت خارج کند. مشاوران وزارت خارجه آمریکا به طور دایمی به ترامپ توصیه می کنند که جنگ تجاری او با سایر کشورهای جهان پیامدهای منفی و هزینه هایی دارد اما او تمام این توصیه ها را رد می کند.
ترامپ می گوید که این کشورهای جهان هستند که محتاج بازار آمریکا خواهند بود؛ پس آمریکا می تواند توافق های تجاری بهتری را با کشورهای جهان بدست آورد.
ترامپ رهبران تمام کشورهای طرف توافق رامحک زده است. هیچکدام از آنها موجب هراس ترامپ نشده اند.
ترامپ؛ افق نگاهش رو به جلوست و با اعتماد به نفسی هرچه بیشتر در عرصه جهانی اقدام خواهد کرد.
بحران و خطر کردن، سالهاست که همنشین ترامپ در تمامی عرصه های زندگی بوده است. او به راحتی از این شیوه زندگی دست نخواهد کشید. سیاست نادرست خارجی او امکان ندارد موفق شود، اما او مصمم است هرطور شده آن را بیازماید.
یک سوارکار وحشی در حال تاختن به سمت ماست و ما باید محکم بایستیم و مراقب خود باشیم.
ارسال نظر