فروش توییتر به شاهزاده سعودی چه معنایی برای ایران دارد؟
در حالی که اکنون مدت هاست، شبکه اجتماعی توییتر در ایران فیلتر مانده است و به رغم فرصت هایی که هم به لحاظ اطلاع رسانی سریع و فوری در این شبکه وجود دارد و هم می تواند بستری مناسب برای دفاع از امنیت و فرهنگ کشور در فضای نت باشد.
این خبری است که روز گذشته منتشر شد که بنا بر آن، به نظر می رسد، «استیو بالمر»، مدیر عامل سابق مایکروسافت به همراه شاهزاده سعودی «ولید بن طلال» پیشنهاد خرید سهام این شرکت به بهای حدود 26 میلیارد دلار را پیش کشیده اند.
هرچند هنوز این موضوع رسما تأیید نشده و حتی برخی تحلیلگران احتمال فروش توییتر توسط جک دورسی، مدیر عامل فعلی این شبکه اجتماعی را بسیار ضعیف دانسته اند، نفس مطرح شدن این موضوع معانی بسیاری دارد و البته نکته ای بسیار مهم برای کاربران و مسئولان ایرانی در مورد شبکه اجتماعی توییتر.
فروش توییتر به شاهزاده سعودی چه معنایی برای ایران دارد؟
«ولید بن طلال» کیست؟
ولید بن طلال بن عبدالعزیز آل سعود، یکی از اعضای خاندان آل سعود و نوه عبدالعزیز آل سعود است. وی را بیش از همه با سرمایه های میلیارد دلاری وی و سرمایه گذاری های بزرگش در کسب و کارهای مختلف در سراسر دنیا می شناسند. مجله فوربس وی را با دارایی خالص بیش از 20 میلیارد دلار به عنوان 26 امین ثروتمند بزرگ دنیا رده بندی کرده است.
اما نکته اصلی در مورد این شاهزاده سعودی، وضعیت مالی و سرمایه گذاری های وی نیست، بلکه آنچه بیش از همه وی را برای ایران و ایرانیان مهم می سازد، گرایش های سیاسی ضد ایرانی وی است.
وی در سال 2013 در مصاحبه ای با خبرگزاری بلومبرگ، با انتقاد شدید از دولت اوباما برای مذاکرات با ایران گفته بود، هیچ اطمینانی به دولت اوباما برای مذاکره با ایران نیست. وی صراحتا اشاره کرده بود که عربستان سعودی، اسرائیل و دیگر کشورهای خاورمیانه، نگران مذاکرات دولت اوباما با ایران هستند.
وی در همین مصاحبه با لحنی کاملا ضد ایرانی ـ که پژواک صدای صهیونیست های اسرائیل را در خود داشت ـ گفته بود: چرا دولت آمریکا پیشنهاد لغو تحریم ها را به ایران داده است؟ آنها باید فشار را روی ایران نگه دارند. تحریم ها منجر به آمدن ایران به پای میز مذاکره است. چرا این فشار را نگه نداریم؟
وی به بلومبرگ گفته بود: سنی ها کاملا ضد شیعه هستند و البته ضدِ ضدِ ضدِ ایران ـ تاکید از شاهزاده سعودی. تهدید اصلی از سوی ایران است و نه اسرائیل. امپراتوری ایران، تهدید جدی برای همه همسایگان خود است.
سفیر افتخاری عربستان در اسرائیل
کاملا مشخص است، ولی بن طلال نگاه و رویکرد مشابهی با اغلب سران سعودی نسبت به ایران دارد. نگاهی که بسیار نزدیک به نگاه رژیم صهیونیستی است. دلایل آن نیز کامل مشخص است. وی در اکتبر سال 2015 در گفت وگو با خبرگزاری بی بی سی تمام ملت عرب را به کنار گذاشتن تخاصم با یهودیان اسرائیل و همزیستی مسالمت آمیز با این رژیم دعوت کرد؛ هرچند چند ماه بعد این سخنان خود را تکذیب کرد و بعد در یک توییت با انتشار عکسی از یک فلسطینی سعی کرد، ماجرا را به کل پایان دهد.
اما تعیین شدن وی به عنوان سفیر افتخاری عربستان سعودی در رژیم اسرائیل در سال جاری میلادی به خوبی نشان داد که ولید بن طلال چه قرابت دیدگاهی با صهیونیسم دارد. وی بعد از رسیدن به این افتخار گفت: من در واقع کاملا مفتخرم که به عنوان اولین سفیر عربستان سعودی به این کشور زیبا – اسرائیل – معرفی شده ام. اسرائیل سرزمین ثبات در یکی از پر معضل ترین مناطق جهان است و من تقدیر خود را از بنیانگذاری این سرزمین توسط آبای اسرائیل بر مبنای اخلاقیات عالی درجه اظهار می کنم!
فروش توییتر به شاهزاده سعودی چه معنایی برای ایران دارد؟
اینها دقیقا سخنانی است که از زبان نوه عبدالعزیز آل سعود بر زبان آمده است؛ اما ماجرا به همین جا نیز ختم نمی شود. در ماه ژانویه سال میلادی جاری یعنی 2016 وی همه سرمایه گذاری های مستقیم و غیر مستقیم خود در ایران را به دلیل بالا گرفتن چالش میان ایران و عربستان در منطقه لغو کرد و همه مسیرهای حمل و نقل هوایی Flynas را – که 34 درصد از سهام آن در اختیار هلدینگ بزرگ وی Kingdom Holding است – به ایران متوقف ساخت.
با همه اینها اکنون تصور کنید که این شاهزاده سعودی اقدام به خرید شبکه اجتماعی توییتر کند. به خوبی می توان حدس زد که وضعیت کاربران ایرانی در این شبکه اجتماعی بعد از چنین کاری چه خواهد بود.
بی دلیل نیست که ولید بن طلال به دنبال خرید توییتر است. البته این شبکه اجتماعی می تواند به اندازه خود برای این میلیاردر سعودی منفعت اقتصادی داشته باشد؛ اما مهمتر از منافع اقتصادی، چیزی که احتمالا بن طلال در توییتر به دنبال آن است، منافع ایدئولوژیک و سیاسی است.
شبکه اجتماعی توییتر اکنون به یک شبکه اجتماعی غنی و فوق العاده اثرگذار در تحولات دنیای جدید تبدیل شده و اثر گذاری این شبکه به حدی است که می تواند به جریان های سیاسی و اجتماعی جهت بدهد. با این همه، جای سؤال دارد که چرا در حالی که رقبای منطقه ای ایران به شدت به دنبال استفاده از این فرصت ها هستند، هنوز این ابزار و سایر ابزارهای مشابه ـ که می تواند به غنای امنیتی ایران در بحث سایبری اضافه کند ـ در بند فیلترینگ است!
ارسال نظر