جنگ های خاورمیانه کم بود، بحران قره باغ هم به آن اضافه شد. شلیک چند توپ و ورود چند تانک به منطقه ای که مدت ها بود صدای غرش مسلسل ها را فراموش کرده بود جنگی را رقم زده که تا همین لحظه کشته های بسیاری هم برجای گذاشته اما چرا ناگهان در منطقه ای که هیچ کس انتظارش را نداشت و میان دو کشوری که تقریباً اختلافاتشان فراموش شده بود جنگ در گرفت؟

 به نظر می رسد نخستین پاسخ را باید در سفر سال گذشته رئیس جمهور آذربایجان به آنکارا جست وجو کرد.

الهام علی اف 25 اسفند ماه سال گذشته به ترکیه سفر کرد، سفری که حساسیت های روسیه را برانگیخت و مسکو را نسبت به روابط میان آنکارا – باکو حساس کرد.

از سوی دیگر اختلافات تاریخی میان ارمنستان و ترکیه بر کسی پوشیده نیست و در شرایطی که ترکیه و روسیه در بحرانی ترین دوران روابط میان خود به سر می برند دور از انتظار نیست که اردوغان با تحریک آذربایجان جبهه جدید علیه روسیه بگشاید. خصوصا که ترکیه می داند مسکو همزمان در دو نبرد اوکراین و سوریه در مقابل غرب قرار گرفته و یک جنگ خارجی دیگر می تواند فشارها بر این کشور را افزایش دهد.

در این رابطه یک کارشناس به خبرگزاری آلمان گفته است، "احتمالا حکومت آقای اردوغان در این کار می‌تواند ذینفع باشد. چرا که از این طریق میتواند توجه مردم را از انتقادهای داخلی و یا از مسئله موج مهاجرتها از سوریه و از طریق ترکیه به اروپا منحرف کرده و به یک مسئله داغ ملی برای ترکها و آذریها معطوف کند."

به نوشته دویچه وله نه ارمنی ها و نه روس ها از این بحران چیزی عایدشان نمی شود زیرا ارمنستان ۲۲ سال است هم قرهباغ را و هم هفت ولایت دوروبرش در آذربایجان را اشغال کرده است و هیچ آبی هم از آب تکان نخورده و همین طوری هم ادامه پیدا کرده بدون اینکه صلح بشود. این وضعیت ایده آل ترین حالت ممکن برای ارمنستانی است که بودجه نظامی اش به نوشته دویچه وله یک چهارم آذربایجان است.

یک جنگ نیابتی دیگر در منطقه به اردوغان کمک می کند هر چه بیشتر غرب و خصوصا آمریکا را به مواجهه با روسیه بکشاند. از این رو می توان بحران قره باغ را ادامه جاه طلبی های منطقه ای آنکارا دانست زیرا از میانه های بحران سوریه یکی از شکایت های رئیس جمهور ترکیه از متحد آمریکایی اش این بود که به اندازه کافی در این جنگ درگیر نشده است و تنها دستی از دور بر این آتش خانمان سوز گرفته. حتی سرنگونی جنگنده روسی توسط ترکیه نیز می تواند در همین مسیر تحلیل شود زیرا در نهایت ترکیه با تشدید بحران توانست پای ناتو را هم به میان بکشد.  

روسیه بعد از سرنگونی هواپیمای جنگی خود به وسیله ترکیه مسیر کامیون‌ها و تریلی‌های ترکیه به آسیای میانه را مسدود کرد و اجازه نداد از خاک این کشور عبور کنند. نهایتاً این جمهوری آذربایجان بود که تحریم روسیه را شکست و اجازه داد که کامیون‌های ترکیه از طریق گرجستان وارد آذربایجان شوند و از طریق دریای خزر با کشتی به سمت آسیای مرکزی انتقال یابند.

حالا مشخص می شود که ظاهراً سررشته تمام جنگ های منطقه در دست کشوری است که در چند سال گذشته تا توانسته در آتش اختلفات قومی و مذهبی دمیده و در آخرین اقدام نیز با پادشاهی سعودی به توافق رسیده است تا جریان نبرد در سوریه را به هر نحو ممکن به سود خود تغییر دهد.