به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاران، ثبات و اقتدار ایران در «مذاکرات هستهای»، باعث تغییر موازنه قدرت به سود ایران در عرصه سیاست بینالملل شد.
جهان معاصر ما ،عرصه کشمکش قدرتهاست، در این کارزار، البته بیعدالتی و ظلم، وجه غالب روابط میان قدرتهای برتر و دولتها و کشورهای ضعیف است. مناسبات و تعاملات سیاسی را اغلب قدرتمنداناند که رقم میزنند و نقش بسزایی در حل بحرانهای منطقه دارند.
چندی است روابط قدرتها در منطقه شرق آسیا به تیرگی گراییده، تغییر رویکرد سیاسی و روابط نه چندان مناسب این کشورها و وجود تنش ها و اختلافات میان آنها، بر شرایط اقتصادی و سیاسی بینالمللی و جهان تاثیر منفی گذاشته است، از این رو «توافق هسته ای ایران» تاثیر بسزایی بر شرایط حاکم بر قاره کهن و نیز بر جهان داشته است. از دیگر سو ایران را به سبب برخورداری از قابلیتها و ظرفیتهای گوناگون میتوان الگویی مطلوب برای حل وفصل اختلافات و تنش ها بر پایه صلح و امنیت طلبی قلمداد کرد.
اختلافات و تنشها درشرق آسیا
در سالها و ماههای اخیر، درگیریها و بحرانهای عدیدهای در شرق آسیا ایجاد شده است، از سویی شاهد تنش در مناسبات چین با برخی همسایگان این کشور هستیم که بخش اعظمی از این تنش هاُ برخاسته از اختلاف این کشور با مالزی، فیلیپین و ویتنام یعنی اعضای اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا موسوم به «آ سه آن» بر سر مالکیت بخشهایی از جنوب دریای چین است در عین حال تایوان نیز مدعی دیگری در این رابطه است.
منازعات بین چین و ژاپن بر سر حاکمیت جزایر مورد اختلاف و مسائل ارضی، ریشه در تاریخ روابط سیاسی این دو کشور داشته و بر جای مانده از دوران جنگ جهانی دوم است. در عین حال برخی دیگر از این اختلافات مربوط به دوران جدید میباشد. طی سالهای اخیر روابط دو کشور به واسطه این مسایل بارها دچار تنش شده است. تنشها و اختلافات کره شمالی و جنوبی که همچنان در شرایط صلح ناپایدار به سر میبرند را نیز باید به این منازعات و اختلافات اضافه کرد.
رقابت تجاری و اقتصادی درشرق آسیا
حضور محسوس و بعضاً همراه با تنش آمریکا در شرق قاره کهن نشان می دهد ایالات متحده تمرکز خود را از غرب به شرق پهناورترین قاره جهان تغییر داده است. قابلیتهای اقتصادی و تکنولوژیک در جنوب و شرق آسیا به خوبی دیده میشود؛ ژاپن، تایوان و چین سرگرم رقابت شدید تجاری، مالی و تکنولوژیک و تصاحب بازارهای منطقهای و فرامنطقهای هستند و از رقابت با غرب و آمریکا علیرغم همه تنشها، عقب نشینی نکردهاند. چین طی سالیان گذشته خود را به عنوان یکی از عوامل اصلی در رشد اقتصاد جهانی مطرح کرده است و بزرگترین واردکننده نفت در جهان لقب گرفته است که بیشترین سهم از این واردات از خاورمیانه است.
بهره برداری آمریکا از تنش آفرینی چین با کشورهای منطقه
در شرایط فعلی رهبران شرق آسیا از جمله در کشورهایی نظیر ژاپن، کره جنوبی و نیز تایلند، مالزی، اندونزی و سنگاپور با استفاده از تجربیات خود سعی در برقراری نوعی توازن در منطقه هستند تا مطمئن شوند که منافعشان در آینده توسط چین که قدرتی نوظهور است با چالش مواجه نخواهد شد. چینی ها معتقدند که آمریکا با سیاست چینهراسی و با ایجاد تنشهای سرزمینی، به دشمنی بین چین و کشورهای همسایه آن از جمله ویتنام، کره، فیلیپین و ژاپن، دامن زده است. این رویکرد جدا از فشار بر چین، پکن را وا میدارد که به تقویت گسترده قدرت نظامی خود بپردازد. واشنگتن نیز می خواهد نفوذش را در آسیای شرقی افزایش دهد و به همین دلیل حضور چین برایش نگران کننده است. واشنگتن می داند فرایند برهم خوردن توازن منطقه ای به نفع ایالات متحده نخواهد بود و سبب کم شدن نفوذ، منافع و ناخشنودی در بین متحدانش در منطقه شرق آسیا میشود.
شرق آسیا و گزینه ی جایگزین آمریکا
خیزش و رقابت آمریکا برای مهار چین و به دست آوردن موقعیت برتر از دیگر رقیبان و نفوذ بیشتر در منطقه میتواند این انگیزه را در فضای به دست آمده پس از «مذاکرات هستهای ایران» در بین کشورهای منطقه، برای نهادینه کردن روند اعتمادسازی به وسیله تقویت گفتوگوهای مناسب و از طریق نشستهای فرامنطقهای در شرق آسیا و کشورهای آسیایی هموار سازد.
به نظر می رسد آمریکا آن قدر انرژی و وقت نخواهد داشت که رقابت استراتژیک خود را در شرق آسیا با چین پی بگیرد. ژاپن، هند و دیگر قدرت های منطقه ای متوجه این مسئله شده اند و درست مثل متحدان خاورمیانه ای آمریکا، سعی دارند برای حفظ منافعشان، خود دست به کار شوند.
حال دولت ها و کشورهای قاره کهن به خود آمده اند و به این نتیجه رسیده اند که می شود با صلح، گفت وگو و آرامش به تیرگی روابط پایان داد و حل و فصل اختلافات و تنش ها را رقم زد؛
«جمهوری اسلامی ایران» را میتوان پیشقراول و پیشگام در مسیر تقویت و تثبیت صلح، دوستی، گفتگو و همکاری میان دولت ها در سطح منطقه و راهبری تعیین کننده در توسعه روابط سالم و سازنده در آسیا و نیز در جهان دانست. ثبات و اقتدار ایران در «مذاکرات هستهای»، باعث تغییر موازنه قدرت به سود ایران در عرصه سیاست بینالملل شد.
لاجرم برنامه جامع اقدام مشترک یا «برجام»، میتواند الگویی مناسب و تاثیرگذار برای حل و فصل مشکلات و گسترش صلح در منطقه و باشد.
در عین حال، جمهوری اسلامی ایران، کشوری است که توانسته با وجود سختیهای مستمر و طاقت فرسا و با مقاومتی مثالزدنی در مذاکرات هستهای به آنچه میخواهد برسد و در هندسه سیاست بینالملل امروز، رفتهرفته به قدرتی منطقهای تبدیل شود. ایران همان کشوری است که غربی ها میخواستند آن را منزوی کنند اما نتوانستند. جمهوری اسلامی ایران ثابت کرد منزوی نیست بلکه خود یک بازیگر مهم بین المللی است که می خواهد و می تواند نقشهای مهمی در منطقه و جهان ایفا کند.
ارسال نظر