پیشبینی کاهش تحریمها با توافق در حوزه غنیسازی ۲۰درصدی
نگاه علمی- آکادمیک و مطالعات ویژه در حوزه جهانی شدن و منطقه گرایی از جمله خصوصیتهای مقالات و کتابهای دکتر سلیمی است که در طول سالها تدریس و پژوهش در حوزه علوم سیاسی و روابط بینالملل ایران، توانسته است تحلیلهای واقعبینانهای از تحولات سیاسی ارائه دهد که ضمن طرح دیدگاه جامع، در برگیرنده زبان علمی نیز میباشد. با دکتر حسین سلیمی دانشیار روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی در مورد چشمانداز سیاست خارجی و دیپلماسی هستهای در دولت روحانی به گفتوگو نشستهایم که در پی میآید.
به گزارش پارس به نقل از دنیای اقتصاد: به عنوان پرسش اول بفرمایید که شعار اعتدال، عقلانیت و تدبیر در سیاست خارجی دکتر حسن روحانی منجر به چه تغییراتی در سیاست خارجی ایران خواهد شد؟ آیا ماهیت سیاست گذاری خارجی دگرگون خواهد شد یا صرفا عملکرد سیاست خارجی آن هم در بخش هایی تغییر پیدا خواهد کرد؟
ماهیت سیاست گذاری خارجی در هیچ کشوری در هیچ کجای دنیا ثابت نیست. پدیده های انسانی دائما در حال دگرگونی هستند و این تفاوت آنها با دیگر پدیده ها است. البته در پدیده های انسانی و اجتماعی هم عناصر ثابت وجود دارند و هم عناصر متغیر. از این رو نمی توان صحبت از ثبات دائمی در سیاست خارجی به عمل آورد؛ اما زمانی که سخن از تغییر به میان می آوریم منظور تحول همه چیز در تمامی عرصه ها و زمینه ها نیست. یکی از مشکلاتی که در تحلیل ها و ارزیابی های ما از سیاست خارجی وجود داشته این بوده که همواره نگاه همه یا هیچ داشته ایم. یعنی تنها دو حالت را در تحلیل خود در نظر می گرفتیم. یکی ثبات در همه
چیز و دیگری تغییر همه چیز. باید دانست که در عرصه سیاست خارجی مانند همه پدیده های انسانی هر دو تقریبا غیرممکن است. در سیاست خارجی کشورها عناصر ثابتی وجود دارند که محصول موقعیت جغرافیایی، شرایط فرهنگی، نیازهای اقتصادی و ماهیت نظام سیاسی آن کشورها است و عناصری متغیر که نتیجه تحول در شرایط اجتماعی، تغییر گفتمان ها و دگرگونی در الیت های سیاسی جامعه است. بر این مبنا می توان گفت که اندیشه اعتدال و گرایش عقلایی در سیاست خارجی دولت یازدهم بی گمان تحولی در سیاست خارجی ایران ایجاد خواهد کرد؛ ولی این تغییر تمام ابعاد روابط خارجی ایران را در بر نمی گیرد. به نظر می رسد برخی
از مواضع و سیاست های پایه ای در سیاست خارجی ایران پایدار خواهند ماند. مثل عدم شناسایی و محکومیت اعمال اسرائیل یا حمایت از جنبش های مقاومت در منطقه به مانند حزب الله البنان یا نقد نظام بین الملل. این امور چون با ماهیت و هویت نظام سیاسی در ایران گره خورده است با تغییر دولت ها قابل دگرگونی نیست؛ اما تحولی جدی و اساسی در پاره ای از موارد ایجاد خواهد شد. گفتمان دولت جدید و نگرش حاکم بر آن به گونه ای است که نگاهی مثبت تر به جامعه بین المللی دارد و نظام بین الملل را دارای قابلیت هایی می داند که می توان با آن از سر تعامل سازنده درآمد؛ چون گفتار برگزیده شده و نیز شخصیت هایی
که سکاندار دیپلماسی خواهند شد کسانی هستند که نگرش مثبت تری در فضای جهانی در مورد آنها وجود دارد، این زمینه تعامل سازنده با نظام جهانی را فراهم خواهد کرد. البته این اتفاق یک شبه و با چند ملاقات ساده دیپلماتیک امکان تحقق ندارد، بلکه یک فرآیند پیچیده، ظریف و طولانی است. دولت آقای روحانی سخن از سیاست خارجی توسعه گرا به میان آورده است. به این معنی که می خواهند سیاست خارجی را در خدمت توسعه اقتصادی درآورند. از این رو از جنجال آفرینی پرهیز خواهد شد و نیز از اقداماتی که می تواند ذهنیت و قضاوت موجود در جهان را در مورد ایران مخدوش کند. در سیاست خارجی دولت یازدهم به نظر می
رسد که جلب سرمایه گذاری خارجی، استفاده از فناوری در عرصه جهانی و رفع تحریم ها اولویت بیشتری نسبت به شعاردهی در مجامع بین المللی و جلب توجه در میان مطبوعات جنجالی داشته باشد و این امر در بازسازی روابط ایران با اروپا و نیز با بخش توسعه یافته شرق آسیا در میان مدت موثر خواهد بود؛ اما مهم ترین جلوه آن می تواند در بازسازی روابط ایران با کشورهای محوری در جهان اسلامی باشد.
تا چه حد نقش حسن روحانی بر تصمیم گیری در حوزه سیاست خارجی اثرگذار است؟ به این معنی که چقدر عنصر فرد (رییس جمهور) می تواند ماهیت و نوع تصمیمات سیاست خارجی را تعیین کند یا تغییر دهد؟
پس از انتخاب آقای روحانی بسیاری از تندروها در خارج از کشور و برخی از افرادی که مشکل بنیادی با جمهوری اسلامی دارند و تضاد با جمهوری اسلامی مهم ترین عامل هویتی آنها است، تلاش کرده اند تا به این گمانه دامن بزنند که رییس جمهور نقش چندانی در سیاست خارجی ندارد و روی کار آمدن تیم آقای روحانی تاثیر چندانی در سیاست خارجی ایران ندارد. این استدلال بیشتر برای حفظ فشارهای بین المللی علیه ایران است و تحلیلی است که مخصوصا محافل مرتبط با اسرائیل بسیار به آن دامن می زنند؛ زیرا هیچ کس در جهان بیشتر از اسرائیل از تنش میان ایران و غرب سود نمی برد؛ اما به نظر می رسد که این تحلیل ها
سطحی و غیرعلمی هستند و نمی توانند واقعیت نظام سیاسی در ایران را منعکس کنند. واقعیت این است که رییس جمهور و دستگاه اجرایی او در سیاست خارجی ایران بسیار مهمند و مهم ترین تحولات در سیاست خارجی ایران در سه دهه گذشته با تغییر رییس جمهور و روی کار آمدن نخبگان جدید اتفاق افتاده است. حتی در کتب درسی در مورد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، نشان داده شده که گفتمان سیاست خارجی ایران در زمان تغییر دولت ها تغییر کرده و روابط ایران با بخش های مختلف جهان با این دگرگونی دستخوش تحول اساسی شده است. بنابراین نمی توان نقش اساسی رییس جمهوری و وزیر خارجه و دیگر عوامل اجرایی او را در
سیاست خارجی نادیده گرفت و بر همین اساس نباید تردید داشت که با تغییر دولت، سیاست خارجی نیز تغییر جدی خواهد کرد.
با توجه به اینکه در دولت روحانی انتخاب محمد جواد ظریف برای هدایت وزارت خارجه نهایی شده است، اهمیت این مساله را با توجه به سوابق علمی، دیپلماتیک و ارتباطی دکتر ظریف چگونه ارزیابی می کنید؟ با توجه به اینکه واکنش مقامات غربی به این اقدام مثبت بوده است، تا چه حد این مساله می تواند بر سطح مذاکرات آتی اثرگذار باشد؟
دکتر ظریف یکی از برجسته ترین و دانشمندترین دیپلمات های کشور است که شاید نمونه ایشان در تاریخ دیپلماسی کشور کم باشد. به نظر می رسد به دلیل وجهه بسیار مثبت ایشان در فضای بین المللی همین انتخاب ایشان به عنوان وزیر خارجه نشانه ای باشد که بتواند برخی گره های سیاست خارجی ما را باز کند. دیپلماسی هنری است که باید بر دانشی عمیق متکی باشد. تا آنجا که من شناخت دارم دکتر ظریف هم این هنر را دارند و هم آن دانش را.
یکی از اولویت های سیاست خارجی جدید تقویت منطقه گرایی و بهبود روابط با همسایگان به خصوص عربستان سعودی می باشد. از آنجا که نقش منطقه ای دو دولت ایران و عربستان در نتیجه بخش بودن سیاست هایشان در خاورمیانه اثرگذار است، تا چه حد تقویت گفتمان اعتدال و عقلانیت می تواند منجر به کاهش تنش با عربستان و تقویت روابط دوجانبه در موضوعات منطقه ای باشد؟
به نظر می رسد که این تنش کاهش خواهد یافت. بازسازی روابط با عربستان یکی از ضرورت هایی است که کارشناسان دولت های مختلف با گرایش های نظری مختلف بر آن تاکید کرده بودند. اما الزامات هشت سال گذشته اجازه آن را نمی داد. به مانند رابطه با مصر که بیش از ۱۰ سال است همه به اهمیت آن پی برده اند، اما امکان اجرایی کردن آن به دست نیامده است. منافع بنیادین دو کشور و علاقه آنها به مسائل جهان اسلام چنین ایجاب می کند که دو کشور به سوی یکدیگر حرکت کنند. عکس العمل مثبت اولیه عربستان و نیز اشاره دکتر روحانی در نخستین کنفرانس خبری پس از انتخابات، نشانه هایی بودند که ما را نسبت به آینده
روابط دو کشور خوش بین می کند. با توجه به رابطه خوبی که الیت همراه با رییس جمهور جدید با عربستان دارند، ممکن است راه برای تقویت روابط دو جانبه گشوده شود. این امر در صورت تحقق می تواند به کاهش بسیاری از کشمکش ها و منازعات قومی مذهبی در گوشه کنار منطقه نیز کمک کند.
اخیرا توصیه نامه های مختلفی از سوی اعضای کنگره و همچنین مقامات سیاسی سابق و کنونی آمریکا مبنی بر انجام گفت وگوهای مستقیم با ایران انتشار یافته که همگی حاکی از شکل گیری یک فضای مثبت بین المللی است. با این حال تا چه میزان این توصیه ها عملیاتی خواهد شد و در دستور کار سیاست خارجی آمریکا قرار خواهد گرفت و ما شاهد یک رویکرد فعالانه از سوی آمریکا خواهیم بود؟
در آمریکا گرایش های مختلفی در مورد نوع ارتباط با ایران وجود دارد. گروهی تلاش می کنند با نشان دادن چهره ای مخدوش از ماهیت حکومت در ایران نشان دهند که هدف آن جز تشدید فشار بر ایران نیست. این گروه که در میان جمهوری خواهان هواداران بیشتری داشته و از سوی لابی اسرائیل نیز تقویت می شوند و بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور نیز با آنها همراهی می کند، تمام تلاش خود را به کار خواهند برد تا قبل از روی کار آمدن و مسلط شدن دولت جدید در ایران فشارهای جدیدی علیه ایران سازماندهی کنند تا امکانی برای ایجاد فضایی جدید به وجود نیاید. اما گروهی دیگر که بیشتر در میان دموکرات ها هستند، تلاش
می کنند تا دیوار بی اعتمادی را میان دو کشور کوتاه تر کنند. کسانی که به دولت آمریکا نامه نوشتند از این گروه دوم هستند. معمولا سخنان تند و مواضع شدید در سیاست خارجی ایران گروه اول و نگرش های معتدل و سازنده تر موضع گروه دوم را تقویت کرده است. هرچند در هر زمان امکان کارشکنی های جدی وجود دارد. البته به نظر نمی رسد در کوتاه مدت امکان بازسازی روابط دو کشور وجود داشته باشد. نگرش های منفی نسبت به عملکرد آمریکا در مورد ایران تا حدی شدید است و شبکه قوانین و اقدامات ضد ایرانی به قدری وسیع است که حتی در صورت وجود اراده سیاسی از میان بردن آنها بسیار دشوار است.
یکی از موضوعات مهم و حساس در دولت آتی پرونده هسته ای می باشد. با توجه به شکل گیری فضای مثبت بین المللی و توصیه نامه های مقامات سابق و کنونی آمریکا از یکسو و همزمانی آن با دور جدید تحریم ها و تصویب تحریم های جدید از سوی دیگر، ۱+۵ چه سیاستی را در قبال پرونده هسته ای به کار خواهد گرفت؟
به نظر می رسد که با توجه به شناخت و سابقه ای که از آقای دکتر روحانی و تیم سیاست خارجی ایران وجود دارد، فضای مذاکرات مثبت تر خواهد شد. هرچند برخی تحریم ها در همین ابتدا نیز در حال طراحی است، اما به نظر می رسد که ۱+۵ به عنوان یک فرصت به این تحول نگاه می کنند. اگر آنها بتوانند بخشی از توافق های گذشته را در مورد غنی سازی ۲۰ درصد که از ابتدای امر مطالبه ایران نبوده است، احیا کنند امکان کاهش برخی از تحریم های یکجانبه اروپا و آمریکا که خارج از الزامات قطعنامه های شورای امنیت بوده است، وجود دارد. این تاحدودی به هنر دیپلماسی و مذاکره کنندگان نیز باز می گردد که چگونه بتوانند
از این فن برای رسیدن به توافق استفاده کنند. اگر فضای کنونی ادامه داشته باشد ممکن است به رغم اینکه در کنگره آمریکا فرآیند جدیدی برای اعمال تحریم های تازه آغاز شده است، شاید در فاصله ای چند ماهه امکان برخی از توافق های اولیه و کاهش برخی فشارهای بین المللی وجود داشته باشد.
پیش بینی می کنید چه تغییراتی در تیم مذاکره کننده هسته ای ایجاد خواهد شد، دیپلماسی هسته ای ایران با چه طرح اقدامی و چه رویکردی وارد مذاکرات هسته ای شود که برآیند آن رسیدن به توافقات احتمالی و دستاوردهای روشن و مشخص باشد؟
ممکن است که مذاکرات از بخش امنیتی به حوزه دیپلماسی در سیاست خارجی ایران منتقل شود. دیپلمات های حرفه ای طرف مذاکره قرار بگیرند؛ دیپلمات هایی که زبان مذاکرات بین المللی را بهتر می دانند و می توانند راه را برای توافق باز کنند. آنچه مهم است در درجه نخست اتخاذ زبانی جدید است که نوع نگرش طرف مذاکره را دگرگون می کند. گام دوم آغاز کار برای رسیدن به توافقی در حوزه غنی سازی ۲۰ درصد است؛ توافقی که دو بار در دولت دهم نیز به آن نزدیک شدند. به نظر می رسد آنچه می تواند بن بست را بگشاید حدی از توافق در مورد غنی سازی ۲۰ درصد و نیز افزایش اعتمادسازی برای گسترش نظارت آژانس بین المللی
انرژی اتمی است. این دو اقدام می تواند گشایش هایی جدی در مذاکرات هسته ای ایجاد کند.
چشم انداز مذاکرات هسته ای و همچنین تحریم های اقتصادی به چه سمتی خواهد رفت؟ آیا گفتمان عقلانیت و اعتدال در سیاست خارجی می تواند منجر به کاهش سطح تحریم ها شود و گشایشی را در پرونده هسته ای ایجاد کند؟
شرایط کنونی در این مذاکرات و شرایط جهان جدید آنقدر پیچیده شده است که پیش بینی در مورد آن بسیار دشوار است. به نظر می رسد در ابتدای امر رسیدن به توافق های فوری امکان پذیر نباشد. اما در میان مدت احتمال آنکه گشایشی ایجاد شود و حدی از تحریم های اعمال شده توسط اروپا و آمریکا کاسته شود.
در پایان اگر توصیه و پیشنهادی برای بهبود عملکرد دولت جدید در حوزه سیاست خارجی به خصوص در مذاکرات هسته ای دارید، بفرمایید؟
مهم ترین توصیه پرهیز از جنجال آفرینی های بیهوده است. یک گزاره اصلی در آموزه های کلاسیک در روابط بین الملل وجود دارد و آن اینکه باید اهداف سیاست خارجی به اندازه توان و امکانات ملی انتخاب شود. بلندپروازی های غیرواقع بینانه تنها منافع ملی را به مخاطره خواهد افکند. به نظر می رسد که این گونه بلندپروازی ها هرچند ظاهری آرمان گرایانه دارد، اما حتی ما را از آرمان های دیرین خود دور خواهد کرد. به طور مثال یکی از آرمان ها و آرزوهای انقلابیون مسلمان اتحاد جهان اسلام و همراهی و همسویی دولت های محوری جهان اسلام بوده است. این امری است که در چند سال اخیر در سیاست خارجی ما فراموش
شده بود. جهان اسلام و کشورهای محوری جهان اسلام به اولویت درجه چندم سیاست خارجی ما بدل شده بودند و حتی تنش و تقابل ما با این کشورها بسیار بیشتر شد. عملا سیاست خارجی ایران با کناره گیری از کشورهای محوری جهان اسلام به سوی مناطقی گرایش یافته که اندیشه مشترکی با ما نداشته و حتی به دشواری می توانستیم منافع مشترکی با آنها تعریف کنیم. بنابراین مهم ترین توصیه به دولت جدید احیای ارتباط با کشورهای محوری جهان اسلام است. اگر ایران بتواند با کشورهایی چون عربستان، ترکیه و مصر یک محور جدید اسلامی را ظرف چند سال تشکیل دهد، این امر هم منافع اقتصادی فوق العاده ایجاد می کند و هم
ضریب امنیت ملی ما را بالا خواهد برد. این امر می تواند بزرگ ترین گام در مسیر سیاست خارجی توسعه گرا باشد و محور قدرت جدیدی را تشکیل دهد که امکان حل بسیاری از مسائل بنیادین جهان اسلام را در جهانی که همه چیز آن در حال دگرگونی است، فراهم خواهد کرد.
ارسال نظر