تب بورس یا فرهنگ بورس
کمتر از یک دهه از تب گلدکوئیست بین جوانان ایرانی گذشته است که در آن زمان بسیاری از خانواده ها و جوانان را به ورطه ورشکستگی کشاند. موسسه های اعتباری، استخراج ارز دیجیتال، استارت آپ ها همه از تب های فراگیر و زودگذر جامعه برای کسب ثروت بودند که چالش های بسیاری را نیز ایجاد کردند.
کمتر از یک دهه از تب گلدکوئیست بین جوانان ایرانی گذشته است که در آن زمان بسیاری از خانواده ها و جوانان را به ورطه ورشکستگی کشاند. موسسه های اعتباری، استخراج ارز دیجیتال، استارت آپ ها همه از تب های فراگیر و زودگذر جامعه برای کسب ثروت بودند که چالش های بسیاری را نیز ایجاد کردند.
برخی کارشناسان و صاحب نظران حوزه اقتصاد و حتی برخی مردم عادی ، هجوم مردم به بازار سرمایه و بورس را تبی گذرا دانسته اند و بیان داشته اند که پس از برباد دادن سرمایه تب بورس فرو می کشد و بورس هم مانند گلد کوئیست به فراموشی خواهد رفت. گفته های
وزیر اقتصاد و دارایی نشان می دهد بیش از ۵۰میلیون نفر از مردم ایران، به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق سهام عدالت، سهامدار در بازار اوراق بهادار هستند واین استقبال به همراه مزایایی همچون جلوگیری از سرمایهگذاری مردم در بازار های غیر مولد همچون ارز و سکه، شفافیت مالی، جلوگیری از تورم و رشد پایه پولی، گرداندن چرخه اقتصادکارخانه ها
درشرایط تحریم بر اهمیت حمایت از این تب بورس وگذار آن به فرهنگ سرمایهگذاری در بورس التزام می بخشد. بخشی از مهمترین اقدامات کوتاه مدت و بلندمدت که توسط سیاست گذار برای فرهنگ سازی واجب است در حوزه های ذیل اشاره خواهد شد:
۱_آموزش: با توجه به فعالیت کودکان ۱۳ساله تا سالمندان ۸۰ساله در بورس، برای تعمیق بازار بورس در بین همه مردم، آموزش نقش اساسی را بازی می کند. آموزش سرمایهگذاری در بورس را بر سه قسم می توان دسته بندی کرد. قسم اول همان آموزش خصوصی یا کلاس های تحلیل بنیادی و تکنیکال و … است که در حال حاضر هم وجود دارد لکن بین تعداد فعالین بازار و مدرسان تناسب وجود ندارد. قسم دوم آموزش عمومی است که به نحوی آموزش های رایگان برای همه مردم مانند ارائه آموزشهای مقدماتی در شبکه های صداوسیما، تهیه کلیپ های آموزشی توسط بازیگران اصلی بازار سرمایه و بانکها و اتاق های آموزش مجازی توسط کارگزاری (که منافع اصلی بازار را می برند) می باشد. قسم سوم آموزش که بار اصلی فرهنگ سازی را بر دوش می کشد، آموزش از طریق مدارس و دانشگاهها می باشد. آموزش دانش مالی یکی از مهمترین مهارت های مورد نیاز هر نسل و سنی است و محتوای آموزشی مناسب از اول ابتدایی تا مقطع کارشناسی به عنوان یک درس جداگانه یا یک مفهوم مستتر در بین آموزش های مدارس این مهم را محقق می سازد. همکاری وزارت خانه های آموزش و پرورش، علوم ، اقتصاد و صنعت در ایجاد محتوا ضروری می باشد. سازمان بورس و دستگاه های سیاست گذار خط مشی و برنامه ریزی عملیاتی را در اجرای این تکلیف بر عهده دارند.
۲-اعتماد سازی: اعتماد رکن اصلی هر سرمایهگذاری است. وضع قوانین شفاف و حافظ منافع کوتاه مدت و بلند مدت سرمایهگذاران، اجرای درست این قوانین و ثبات در وضع قوانین است. تغییرات پیاپی دستورالعمل های بازار، وضع قوانین خلق الساعه و به کارگیری قوانین اشتباهی که بارها آزموده شده اند (نظیر سقف قیمتی در بورس کالا) اعتماد مردم را سلب می کند. دستورالعمل ها لازم است با تحقیق و تحلیل دقیق وضع شود و در صورت پیدا شدن ایراد با دلیل محکم اصلاح گردد. ساختار بازار سرمایه کشور های
پیشرفته براساس عرضه و تقاضا می باشد و هرگونه دستکاری و اعمال نفوذ در این عرضه و تقاضا و قیمت گذاری دستوری بستر فساد خواهد شد و اقتصاد کشور را با چالش مواجه خواهد کرد. بر سیاست گذار واجب است فرآیندها بازار که منجر به ایجاد فساد سیستماتیک و ایجاد بی عدالتی در اشتراک اطلاعات بین سهامداران خرد و صاحبان سرمایه کلان می شود را بازنگری کند.
۳-فراگیری کاربردها: فراگیری بورس برای اقتصاد کشور ما بسیار مهمتر از سایر کشورهاست. بسترهای ایجاد شده فساد که در سایه تحریم ها و کمبود قوانین نظارتی و بعضا ضعف اجرای آن قوانین ایجاد شده است، در مکانیزم بازار سرمایه قابل حل خواهد بود. در کشور تحریم شده ایران که شدیدترین و بی سابقه ترین ظلم و اجحاف در حق ملت ایران است، عرضه انواع کالا با مشکل مواجه شده است، بهترین مکانیزمی که از طریق آن واسطه ها حذف می شوند و هر شخص با یک کد یکتا قادر باشد کالای خود را دریافت کند، ساختار بورس می باشد. البته این مکانیزم در کنار استفاده از فناوری بلاک چین بهینه خواهد شد.
بورس کالا، املاک و خودرو همگی عرضه و تقاضا را متناسب خواهد کرد و فعالیت های سوداگرانه را محدود و با اصلاح مکانیزم ، کالا و خدمات به مصرف کننده نهایی خواهد رسید. با توجه به وجود ۵۰میلیون سهامدار ، کتابخانه غنی اطلاعاتی وجود دارد که بسیاری از مشکلات و فشارهای کمبود عرضه را حل خواهد کرد. توزیع دارو، مسکن، خودرو، تجهیزات، اقلام غذایی و …. مواردی هستند که بدون نیاز به ابزار های جانبی در چارچوب یک دولت الکترونیک منسجم قابل اجرا و الزامی است.
۴- انسجام استراتژیک فرآیندها: صاحب نظران حوزه اقتصاد و مدیریت، یکی از شروط لازم توسعه و تحول تکنولوژیک و اقتصادی هر کشوررا انباشت سرمایه می دانند که یکی از ابزارهای آن بازار سرمایه می باشد.در یک جمع بندی می توان گفت برای اینکه این ابزار بتواند بستر توسعه پایدار را در کشور ایجاد کند و خلق ثروت را در جهت اجرای عدالت اجتماعی فراهم و موقعیت برتر اقتصادی کشور در بین همسایگان ایجاد کند لازم است سیاست گذاران و قوه های اداره کننده کشور تمامی موارد بالا را به صورت منسجم و برنامه ریزی شده در قالب یک پیکره واحد طی یک تفکر سیستمی اجرا کنند.
ارسال نظر