به گزارش پارس به نقل از دنیای اقتصاد، جواب این سوال ممکن است ارتباطی به بحث اقتصاد انتخابات نداشته باشد ولی می تواند مدخل مناسبی برای این بحث باشد. « عجم اوغلو» دانشمند سرشناس ترک تبار در مقاله ای به سوال فوق پاسخ داده است [۱] .

از نظر وی سه عامل می تواند باعث پیشرفت یا انحطاط یک کشور شود: « جغرافیا» ، « فرهنگ» و « نهادها» . به اعتقاد اوغلو و همکارانش « جغرافیا» و « فرهنگ» امور محتوم و تغییر ناپذیری هستند که افراد یک جامعه چندان تاثیری در آنها ندارند. موقعیت جغرافیایی یک کشور غیرقابل تغییر است از این رو نقاط ضعف و قوت ژئوپلتیک هر کشور مختص به همان کشور است. از طرف دیگر فرهنگ یک کشور خصوصیتی است که طی سالیان زیاد در وجود مردم نشست کرده و تغییرات عمده در آن در مدت زمان اندک کاملا بعید است. بنا براین هر کشور با در نظر گرفتن جغرافیا و فرهنگ خود باید برای آینده برنامه ریزی کند. شاید به همین دلیل است که نقش « نهاد ها» در امور اقتصادی برجسته تر می شود.


نهادهای سیاسی، سازوکار تصمیم گیری در خصوص استفاده از منابع و ظرفیت های موجود در جوامع را تعیین می کنند و به همین دلیل در رشد و انحطاط جوامع موثرند. اگر دو قوه مقننه و قوه مجریه را به عنوان دو نهاد اصلی در ایران بدانیم، بهترخواهیم فهمید که چرا تحلیل اقتصادی انتخابات برای اقتصاددان ها جذاب است. تمرکز ما در این مقاله نیز تبیین رابطه دوطرفه نهادها و اقتصاد است. در بخش های دیگر نیز به تحزب در ایران و آسیب شناسی آن خواهیم پرداخت.


رابطه اقتصاد و انتخابات یک رابطه دوطرفه است به این معنا که اقتصاد می تواند به عنوان ابزاری برای تحلیل و پیش بینی پدیده های انتخاباتی مورد استفاده قرار گیرد و از آن طرف هم پدیده های اقتصادی می توانند بر فرآیند انتخابات تاثیر بگذارند. به عنوان مثال اقتصاد ابزار مناسبی برای تحلیل انتخابات به عنوان یک بازار می تواند باشد. یا حتی می توان فضای انتخاباتی را مانند تحلیل ساختار بازار به لحاظ انحصار و رقابت بررسی کرد. از آن طرف حمایت های مالی از کاندیدا، شرایط بازار و بورس در روند انتخابات، تاثیرات تورم و بیکاری در آرای مردم و فرآیندهایی از این قبیل در هر انتخاباتی قابل بررسی است. در جدول شماره (۱) به صورت اختصار هر دو رابطه بیان شده است.

تحلیل انتخابات از نگاه اقتصاد


اگر « علم اقتصاد» را به عنوان یک میثاق و مبنا قبول داشته باشیم، می توانیم با استفاده از آن و با به کارگیری یک شبیه سازی مناسب بسیاری از فرآیندهای انتخاباتی را تحلیل کنیم. « سیاست» نیز به عنوان پدیده جذاب دارای عوامل موثری است که با استفاده از مدل های اقتصادی قابل تحلیل است. برای درک بهتر موضوع نیاز است به جدول شماره (۲) نگاهی بیندازیم.


همانطور که مشاهده می شود هر فرآیند سیاسی، مانند انتخابات، دارای یک مابه ازای خارجی در اقتصاد نیز هست. اگر هدف از علم اقتصاد تولید « ثروت» است در سیاست نیز « قدرت» محور فعالیت ها است. تولید ثروت در اقتصاد از طریق « بنگاه» اقتصادی است در حالی که « احزاب» در فرآیند انتقال قدرت سیاسی دخیل هستند. « مصرف کننده» به عنوان آخرین حلقه فرآیندهای اقتصادی مطرح است در حالی که « شهروند» در حلقه های سیاست آخرین حلقه به شمارمی رود.


انتخاب و خرید کالا برای مصرف کننده در یک « بازار آزاد و رقابتی» قابل قبول است و یک شهروند نیز در یک روند دموکراتیک با یک « انتخابات آزاد و رقابتی» قادر به فعالیت مناسب و تصمیم گیری منطقی است. آنچه باعث پویایی اقتصاد خواهد شد « بهبود فضای کسب و کار» است و آنچه باعث شور بیشتر در انتخابات خواهد شد حضور همه آرا و اندیشه ها، « توسعه گستره همگانی» و دسترسی آزاد به اطلاعات است. با « پول» است که یک معامله اقتصادی برای مصرف کننده معنا پیدا می کند و یک شهروند با « رای» خود می تواند در یک فرآیند سیاسی شراکت نماید. آنچه باعث می شود یک مصرف کننده در بازار حضور پیدا کند « نیاز به کالا و خدمات» است این در حالی است که « سیاست ها و برنامه های» احزاب و کاندیدا هاست که باعث جذب شهروندان به انتخابات می شود و در نهایت همانگونه که در هر اقتصادی فعالیت مجاری غیررسمی مانند « قاچاق و پولشویی» وجود دارد در هر انتخاباتی نیز « گروه ها و تشکل های غیررسمی» ، در برابر احزاب رسمی، وجود دارند. برای درک بهتر این موضوع کافی است به زایش تشکل های خلق الساعه در ایام انتخابات ایران دقت کنید!


هر یک از پدیده های اقتصادی فوق به تنهایی یا در مقایسه با مابه ازای سیاسی خود قابل بسط و تعمیم هستند. به ویژه زمانی که جامعه هدف ما ایران انتخاب شود بسیاری از پدیده های فوق ملموس تر خواهد بود.

انتخابات در ایران
از جاده چالوس تا پاستور


اگر بنیانی ترین واحد اقتصادی بنگاه در نظر گرفته و بنیانی ترین واحد سیاسی را حزب بدانیم راحت تر می توانیم وضعیت سیاسی کشور به ویژه در زمان انتخابات را تحلیل نماییم. شاید بگویید چرا؟ جواب آن است وقتی بنیانی ترین واحد سیاسی، که همان حزب است، در کشور ما وجود ندارد یا آنهایی هم که هستند فاصله زیادی با حزب دارند، اصولا تحلیل مناسبی در حوزه سیاسی صورت نخواهد گرفت! به زبان ساده تا زمانی که حزب به شکل کلاسیک آن، دارای یک مانیفست و تشکیلات منسجم، در ایران وجود نداشته باشد نمی توان روند سیاسی را به شکل مطلوب مورد بررسی قرار داد.


در چنین مواقعی است که ما با روند غیررسمی سیاست مواجه می شویم. در ایام انتخابات، بازیگران غیر رسمی مانند افراد مستقل، جبهه ها و تشکل های سیاسی بر اساس منافع مشترک شکل می گیرند که معمولا عمر کوتاهی هم دارند. حضور مستقل ها شاید در نگاه اول خوب و مفید به نظر برسد، اما برای درک بهتر موضوع یک مثال ارائه خواهیم کرد.


شاید شما هم از کیفیت بد غذای رستوران های بین راهی، مثل جاده چالوس، دلخوشی ندارید، اما هیچ وقت از رستوران نایب در تهران کیفیت بد غذا سراغ نداشته باشید. علت چیست؟ اگر با عینک اقتصادی به این پدیده نگاه کنیم به این نتیجه می رسیم که رستوران های بین راهی کیفیت غذای خود را بر اساس تکرارناپذیری مشتری، هدف گذاری کرده اند یعنی برای آنها مهم نیست که مشتری به دفعات به آن رستوران مراجعه نماید چرا که در آن مسیر همیشه مشتری هست.


اما در یک رستوران معتبر، مشتری ها تکرارپذیر هستند از این رو رستوران برای استمرار حضور آنها خود را ملزم به ارائه کیفیت مطلوب و حتی افزایش تدریجی سطح خدمات و گسترش دایره مشتریان می داند. به زبان اقتصادی رابطه رستوران بین راهی و مشتریان او مانند یک بازی یک بار تکرار است و در حالت دوم یک بازی تکرارپذیر است. رفتار فروشندگان دوره گرد نیز مانند رفتار رستوران های بین راهی قابل تحلیل است.


یک رستوران معتبر جهت حفظ « برند» خود مجبور است طبق اصول و چارچوب مشخصی به مشتریان خود خدمات ارائه کند. برای صاحبان برند حفظ موقعیت برند حیاتی است از این رو حتی مشکلات و اشتباهات خود را می پذیرند و در جهت اصلاح آن برمی آیند در حالی که اعتراضات شما به یک رستوران بین راهی چیزی جز خنده های تمسخرآمیز صاحب آن به همراه نخواهد داشت! یک رستوران صاحب برند جهت حفظ موقعیت بین مشتریان فعلی و جلب نظر مشتریان آینده نیازمند یک برنامه بلندمدت و رو به رشد است وگرنه توسط رقبا از گردونه رقابت حذف خواهد شد.


برای فهم بهتر تشابهات رفتار رستوران ها و رفتار انتخاباتی کافی است به جای رستوران های معتبر و صاحب برند، احزاب و به جای رستوران های بین راهی، مستقل ها را قرار دهید و یک بار دیگر پاراگراف بالا را مطالعه نمایید. جدول شماره (۳) خلاصه مطالب ارائه شده را نشان می دهد.


در دموکراسی بدون حزب، افراد مستقل با حمایت تشکل ها یا حتی بدون حمایت آنها، با ارائه شعارهای عامه پسند می توانند به قدرت برسند. در این حالت چون رفتار فردی جایگزین رفتار حزبی شده است رفتار نامزد و رای دهندگان به رفتار رستوران های بین راهی نزدیک می شود. چون فرد وابستگی حزبی ندارد عکس العمل رای دهندگان و جلب رضایت طولانی مدت آنها اهمیت چندانی ندارد، چرا که یک رییس جمهور حداکثر در دو دوره می تواند زمام امور را در دست داشته باشد. این به آن معنی است که مشتری های او در بازی یک بار تکرار قرار می گیرند و با انتخابات بعدی و ظهور فرد بعدی این بازی مجدد تکرار می شود.

این در حالی است که اگر حزب وجود داشت نامزدها مجبور بودند جهت حفظ وجهه حزب شعارها و رفتارهای منطقی تری داشته باشند تا بتوانند قدرت را برای حزب خود نگاه دارند. در نظام بدون حزب، تخریب رقیب و سر دادن شعارهای رویایی بیشتر به چشم می خورد، چرا که رای دهندگان به هر نامزد نمی توانند در پایان دوره حاکمیت او را مواخذه و شعارهای سر داده شده را مطالبه نمایند.


در یک دموکراسی مبتنی بر حزب، تخریب حزب رقیب با تبعات فراوانی همراه بوده و هزینه زیادی را به حزب تحمیل خواهد کرد، از این رو احزاب بیشتر بر ارائه برنامه های خود تمرکز می کنند تا بر تخریب حزب رقیب. زمانی که یک حزب شعار انتخاباتی سر می دهد برای حفظ موقعیت و محبوبیت خود در انتخابات بعدی مجبور است به تحقق آن شعار نیز فکر نماید از این رو شعارهای غیر واقعی و رویایی در انتخابات سر نمی دهد.


در انتخابات برگزار شده در ایران، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری، جامعه رای دهندگان به دنبال یک قهرمان جهت حل مشکلات خود می گردد و زمانی که قهرمان خود را پیدا نمود منتظر تحقق وعده های وی می نشیند. اما از آنجا که احتمالا بسیاری از وعده ها بر اساس منطق ارائه نشده بعد از دوران زمامداری، قهرمان مورد نظر تبدیل به یک ضد قهرمان شده و مسبب تمامی مشکلات معرفی می شود از این رو جامعه به دنبال قهرمان جدید خود در انتخابات بعدی می گردد و این چرخه ادامه پیدا می کند.


اما وجود حزب به تنهایی هم حلال تمام مشکلات یک جامعه دموکراتیک نیست چه اینکه احزاب باید در یک بستر مناسب فعالیت کنند تا بتوانند کارکرد خود را به نمایش بگذارند. عجیب نیست که بدانیم در ایران احزاب هر چند به شکل ناقص وجود دارند و لیکن تاکنون نقش مناسبی را ایفا نکرده اند. در بخش بعد به آسیب شناسی احزاب در ایران با نگاه اقتصادی خواهیم پرداخت.