به گزارش پارس به نقل از نسیم ، در این بررسی که به میزان پیشرفت متوسط ماهیانه در توسعه میادین گازی پارس جنوبی اشاره شده، ملاک، بررسی فازهای ۱۲ تا ۲۴ میدان گازی پارس جنوبی آنهم در بازه زمانی دوساله اخیر بوده است.

هرچند که عملیات توسعه فاز ۱۲ پارس جنوبی که از مردادماه سال ۸۴ آغاز شده بود سرانجام با تاخیری چندساله، دراسفند ماه سال گذشته به خط پایان رسید.

میدان گازی پارس جنوبی، بزرگترین میدان گازی یکپارچه جهان به شمارمی رود که این میدان گازی، در مرز مشترک آبی ایران و قطر، یکی از کوچکترین کشورها، از لحاظ وسعت سرزمینی در حاشیه خلیج فارس قرارگرفته است.

بسیاری، براین باورند، قطر سهم ایران از منابع گازی میدان مشترک گازی با ایران را به یغما برده که این شیوه، ناشی از نادیده انگاشتن تعهدات خود درقبال همکاری با همسایه شمالی یعنی ایران در بهره برداری از این منابع بوده است.

گمان می‌رود، قطرسالانه بیش از ۱۲۰ میلیارد متر مکعب گاز صادرمیکند، هرچندکه رقیب او یعنی ایران، بخش عمده گاز تولیدی خویش را به پاسخگویی برای تقاضای داخلی اختصاص داده و این یعنی، داشتن سهم ناچیز در صادرات گازی.

ایران، فعالیت توسعه ای خویش در میدان گازی پارس جنوبی را از مهرماه ۷۶ کلید زده که در ابتدای راه توسعه این میدان گازی، پای تعدادی از شرکت های پیشروی خارجی ازجمله "توتال"،"انی ایتالیا"،"هیوندایی کره" و" استات اویل" نیز به این میادین باز شد که با بهره برداری زود هنگام از تعدادی از این فازها، بهانه ای هم برای بلند پروازی بیشترنفتی هم شد.

به گونه ای که مدیران ارشد در هرفرصتی، ازتعیین یک موعد مقرر برای به پایان رساندن نابرابری ایران وقطردر برداشت از ذخایر گازی پارس جنوبی سخن به میان آورده اند.

موضوعی که دستکم تااکنون رنگ تحقق به خود نگرفته است.

در سال های بعدتر که حلقه تحریم ها تنگ ترشد، نه تنها میل سرمایه گذاران خارجی به توسعه در میدان گازی پارس جنوبی کاهش یافت بلکه به مرور و با مهاجرت آنها از ایران، یک بار دیگر فرصت برای شرکت های داخلی مهیا شد.

مدیران ارشد وزارت نفت هم همواره ،محدودیت در توسعه میادین گازی پارس جنوبی را رد کرده و کوشیده اند تا با تکیه برتوان تولید داخلی توسعه این میدان گازی را با حرارت هرچه بیشتر دنبال کنند.

به ظن برخی، با اعمال تحریم های یکجانبه نه تنها شرکت های قدرتمند بین المللی درصنعت نفت از حضور در ایران اجتناب ورزیدند بلکه در کنار کاهش سرمایه گذاری، تاخیر در راه اندازی طرح های صنعت نفت و گاز را به نداشتن دانش فنی آن در ایران پیوند زده اند.

هرچند که دست اندرکاران صنعت نفت در دولتهای نهم و دهم با تکیه بر توان داخلی تا حد زیادی این تصور را به زیر سوال بردند.

به ویژه آنکه ازمرداد ماه سال ۸۴ تا خردادماه سال ۸۹ متوسط پیشرفت برای پنج فاز همزمان(۱۲) فاز حدود یک درصد بوده است.

گزارش ها نشان می دهدکه از خردادماه سال ۸۹ تامردادماه سال۹۲یعنی همزمان با تشدید تحریم ها، متوسط پیشرفت توسعه فازهای پارس جنوبی، حدود ۱.۵ درصدبوده رقمی که از مردادماه سال ۹۲ تا خردادماه امسال، دیگر تکرار هم نشد.

البته که در این بازه زمانی اخیر، با پیشرفت در تفاهم مذاکرات هسته ای و در ظاهر، ترک خوردن پوسته تحریم ها انتظار می رفت حجم توسعه فازهای پارس جنوبی رکورد جدی را از خود برجای گذارد.

به گواه آمارها، متوسط پیشرفت توسعه فازهای پارس جنوبی، دربازه زمانی دوره اخیر،یعنی مردادماه سال ۹۲ تا خردادماه امسال برای هشت فاز همزمان(۱۸) حدود شش دهم درصد بوده است.

تا پیش از نقل و انتقال مدیریت از دولت دهم به یازدهم همواره مدیران موسوم به جریان کارگزاران واصلاحات در خارج از دایره وزارت نفت، عقب ماندگی درتوسعه میادین نفت وگاز کشور از جمله میدان گازی پارس جنوبی را منهای تحریم و کاهش سرمایه گذاری ها، به ضعف مدیریت گروهبان های وزارت نفت در دولتهای نهم دهم اعلام می کرده اند.

هرچندکه در همان دوران،یعنی درمیانه سالهای ۹۰ و ۹۱ و با وجود تشدید تحریم ها ،سالانه ۲۰ میلیارد دلار سرمایه به سمت صنعت نفت ایران سرازیر شد رقمی که در دولت یازدهم ، به مرور از ارقام آن به شدت کاسته شد.

طبق اعلام زنگنه، در سالهای ٩٠، ٩١ و ٩٢ به ترتیب ١٩، ٢١ و زیر ١٠ میلیارد دلار در صنعت نفت سرمایه گذاری شده در حالی که این میزان در سال گذشته به حدود ٦ میلیارد دلار رسید و پیش بینی می شود امسال بسیار پایین تر از پارسال در این صنعت سرمایه گذاری شود.

عقب گرد توسعه پارس جنوبی در دوران ژنرال ها

از ابتدای توسعه فاز یک پارس جنوبی با طول مدت ۸۱ ماه تا توسعه فاز۱۲ که ۱۱۵ ماه به طول انجامید همواره توسعه طرح های این میدان گازی فرازوفرودهای جدی را به نظاره نشسته اما با همه چالش های پیش رو،تنها دربازه زمانی سال های ۸۹ تا۹۲ بوده که توسعه میادین گازی پارس جنوبی در سالیان اخیر، دستکم از رشدی ۱.۵ درصد برخوردار بوده است.

بنابراین، چنانچه فازهای باقی مانده پارس جنوبی با پیشرفت متوسط دوره سوم، یعنی سال های ۸۹ تا ۹۲ ادامه می یافت،آخرین فاز پارس جنوبی درسال ۱۳۹۵ به بهره برداری می رسید،حال آنکه با روند توسعه این فازها ،همچون دو سال اخیر، گمان می رود که آخرین فاز پارس جنوبی درمیانه سال های ۱۴۰۴ شمسی به ایستگاه پایانی برسد.

به ویژه آنکه بسیاری انتظار داشته اند که با حضور مردان کهنه کاردر وزارت نفت ،روند، توسعه میادین گازی پارس جنوبی به مراتب از رشد جدی برخوردار باشد، موضوعی که دستکم تا اکنون ازروندی عکس این فرضیه برخوردار بوده است.

بنابراین با مرور آمار ارایه شده ومقایسه دوبازه زمانی سالهای ۸۹ تا ۹۲ و ۹۲ تا ۹۴ پر واضح است که عملکرد دوره قبلی یعنی، آنچه که "زنگنه" آن را دوران گروهبان ها تلقی کرد از رشد متوسط ۱.۵ درصدی، یعنی ۲.۵ برابر دوره مدیریت ژنرال ها بر وزارت نفت حکایت دارد.

براستی با فرض محاسبه درآمد روزانه ۱۱ میلیون دلاری برای هر فاز پارس جنوبی که این رقم دریکسال به ۴ میلیارد دلار و با اختلاف زمان بهره برداری به رقم ۲۱۲ میلیارد دلار هم خواهد رسید ژنرال ها چگونه در نگاه ملت،پاسخگوی تاخیر در راه اندازی این طرح بزرگ ملی و هدر رفت منابع ملی خواهد بود؟!