پايگاه خبري تحليلي «پارس»- وقتي سوت پايان فينال جام جهاني برزيل به صدا در آمد، آلماني ها توانسته بودند ثابت کنند که بدون ستاره نيز مي توان قهرماني شايسته بود. آلمان نه مسي داشت و نه رونالدو. از بازيکنان گران قيمتي نظير گرت بيل نيز خبري نبود. يکي از تحليل گران مطرح فوتبال در مورد موفقيت هاي آلمان معتقد است: «آلمان فقط تيم است. همين و بس.»

foolex

تيم بودن و يکپارچگي آلمان ها تنها مختص به فوتبال آن ها نمي شود. آلمان در اقتصاد خود نيز آنقدر منظم است که بسيار آسان مشکلات سخت را پشت سر مي گذارد. يکي از سخت ترين خاطراتي که در ذهن مردم آلمان نقش بسته است، روزهاي بعد از جنگ جهاني دوم مي باشد. مردم جنگ زده آلمان نه تنها جنگ را باخته بودند بلکه تمامي زيرساخت ها و امکانات و زيربناهايشان را هم از دست داده بودند. در همان روزها، مردمان پر طاقت آلماني، خستگي جنگ را فراموش کردند تا به سازندگي کشورشان بپردازند. از قوت غالب سيب زميني تا کار کردن دو شيفت، تنها بخشي از آن چيزي بود که مردم آن کشور از خود به نمايش گذاشتند. آلمان خيلي زود توانست از سياه چاله جنگ جهاني دوم، رهايي يابد و بار ديگر روي خوش زندگي را تجربه کند. شايد خيلي زودتر از کشورهاي فاتح جنگ نظير انگلستان. براي همين بود که نشريه انگليسي در همان سال ها، با حسادت در مورد آلمان نوشت: «هم اکنون نيروهاي کاري آلمان زندگي راحت و آرامي دارند. حتي طبقه کارگر هم مي تواند از انواع مواد و فرآورده هاي غذايي به خوبي بهره ببرد» آلمان با گل گوتزه 21 ساله قهرمان جام جهاني شد تا نشان دهد، در آينده نيز حرف هاي زيادي براي گفتن دارد.

foolex1

آنچه در آلمان ويرانه گذشت/ خانه اي در خرابه
آلمان ديگر آلمان نبود. آلمان به خرابه اي تبديل شده بود که شهروندان آن با حسرت، گذشته آن را به خاطر مي آوردند. ديگر خبري از اقتدار هيتلر و نازي ها نبود و اقتدار ديروز آلمان جاي خود را به اشغال چهار کشور پيروز داده بود. شوروي، انگلستان، فرانسه و آمريکا بر سر جسد آلمان با هم به توافق رسيده بودند تا آن را ميان هم تقسيم کنند. اما روزهاي سخت خيلي زود سپري شد و پيشرفت هاي شگرف آلمان، لقب «معجزه اقتصادي» را از آن خود کرد. اين کشور توانست در مدت زمان کوتاهي خود را از خرابي نجات دهد و بار ديگر ستاره اقتصاد اروپا شد. اما به راستي چرا آلمان توانست بسيار زودتر از کشورهاي پيروز جنگ جهاني از خرابي ها رهايي پيدا کند؟ اقتصاددانان به دنبال توضيح اين موضوع به مساله سرمايه انساني دست يافتند. يعني گرچه آلمان سرمايه فيزيکي نظير پل و جاده نداشت و از نفت و منابع طبيعي هم بهره اي نبرده بود، اما نيروي انساني کارآمد و ساختارهاي فرهنگي اين کشور باعث شد خيلي زود به وضعيت اوليه خود بازگردد.

foolex2

ارهارد؛ سردار اقتصادي آلمان
آلمان بعد از جنگ جهاني دوم، ميان 4 کشور پيروز در جنگ تقسيم شد. اما حدودا يک سال بعد انگلستان، فرانسه و آمريکا توافق کردند به اشغال آلمان خاتمه دهند و دولت مستقل آلماني تاسيس کنند. در دولت مستقل آلماني، آقاي ارهارد وزير اقتصاد شد. وي بلافاصله خواهان انجام اصلاحات اقتصادي گسترده به ويژه در حوزه اصلاحات ارزي شد. به دليل تورم بالا، پول آلمان عملاً بي ارزش شده بود و اقتصاد عمدتاً به شکل تهاتري و کالايي کار مي کرد که مانع شديدي در برابر رشد صنايع بود. به محض اينکه خبر اصلاحات ارزي به بيرون درز کرد، فروشگاه ها تعطيل شدند تا اثرات پول جديد را بتوان تعيين کرد. همزمان شوروي ها عرضه کالاها به برلين را، قطع کردند. قدرت هاي غربي با تحويل هوايي آذوقه و کالاها به شهر واکنش نشان دادند که شروع يک طرح مشهور به «پل هوايي» و يکي از هيجان انگيزترين رويدادها در تاريخ پس از جنگ جهاني دوم بود. لذا آلمان توانست با سلامت از مسير اصلاحات ارزي بگذرد.

foolex3

مردماني که شوخي ندارند
مردم آلمان را به سخت کوشي و جديت مي شناسند. برخي به طعنه مي گويند که خنديدن در آلمان ممنوع است و يا اينکه بر خنده ماليات بسته اند؛ ظاهرا شوخي در آلمان فقط يک شوخي است! علاوه بر اينها مردم آلمان به ميهن پرستي افراطي، تعلق خاطر به زبان و ميهن خود، انضباط شديد و احترام به مقررات، جسارت و خشکي هم شناخته مي شوند. مجموعه ويژگي هاي خوب و بد فوق که در فرهنگ مردم آلمان نهادينه شده است يکي از مهم ترين علل خروج سريع آلمان از بحران اقتصادي بعد از جنگ جهاني دوم بوده است. در شرايطي که مردم آلمان به خاطر سياست هاي جنگ طلبانه و نژادپرستانه هيتلر در کام يک جنگ ويرانگر فرو رفته بودند، بعد از جنگ براي تسريع آباداني ميهن خود، دو شيفت کار مي کردند و به اندازه فقط يک شيفت حقوق مي‌گرفتند. اعتصاب را فراموش کرده و حداقل دستمزد را پذيرفته بودند. بنا به عادات خود سخت کوش و منظم و تابع مقررات بودند. بدين ترتيب شرايط را براي رشد سريع با پس انداز و سرمايه گذاري کافي فراهم آوردند و خيلي زود نتايج سخت کوشي و قناعت خود را چشيدند.

طرح مارشال آمريکايي براي آلمان
بعد از جنگ جهاني دوم، هراس از گسترش کمونيسم در کشورهاي جنگ زده ، سردمداران نظام سرمايه‌داري را آسوده نمي گذاشت. مردمان فلاکت زده کشورهاي مختلف از جمله آلمان، به طور بالقوه، تمايل زيادي به کمونيسم و قوانيني مثل مالکيت اشتراکي داشتند تا به حداقلي از رفاه دست يابند. لذا در فاصله کوتاهي بعد از جنگ برنامه هاي مختلفي مثل اصل 4 ترومن و طرح مارشال براي کمک به اروپا تدوين شد. دريافت اين کمک ها نقش به سزايي در توسعه آلمان داشت اما تعهداتي را نيز به اين کشور تحميل کرد. 4.5 ميليارد دلار کمک مستقيم، کمک هاي مختلف غذايي و مانند آن تاثير به سزايي بر اقتصاد آلمان داشت. در عين حال تعهداتي مثل تعهد جهت پرداخت خسارات، هزينه هاي اشغالگران، غرامات جنگي، صدور زغال سنگ و. .. بر اين کشور تحميل شد. از سوي ديگر برخي معتقدند که کمک هاي آمريکا به اين کشور علاوه بر ايجاد نگه داشتن آلمان در بلوک غرب به عنوان يک هم پيمان آمريکا، اهدافي چون ترويج دلار به عنوان پول مشترک جهاني دنبال مي کرده است.