رفع تحریم چه تأثیراتی بر صنعت فولاد میگذارد؟
در دهه گذشته تحریمها نسبت به سه دههی پیشین در حوزهی فولاد چالشهای بیشتری را به وجود آورد. ابعاد این چالشها را میتوان در فایناس خارجی، سرمایهگذاری مستقیم خارجی و کمبود تکنولوژی مناسب در کارخانهها یافت. این موانع موجب شد تا بازده تولیدات کارخانهها پایین آمده و آسیبهای مالی فراوانی به تولیدکنندهها وارد شود. در واقع نواسانات قیمت در بازار آهن معدن رابطه مستقمی با افزایش تحریمها دارد؛ زیرا افزایش تحریمها موجب محدودیت ورود صنایع فولاد به بازار بینالمللی شد که صنایع داخلی را برای تأمین مواد اولیه به رقابت با یکدیگر برانگیخت و این رقابت ناخواسته بازار آهن آلات را دچار چالشهای گستردهتری میکند.
اما با پایان رسیدن اولین مذاکرات با کشور آمریکا تأثیر چمشگیری بر کاهش قیمت دلار و سبز شدن بازار بورس به وجود آمد و از آنجایی که هر دو طرف مذاکره رویکرد مثبتی به گفتوگو داشتند میتوان امیدوار بود در دور بعدی مذاکرات مسئلهی رفع تحریمها بهصورت جدیتری پیشه گرفته شود. بهزعم کارشناسان و تحلیلگران حوزه اقتصاد احیای مجدد برجام میتواند رونق چشمگیری در بازار سال ۱۴۰۴ به وجود آورد و تجربهی سال ۱۳۹۴ نشان میدهد که توافق چه مقدار میتواند تعادل را در را بازار جاری سازد. زیرا فضای اقتصاد در آن دچار سیر صعودی شده بود و تصور بر این بود تا بعد از شکستن تحریمها این تحول با سرعت بیشتری پیش رود و ورود سرمایهگذاران خارجی برای تهیه مواد اولیه مانند گندله آهن در جهت بالا رفتن تولیدات کارخانهها نمونه بارز تأثیرات مذاکره است.
اکنون جابهجایی مالی به وسیله شبکههای بانکی انتقال نمییابد و امور مالی بهصورت غیرمستقیم و با هزینهی بالایی به خارج از کشور واگذار میگردد. این نوع از نقلوانتقالات مالی هزینههای تجارت خارجی را افزایش داده که به شدت حوزهی فولاد را دچار مشکلات فراوانی میکند. با رفع تحریمهای از سمت آمریکا این هزینهها کاهش یافته که باعث تأمین مواد اولیه کارخانهها میشود. از سوی دیگر کارخانههای تأمینکننده مواد اولیه کورههای ذوب به علت عدم صادرات محصول ضررهای فراوانی را متحمل شدند که با پایان تحریمها این تولیدکنندهها دیگر متکی به بازار داخلی نیستند و میتوانند با تعامل ضررهای ناشی از تورم و کمبود منابع را جبران کرده تا در نهایت به توسعه برسند.
ترسیم موانع تحریم بر بازار آهن آلات
کشور به موجب تحریمها و عدم مدیریت مناسب داخلی در وضعیت بحرانی قرار دارد، بحرانی که نهاتاً میتواند تولیدات داخلی را به نابودی بکشاند. بهعنوان مثال اکنون تولیدکنندگان نهایی در زنجیره نهایی فولاد در جهت کاهش هزینه شیوههایی را به کار میبرند که موجب نوعی بنبست برای کنسانترهسازیها میشود و این به کارگیری این شیوههای نامناسب ناشی از توقف صادرات است که در طولانی مدت ضررهای فراوانی به تأمینکنندگان وارد میکند. صنعت فولاد یکی از مهمترین ارکانهای اقتصادی کشور به شمار میآید که در وضعیتی نامطلوب قرار دارد که در صورت رفع مشکلات میتواند تأثیرات فروانی بر اشتغال و ارتقاء داشته باشد. چالشهای پیش آمده از تحریم بر صنعت فولاد به شرح ذیل صورتبندی میشود:
- تأمین مالی ارزان از طریق سرمایه گذاری
عدم سرمایهگذاری موجب شده تا در سال ۱۴۰۴ برای رسیدن به ۵۵ میلیون تن فولاد خام تا برای تأمین مالی آن مشکلات گوناگونی پدید آید. اما اگر از منابع مالی خارجی در ساحت فایناس و خطوط اعتباری خارجی استفاده گردد میتوان به گنجایش مورد نظر در سال ۱۴۰۴ را دست یافت.
- واردات تکنولوژی
عدم ارتباط با شرکتهای مهم در حوزهی ماشین آلات موجب شده تا پروژهای گوناگونی در صنایع فولاد متوقف شوند و طبق بررسیهایی که در مورد شکست پروژها انجام شد، در بهترین حالت در سال جاری به ۴۵ میلیون تن فولاد خام میتوان دست یافت. اما اگر روند مذاکرات به درستی پیش رود، امید است که حتی با ورود تکنولوژیهای مناسب و کاربردی به کشور صنایع آهن آلات جانی تازه بگیرند. برای مثال میتوان با بررسی الگوی فرآیند ساخت کنسانتره سنگ آهن کشور چین(بهعنوان بزرگترین تولیدکننده این ماده) را مورد بررسی قرار داد تا بتوان تکنولوژیهای به کار رفته در آن کشور را در صنعت ملی مورد استفاده قرار داد.
- واردات اقلام استراژیک
یکی از مهمترین مواد لازم برای تولید فولاد از روش کوره قوس الکتریکی استفاده از الکترود گرافیتی است و به علت عدم ارتباط کشور با در بازار بینالمللی موجب شد تا این ماده با کیفیت پایین و هزینه بالا به دست کارخانههای تولید فولاد برسد و این نکته باعث آشفتگی کنونی بازار آهن آلات است.
- صادرات و واردات
نتجیهی حاصل از قیاس حجم صادرات آهن آلات در ایران با سایر کشورها این است که کشور حاشیه سود بسیار پایین را داراست و فرصتهای مناسبی را در جهت رونق صنعت فولاد از دست داده است. زیرا تحریمها موجب شده تا صادرات کالای فولادی در مقایسه با سرمایهگذاری در پروژههای فولادی بسیار کمتر است. از سوی دیگر در بخش واردات به علت کاهش ذخایر ارزی و سیاست نادرست وزارت سبب چالشهای فراوانی برای کارخانههای تبدیل فولاد و مصرفکنندههای نهایی شد.
- لجستیک و بیمه
در حوزه حمل و لجستیک نیز مانند سایر بخش با افزایش قیمت سرسامآوری مواجههایم؛ زیرا اگر کشور بخواهد با سایر کشورها مبادلهای داشته باشد به علت منع بودن از ارتباط باید هزینهی بیشتری را برای انتقال در نظر بگیرد و از سویی برای محصولات فولادی نیز با هزینهای پایینتری نسبت به بازار جهانی به فروش میرسد و از سویی دیگر با هزینهای بالاتری برای صنایع داخلی خریداری میشود. همچنین در بیمه معتبر برای حمل دریایی وجود ندارد.
تأثیر اولین مذاکرات در عمان بر قیمت محصولات فولاد
با اینکه در نخستین گفتوگو، طرفین مذاکره خواستههایشان را مطرح کردند و قرار بر این شد تا در روز شنبه لغایت ۳۰/۰۱/۱۴۰۴ به ادامه مذاکرات بپردازند؛ میتوان از کاهش هیجانات در در بازار ارز پی برد که این رضایت طرفین از شیوه مذاکره چه میزان میتواند بر فضای اقتصادی تأثیر بگذارد. بازار فولاد پیش از شروع نخستین مذاکره تا اتمام آن توانست از رشد مناسبی برخوردار شود. زیرا بهصورت کلی کارخانه و شرکتها از حدالامکان از نواسات متداوم رها شدند و حتی قیمت گندله آهن و قیمت کنسانتره آهن در شرکتهای گوناگون کاهش یافت. این توقف پیش آمده در صعود قیمتها حاصل یک گفتوگوی آغازین است که ندای تغیرات بنادین را میدهد.
چشماندازی از صنعت فولاد در صورت رسیدن به توافق
اگر این مذاکرات به نتایجی مثبتی برسد میتوان خوشبین بود تا بازار آهن دچار تحولات اساسی شود و این تحولات میتواند رشدی عظیم را پس از یک رکود طولانی در این حوزه را به ارمغان آورد. بهصورت کلی سه تأثیر مهم را در این بازار میتوان متصور شد که موجب پیشرفت چشمگیری در این صنعت میشوند:
- رسیدن به تعادل در قیمت
از آنجایی که صنعت فولاد به شدت وابسته به سیاست خارجی است و میتواند با تکیهبر آن وارد بازارهای بینالمللی شود؛ میتوان پی برد بعد از توافق احتمالی هیجانات و نواسانات این بازار کاهش یافته و محصولات فولادی به تعادل نسبی برسند.
- ارتباط صنایع داخلی با شرکتهای صاحب نام
همانطور که گفته شد، کشور در تأمین مواد اولیه دچار چالشهای فراوان است و اگر این مانع فلاکتبار برداشته شود کشور میتواند از طریق شرکتهای بینالمللی مواد اولیه خود را تأمین کند. از سوی دیگر میتواند با فروش محصولات یک دامنه ارتباط مناسب را به دست آورد که موجب گردش مالی در میزان تولید و عرضه کالاهای فولادی در بازار شود.
- آغازی بر پالایش پولشویی
پواشویی یکی از معضلات مهم این حوزه است و تحریمها بستری را فراهم آورد تا بسیاری از افراد بتوانند پولهای فراوانی را بهصورت غیرقانونی به دست آورند. با رفع تحریمها این افراد دیگر نمیتوانند به سادگی و با تکیهبر دلالی موجب آسیب به صنایع گوناگون شوند و کارخانهها میتوانند ازطریق ارتباطات مناسب با بازار بینالمللی هم از رقابت ناخوشایند داخلی بر سر تأمین مواد اولیه آسوده شوند و هم بتوانند گردش مالی کارآمد علیه فرآیندهای پولشویی بایستند.
- رفع بحران انرژی
یکی از مهمترین چالشها در حوزه فولاد، کمبود انرژی و ضعف در زیرساختهاست که میتوان خوشبین بود پس از رفع تحریم نیروگاهها با سرعت بیشتری تأسیس گردد. کمبود گاز و برق تولیدکنندگان فولاد را در وضعیت بحرانی قرار داد؛ طبق مقایسهای که شش ماه نخست سال ۱۴۰۳ با ۱۴۰۲ صورت گرفت تولید آهن آلات با کاهش ۱۰ درصدی مواجهه شد و تولید گندله آهن از ۳۳ میلیون و ۳۹۶هزار تن به ۳۱ میلیون و ۹۲۰هزار تن کاهش یافت که نشاندهنده از تأثیر فراوان قطعی برق از میزان تولید است.
آیا رفع تحریمها شرط کافی برای رشد صنعت فولاد است؟
رفع تحریمها شاید شرط لازم برای شروع تغییرات بنیادین باشد اما کافی نیست؛ زیرا باید در نظر داشت هنگامی که یک کشور مانند ایران از منابع طبیعی فراوانی برخوردار است این امکان را مییابد تا با فروش منابع خود مانند نفت، گاز، معادن طلا و... میزان واردات در کشور را افزایش دهد و برابر حجم بالای واردات تولیدات داخلی موجب آسیبهای فراوانی شوند. به بیان دیگر دولت دلارهای به دست آمده از منابع خود به پول کشور مورد نظر تبدیل میکند که در ایران ریال است، سپس با تبدیل ارز نقدینگی در کشور بالا رفته و این افزایش صعودی ناگهانی تورم ایجاد میکند و دولت برای کنترل تورم کالاهای مصرفی را افزایش داده تا این کالاها موجب کاهش تورم شوند. این فرآیند را بیماری هلندی مینامند که میتواند آسیبهای فراوانی را به بدنه اقتصاد کشور بالاخص حوزه فولاد وارد کند که میتواند موجب تنزل در صنایع داخلی شود.
ارسال نظر