فاطمه قاسمپور
نگاه جمهوری اسلامی به تحصیل زنان
این روزها کمتر کسی است که نسبت به موضوع مسمومیتهای سریالی دانشآموزان و بهطور ویژه دختران دانشآموز حساس نباشد و اخبار و تحلیلها را دنبال نکند. فارغ از آنکه ضرورت دارد بهفوریت توسط بخشهای مسئول جلوی این اتفاق گرفته شود و هیچ عقل سلیمی نیست که مخالف اقدام فوری و عاجل و گزارش دهی دقیق و روزآمد اقدامات توسط مسئولان به مردم باشد، آنچه در این جستار میخواهم به آن بپردازم به تحلیلهای پیرامونی اشاره دارد.
یکی از شبه تحلیلهایی که با ادبیات مختلف توسط جریانهای خارجی و نیز برخی افراد و گروههای داخلی به آن اشاره میشود، این است که جریانی داخلی و افراطی به دنبال حذف زنان از عرصه آموزش است و دست به این اقدام زده و با تفسیرهای طالبانی خود از شریعت میخواهد جلوی تحصیل دختران را بگیرد. این تحلیلها اینگونه اذعان دارند که این جریان، با هسته حکمرانی نظام جمهوری اسلامی ایران عجین بوده و گویی این وقایع برای منکوب و مسکوتکردن زنان صورت گرفته است!
این تحلیل عجیبوغریب در حالی پربسامد در فضای رسانهای تکرار میشود که جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای انقلاب با سرمایهگذاری جدی در حوزه آموزش و راهاندازی نهضت سوادآموزی، موجی از ورود زنان و دختران به چرخه آموزش رسمی را رقم زد. حدود چهل سال، زمانی نیست که از حافظه تاریخیمان پاکشده باشد. بسیاری از ما متولدین دهه ۵۰ و ۶۰، خاطراتی از روستاهای محل زندگیمان و حضور نیروهای جهادگر نهضت سوادآموزی را در ذهن داریم. آرشیو عکسها و فیلمهای مستند آن ایام هم موجود است؛ مستنداتی که اتفاقاً گویای مشارکت حداکثری زنان و دختران در این کلاسهاست.
اصلاً چرا راه دوری برویم؛ آمار تحصیل دختران در این سالها را نگاه کنیم، یا به آمار زنان تحصیلکرده که در طی سالهای پس از انقلاب اسلامی عمر تحصیلی خود را در مدارس گذراندهاند و اکنون به جرگه پزشکان، مهندسان، پژوهشگران و اساتید و کارشناسان پیوستهاند گوشه چشمی بیندازیم، آیا این آمار و ارقام نشانی از حذف زنان یا تفکر افراطی در نسبت با آموزش رسمی زنان و دختران دارد؟! من بهعنوان یک پژوهشگر و فعال حوزه زنان که چند سالی است نقشی نیز در عرصه تقنین در این حوزه دارم، نمیتوانم و نباید منکر ضعف و خلأهای حوزه زنان در کنار دستاوردها باشم، قطعاً نظام حکمرانی ما در موضوع زنان و ارتقاء وضعیت ایشان نیاز به جدیت بیشتری دارد و لازم است با خرد جمعی و در فرآیندی مبتنی بر تضارب آراء و اجماع نخبگانی این ضعفها و خلأها مرتفع گردد. اما القای تفکر افراطی در حکمرانی این عرصه بههیچوجه قابلپذیرش نیست و این رویکرد، هرچقدر هم با پروپاگاندای رسانهای یا در قالب بیانیهها و تحلیلهای شبه کارشناسی داخلی و خارجی رقم بخورد، نمیتواند حقیقت برنامهریزی دقیق جمهوری اسلامی ایران برای تحصیل زنان و دختران را به محاق برد. از مخالفان سربلندی ایران، انتظاری جز این بازی کثیف نداریم، اما اینکه برخی جریانها و افراد داخلی که ادعای دلسوزی برای انقلاب اسلامی و حوزه زنان را دارند نیز بر طبل چنین اندیشه تاریک و سراسر دروغی بکوبند، جای تعجب بسیار دارد.
ارسال نظر