چی کار کنم سوژه نشم؟
وقتی قرار است وارد یک جمع کاملا ناآشنا شوید – مهمانی یا محل کار جدید – چه کار می کنید؟ آیا از مهارت های ارتباطی مناسب این موقعیت ها آگاهید؟
به گزارش پارس به نقل از برترین ها: صبح قبل از اینکه ساعت زنگ بزند، بیدار شد. از آن اتفاق های نادری بود که نشان می دهد حال و روز روح و روانش خوب نیست و حسابی دارد استرس می کشد بیچاره. قرار برود یک جای تازه سر کار. خیلی وقت بود که جای جدید برای کار نرفته بود و هر بار هم کارش عوض شده بود با همان جمع قبلی یک جای تازه مشغول شده بود. برای همین رفتن بین آدم های که ندیده و نمی شناسد خیلی برایش راحت نبود.
کلا نیم ساعت طول کشید تا بالاخره تصمیم گرفت چی بپوشد. ناآشنایی مسیر هم باعث می شد توی ترافیک بماند. خلاصه از ترسش کلی زود رسید! روز خیلی عجیبی بود. حتی وقتی می خواست لبخند بزند یک دور با خودش حرف می زد. چه روزی بود. مرز صمیمیت و همکاری و حرف زدن عادی و همه و همه قاطی شده بود. هر چه می گفت یک دور با خودش فکر می کرد که خوب گفت یا نه. عین این فیلم های کمدی پیش پا افتاده که برمی گردد صحنه آهسته را نشان می دهد! خلاصه یک وضعی بود.
انیمیشن کوتاه « برای پرندگان» محصول سال ۲۰۰۰ پیکسار را دیده اید؟ داستان مربوط به پرنده بزرگی است که می خواهد با گروهی از پرندگان کوچکتر دوست شود اما با واکنش منفی آنها روبرو می شود چون با آنها متفاوت است. اگرچه ماجرا طوری پیش می رود که در انتها آنها مجبور می شوند او را بپذیرند. این انیمیشن زیبا را می توانید از لینک www. shortoons. com دانلود کنید.
بخندم یا نخندم؟
یکی از مواردی که در جمع های جدید باید مراقب آن باشید، خنده و لبخند و هر چیزی است که در این طبقه جا شود؛ برای مثال حتی قهقهه و پوزخند را هم شاید بتوان حساب کرد. با اینکه خیلی واضح به نظر می رسد اما خیلی ها اصولش را رعایت نمی کنند و به دردسر می افتند. اصل کلی در این دسته این است که به بقیه احساس بد ندهید. در عوض بقیه باید حس کنند شما آدم مثبت، ملیح و دوست داشتنی هستید. این موارد را رعایت کنید:
- لبخند را ترک نکنید. ورودتان گرم و با لبخند باشد. از قبل حتما قیافه خودتتان را هنگام لبخند زدن در آینه ببینید تا بدانید زورکی خندیدن تان چقدر با لبخند واقعی که به دل آدم ها می نشیند فرق دارد. پس حتی شاید لازم باشد تمرین کنید. لبخند باید در کل چهره دیده شود؛ بخصوص در چشم ها!
- حتی اگر موقعیت، مناسب لبخند زندن نیست؛ برای مثال خیلی جدی است و ممکن است شبیه احمق ها به نظر برسید، سعی کنید چهره تان باز باشد. دقت کنید اخم نداشته باشید. یک لحظه به پیشانی تان دقت کنید. آیا گرفته است؟ عضلاتش را دارید به هم فشار می دهید؟ پس اخم کرده اید. آن را آزاد کنیدو بگذارید ماهیچه های چهره تان احساس راحتی داشته باشند. در این حالت به احتمال زیاد خوشروتر به نظر می رسید. با اینحال، بهتر است همه این تمرین ها را از قبل در خانه جلوی آینه انجام داده باشید. برای خودتان می گویم!
- از خنده های خیلی بلندو طولانی و بدون حتی لحظه ای نفس کشیدن جدا اجتناب کنید. یک خنده خیلی کوتاه، می تواند خیلی هم دلنشین باشد اما صدای بلند، ترسناک، دهانی که خیلی باز شده و باز مانده و… می تواند دل بقیه را بزندیا خیلی ناخوشایند به نظر برسد. به علاوه، شما که نمی خواهید سبک سر و بی فکر به نظر برسید؟ جمع معمولا از آدم هایی که صدای خنده شان به آسمان می رسد انتظار ندارند که آنها خیلی خوشفکر باشند و ممکن است ازشان فاصله بگیرند.
چی بپوشم بهتره؟
البته لباس پوشیدن کاملا شخصی است اما قواعدی دارد که روی ذهنیت بقیه درباره شما تاثیر می گذارد. با اینکه نوع لباسی که می پوشید و رنگی که انتخاب می کنید، قرار است بر اساس سلیقه شما باشد اما اگر معیارهای بقیه را نادیده بگیرید، مجبور می شوید پیامدهای آن را هم متحمل شوید.
بهترین حالت این است که حد وسط متعادلی پیدا کنید که هم خیلی احساس محدودیت و اجبار و در نتیجه خفگی نکنید و خیلی هم با معیارهای پذیرفته شده در جمع مغایرت نداشته باشد. در انتخاب لباس در جمع تازه به چند نکته دقت کنید:
- هر چه می پوشید، دقت کنیدکه مرتب، تمیز، خوشبو و سالم باشد: لباس کثیف، نامرتب یا بدتر از همه لباسی که بوی ناخوشایندی داشته باشد، همه را فراری می دهد. به علاوه آدم ها خواه نهاخواه برای آدم های خوش پوش احترام بیشتری قائل هستندو درباره آدم های مرتب و تمیز و خوشبو، ذهنیت بهتری دارند.
- تناسب را رعایت کنید: تناسب؛ یعنی اینکه لباس از همه نظر با موقعیت، شما و بقیه فاکتورها تناسب داشته باشد؛ برای مثال لباسی را بپوشید که با اندام شما متناسب است، اگر قدتان خیلی بلند است، لباس های تنگ و تیره و بلند به شما نمی آید، یا اگر چاق هستید، لباس تنگ و رنگ روشن اصلا شما را جذابتر نمی کند. باید لباسی را انتخاب کنید که وقتی می پوشید حداقل یک درجه ظاهر شما را بهتر نشان دهد.
- نکته بعدی، رنگ لباس است: رنگ لباس باید با پوست، هیکل و البته جایگاه شما تناسب داشته باشد. هر قدر هم نسبت به رنگ و نوع لباس ها بی تفاوت باشید، احتمالا کت و شلوار بنفش براق را برای مدیر بانک مناسب نمی بینید، نه؟ پس در نظر گرفتن جایگاه هم در دید بقیه تاثیر دارد. به علاوه، اگر جوانید، بهتر است با رنگ های روشن، جوانی خود را به رخ بکشید و اگر سنی از شما گذشته، با انتخاب رنگ های دوست داشتنی، نشان دهید که هنوز دلتان جوان است!
- هماهنگی لباس ها با هم را نیز در نظر بگیرید: رنگ هایی را که به هم ربط ندارند با هم نپوشید. چه اصراری است؟ یعنی اینکه وقت لباس پوشیدن، لباس ها را لحظه ای کنار هم قرار دهید تا ببینید به هم می آیند یا نه، خیلی کار سختی است؟ به نتیجه اش نمی ارزد؟
زیاد حرف نزنید. همین!
سکوت محض آزاردهنده است. اگر از آن آدم هایی هستید که زیاد در جمع ها به شما می گویند: « شما هم چیزی بگو تا اقلا صدایت را بشنویم! » بدانید که باید روی این موضوع کار کنید. اگر چیزی در جمع های جدید آزارتان می دهد که باعث می شود حرف نزنید، آن را کشف و برطرف کنید؛ برای مثال از قضاوت بقیه ناراحتید؟ از اینکه نمی دانید چه بگویید کلافه می شوید؟ مطمئن نیستید حرف تان به سلیقه بقیه خوش بیاید؟ عیبی ندارد، حرفی را انتخاب کنید که کاملا خنثی باشد؛ برای مثال وقتی درباره باران دیشب حرف می زنند، می توانید بگویید، من یادمه ساعت ۹ بود که شروع شد.
وقتی درباره موضوعی حرف زده می شود، خیلی اعلام انزجار یا علاقه نکنید. صبر کنید تا اول جمع را بشناسید اگر درباره فلان سریال تلویزیونی ابراز نفرت کنید، یا مثلا بگویید کسانی که این سریال را می بینند خیلی آدم های سطحی هستند، باید انتظار این را که حداقل یکی دو نفر در جمع از شما دلخور شوند داشته باشید.
حرف نزنیم تا عیب و هنرمان نهفته باشد؟
وقتی وارد یک جمع تازه می شوید، مهم است که به اندازه حرف بزنید. این به اندازه حرف زدن یعنی رعایت تعادل خوبی بین سکوت کردنو حرف زدن. این جمله هم خیلی تکراری است و هم خیلی واضح ولی خود شما در اولین جمعی که در آن قرار می گیرید می توانید آدم هایی را شناسایی کنید که این اصل را رعایت نمی کنند.
اگر از کسی تعریف کنم چاپلوسی حساب می شود؟
شاید فکر کنید من آدم چاپلوسی نیستم. خب، چه خوب، آفرین! اما اگر کسی از جلویتان رد شود و از سلیقه شما در چیدن میزتان تعریف کند، فکر می کنید چاپلوس است؟ اولینه واکنش تان چیست؟ شرط می بندم یک لبخند! همین است: تعریف کردن و جمله های محبت آمیز گفتن، باعث احساس خوب در همه آدم ها می شود. فقط رعایت تعادل خیلی در این باره اهمیت دارد.
حواستان باشد تعریف تان الکی نباشد. در مهمانی، الکی از غذایی که همه می دانند شور شده تعریف نکنید چون به نظر جمع جدید، آدم چاپلوس و لوسی می رسید که می خواهد خودشیرینی کند. همین که بخورید وغر نزنید، ادب و احترام خود را نشان داده اید.
تعریفی که می کنید به اندازه باشد. اگر روسری همکارتان امروز خیلی خوشرنگ است، وسط دفتر غش نکنید. کافی است لبخند بزنید و بگویید به نظرتان روسری اش خوشرنگ است، یا به او خیلی می آید. بیش از حد نشان دادن اینجور احساس ها، باعث می شود طرف حس کند دروغ می گویید، به خصوص وقتی تازه وارد باشید.
در تعریف کردن خسیس نباشید؛ حتی اگر کسی را نمی شناسید، با تعریف از او که چیزی از شما کم نمی شود. وقتی آدم غریبه ای در جمع هستید، با یک تعریف کوتاه و گذرا، فقط رد خوبی از خود به جا می گذارید و راحت تر با آدم ها ارتباط برقرار می کنید. فقط در این کار زیاده روی نکنید. رسالت ندارید به هر کس رسیدید تعریف و تمجید بگویید و رد شوید، چون با این کار کلا وجهه و کارتان را خراب می کنید و هیچ حس خوبی هم به کسی نمی دهید. آن وقت اگر همه از شما فاصله گرفتند، تعجب نکنید. چه کسی دوست دارد یک آدم متملق و پرحرف دور و برش باشد؟
ارسال نظر