به گزارش پارس به نقل ازبانی فیلم، در جشنواره فجر سال۹۰ میزان فیلم های دارای تم خیانت به قدری زیاد شد که سال بعدش، این موضوع خط قرمز شد و فیلم شما هم قربانی این قانون جدید. به نظرم اجحاف بزرگی در حق « به خاطر پونه» شکل گرفت و اگر در بخش مسابقه حضور داشتید، اتفاقات خوبی می افتاد.

-بله. متأسفانه همینطور است. وقتی شما از یک مسئله تابو می سازید، بازتاب هایی را دریافت می کنید که از آن بحران در می آید. الان سینما هم دچار همین بحران شده است. مثلاً نمی شود فیلمسازان را مجبور کرد درباره دروغگویی فیلم نسازند. یعنی نباید این موضوع را به سبب تکرار شدن، لایق کنار گذاشتن دانست. خط قرمزها هم در همه موارد یکسان نیستند. مقوله ای مثل حجاب را در نظر بگیرید. یک کاراکتر زن در سکانس یک خانه و در شرایطی که تنهاست، باید روسری داشته باشد. مطمئنا من مشکلی با حجاب ندارم، اما با این اوصاف، چه بر سر رئالیته داستان می آید؟ اما هر کارگردانی پذیرفته این خط قرمزی است که به هیچ عنوان نمی توان از آن عبور کرد. از طرفی خط قرمزهایی هم هست که ما بر اثر بی سوادی تولید می کنیم. ما داریم در سینما درباره مسائلی حرف می زنیم که بحران ساز شده است و واقعیتی نیست که فقط گریبان جامعه ما را گرفته باشد، بلکه موضوعی جهانی است. اعتیاد، مسئله ای است که جدای دردسرهای ذاتی خود، باعث فروپاشی خانواده می شود. این مهم است که شما می خواهید چه بگویید. درست است که تم قصه خیانت است، اما آیا قرار است این خیانت را یک امر صحیح جلوه داد؟ البته در جشنواره ای که به آن اشاره داشتید، ما فیلم هایی را دیدیم که به این رفتار مهر تأیید می زند. در « به خاطر پونه» اما، ما فرد معتاد به تریاک و شیشه را مورد خطاب قرار می دهیم و می گوییم تویی که این مشکلات را داری و با همسرت ارتباط برقرار نمی کنی و این زن در خانه تو امنیت ندارد و حتی شاید کتک می خورد، حواست باشد که ممکن است روزی ترک ات کند. این یک آلارم اجتماعی است و ما می خواهیم مردم را آگاه کنیم.

|و این آگاه سازی رسالت همه آثار اجتماعی این سینماست؟

- دقیقا. فیلم « هیس… دخترها فریاد نمی زنند» را در نظر بگیرید. من کاری به مسائل فنی و تکنیکی آن ندارم. این ساخته خانم درخشنده، دارد مسئله ای را مطرح می کند که آگاهی از آن برای هر خانواده ای لازم است. این فیلم دارد خانواده های دارای دختر را مورد خطاب قرار می دهد با این هشدار که مسائل دور از ذهن مانده ای هست که باید رعایت شود. فیلمساز اساساً وظیفه اش آگاه کردن است. « به خاطر پونه» هم فیلمی درباره اعتیاد است و نه خیانت. بر اثر ندانم کاری و بی سوادی ها و سوء مدیریتی که آن زمان وجود داشت، فیلم ما را از جشنواره کنار گذاشتند. موضع گیری هایی رخ داد که حق فیلم ما نبود و قضاوت های شخصی صورت گرفت که ربطی به آن نداشت. فیلم اصلاً به خاطر همین قضاوت ها کنار گذاشته شد و نه سوژه خیانت.

|قبلاً گفته بودید حتی به روایت خطی این داستان هم فکر کرده بودید. فکر می کنید در آن صورت به همین جذابی در نمی آمد؟

-نه جذاب نمی شد. ما حتی این کار را انجام دادیم و نتیجه اش را دیدیم. بعد از جشنواره من به توصیه بعضی دوستان این فیلم را خطی کردم و دیدم چقدر با این نوع از روایت دور از کیفیت باقی می ماند. حجمی که این فیلم دارد و آن معماهایی که درون قصه درباره پونه و مجید سراغ داریم، در یک روایت خطی کمرنگ تر می شود. در این حالت مخاطب کمتر گیج می شد و آن غافلگیری هایی که ما می خواستیم در نمی آمد.

|برای تمیز دادن مرز بین جذابیت فیلم و دلزدگی ناشی از سردرگمی، چه حربه ای را به کار بستید؟ به نظرم می خواستید مثل ایناریتو، از این منظر روی لبه تیغ راه بروید.

-بله فیلم « beautifull» ساخته این کارگردان نمونه بسیار خوبی است برای اینکه نشان دهد چطور می شود غیرخطی روایت کرد و دلزدگی به جا نگذاشت. شما وقتی می توانید فیلم موفق بسازید که بیننده درگیر قصه شود. در واقع او باید بتواند با قهرمان داستان همذات پنداری داشته باشد و به کشف برسد. ما می خواستیم تماشاگر پشت سر قهرمان حرکت کند و پا به پای او به این کشفیات برسد. اصلاً به سبب همین همراهی، بیننده خیلی از اتفاقات را از دست می دهد تا سر وقت خودش و در کنار مجید، اطلاع پیدا کند. در هم ریختن زمان تعلیق ایجاد کرد، اما ما حتی نترسیدیم از اینکه فیلم در ۱۵ دقیقه اول بیش از انداز بیننده را گیج کند، چون می دانستیم به قدری جذب شده که برای پیدا کردن جواب سوال هایش همچنان روی صندلی باقی بماند. ما گره ها را یکی یکی برای مخاطب باز می کنیم و از جایی به بعد دیگر او هم می افتد دنبال مجید تا ببیند ماجرا از چه قرار است؟ بسیاری از تماشاگران هم می گویند از دقیقه ای به بعد، دیگر پلک زدن هم به معنای از دست دادن لحظاتی از یک ماجرای در حال تعریف بود.

|کاراکتر معلم، در فیلمنامه و روی کاغذ می توانست یکی از نقش های اصلی باشد، اما در فیلم تنها لحظاتی و آن هم در دورنما دیده می شود. به گمانم این موضوع تعمدی بود و شما می خواستید تمام تمرکز روی زن و شوهر اصلی داستان باشد.

-بله دقیقا تعمدی بود. نقش این کاراکتر را سجاد افشاریان بازی کرد. او از نویسندگان خوب تئاتر است و توسط فرهاد اصلانی به ما معرفی شد. من تأکید داشتم فردی این نقش را بازی کند که چهره ای خاص داشته باشد، حتی اگر سهم حضور فیزیکی او در فیلم به قدر یک پلان باشد. خوشبختانه چهره سجاد هم به قدری خاص بود که الان شما با همان چند لحظه دیدن هم به یادش می آورید. خاطرم هست به بازیگر دیگری که در همین فیلم نقش کوتاهی داشت، گفتم مهم نیست نقش تو بلند باشد یا کوتاه. مهم این است که کجای قصه و چطور ظاهر شوی.

|سهم فیزیکی این کاراکتر در فیلم شما، از ابتدا چیزی بیشتر از یک POV و یک قاب عکس روی دیوار عکاسی نبود؟

- صدای ایشان هم در ابتدا وجود داشت، اما بعد ممیزی شد. چهره اش اما، توی ذهن باقی می ماند. آن POV از این کاراکتر که قرار است توسط مجید دیده شود، به قدری برای ما اهمیت داشت که آن پلان را یکی از قطعات پازل به حساب می آوردیم که باید بر سر جای خود بنشیند.

|هانیه توسلی و فرهاد اصلانی قبلاً در « خصوصی» کنار هم قرار گرفته بودند. چه شد که شما هم برای نقش های اصلی فیلم تان به این ترکیب رسیدید؟

- من بازی فرهاد اصلانی را در فیلم « خرس» خیلی دوست داشتم. بازی او در فیلم فرح بخش هم یکی از بهترین کارهایش بود، اما اتفاقی شد که این دو باز هم کنار هم قرار بگیرند. هر کسی نمی توانست مجید قصه ما باشد و من می دانستم اصلانی به خوبی از پس این کار بر می آید. کار به جایی رسیده بود که من می گفتم اگر بازیگر این نقش پیدا نشود، من قید ساختن اش را می زنم. هانیه توسلی هم از دوستان خوب من است. خیلی خوشحال شدم که سال گذشته برای « دهلیز» سیمرغ گرفت. او یکی از بازیگران مستعد سینمای ایران است که در مسیر پیشرفت قرار گرفته است. هم از نظر چهره و هم از نظر توانمندی بازیگری در سطح خوبی قرار دارد. در فیلم جدید من هم حضور دارد و از این تداوم همکاری خوشحالم.

|چه خبر از فیلم جدیدتان و « مردن به وقت شهریور» ؟

-کار از نیمه گذشته است. سکانس های لوکیشن اصلی را گرفته ایم و این روزها در یک استودیوی ضبط صدا مشغول هستیم که این محل یکی از سکانس ها به حساب می آید.

|بازخوردهای مردمی فیلم تا امروز چطور بوده است؟

-من رضایت دارم. مردم با قصه درگیر می شوند و به بحث می پردازند. متأسفانه این روزها به این دلیل که اکران فیلم با فیلمبرداری کار جدیدم همزمان شده، فرصت نکردم در سینما و با مردم فیلم را ببینم، اما دوستان قلم به دست و کسانی که نظرشان را به من رسانده اند، نگاه مثبتی دارند.

|گفته بودید یک فیلمساز مولف، تنها نوشته های خودش را می سازد. با این حال بازتاب های اجتماعی می تواند مسیر قلم شما را تغییر دهد. اینطور نیست؟

-غیر از این نمی تواند باشد. فیلمساز باید از مردم انعکاس بگیرد و من هم در این سینما در حال تجربه هستم. سعی می کنم رو به تکامل قدم بردارم و فیلم به فیلم متفاوت ظاهر شود