به گزارش پارس به نقل از واحد مرکزی خبر، برنامه این هفته صرفا جهت اطلاع با یک سوژه جالب آغاز شده. فکر میکنید چی بود؟ - تجویز قطره شیر افزا برای یک آقا! ! !

البته سوء برداشت نشه ها، برای رفع مشکل کلیه تجویز شده بود.

پدر بیمار در مصاحبه گفت من پسرم بیماری کلیه داره، دارویی که دکتر برای پسرم تجویز کرد بعد که گرفتیم دیدیم قطره ای بهش داده به نام قطره شیر افزا. خدایی اگر همه پزشکها مثل این آقای دکتر دارو تجویز کنن… چی میشه ها.

سهمیه های بی دلیل و منطق دستگاههای دولتی برای حج بالاخره داد قاضی عسگر نماینده ولی فقیه در امور حج رو هم درآورد. آقای قاضی عسگر در جمع کارگزاران حج گفت یک مصوبه ای شورای عالی حج در دولت نهم و دهم داشت مبنی بر اینکه حدود ۱۰ تا ۱۲ دصد از زائرانی که به عمره مشرف می شوند در اختیار نهادها و ارگانها و بخشهای مختلف قرار بگیره من گفتم این مسئله منو رنج میده چرا باید ما تبعیض قائل بشیم. آی گفتی آقای قاضی عسگر. وقتی ۶ میلیون نفر ۱۰ سال تو نوبتن، سازمانها و ارگانها و بخش های مختلف فکر می کنند مثلا پیش خدا خیلی نازنین ترین یا خیلی خوش صدا و سیما ترین که بدون نوبت مشرف میشین هی… ؟ !

اما بشنوید از گشت ارشاد در مدارس! اخیرا آموزش و پرورش استان فارس از مدارس خواسته در سال تحصیلی جدید به دانش آموزان اجازه ندهند نوشت افزارهایی با تصاویر نامناسب به مدارس بیاورند.

البته بخشنامه مشابهی هم درباره پوشاک صادر کردن. دیدید، به این میگن ابتکاری کاملا فرهنگی برای افزایش گرایش دانش آموزان به لوازم التحریر داخلی.

شنیدیم رییس جمهور دستور داده هر کدام از اعضای کابینه اگر عضو هیئت مدیره شرکتهای خصوصی هستند سریع استعفا بدهند. این خیلی دستور خوبیه ولی هنوز خبری از استعفا نشنیدیم. البته به دلتون بد نیارید انشاءالله کسی عضو هیئت مدیره شرکتهای خصوصی نیست.

مدیرعامل جدید ایران خودرو و یک دنیا انتظار. امیدواریم آقای یکه زارع برنامه های خوبی برای افزایش کیفیت و کمیت خودروها داشته باشه.

آقای یکه زارع لطفا در کنار برنامه هاتون خواهش میکنیم یک کشاورز رو هم بزارید تو لیست که ۲۸ ساله دنبال یه وانت پیکان.

این کشاورز بنده خدا که تصویرش در صرفا جهت اطلاع پخش شد سال ۶۴ در شرکت تعاونی روستایی شهرستان گچساران برنده یک دستگاه وانت شده و ۵۴ هزار و ۸۵۹ تومان پول ریخته. میگه همه جا پی گیری کرده حتی خود ایران خودرو. اما هر کاری می کنه هیچکس جوابگوش نیست. اندر حکایات سخنان شیرین حاج آقا قرائتی

آقای قرائتی در جمع شمار زیادی از روحانیون گفت ما وقتی گفتیم حق التالیف نمی خوایم ۱۵ میلیون کتابهای ما چاپ شد. استادی که ۳۰ برابر من سواد داره، چون میگه راضی نیستم بدون حق التالیف چاپ بشه، کتابهاش ۵ هزار تا چاپ شده و۹ ساله رو دستش مونده. آقای قرائتی در همین مراسم به روحانیون پیشنهاد کرده بود یه جورایی طنز و خنده رو تو حرفهاشون جا بدن، هوای روحیه مردمو داشته باشن. به قول آقای

قرائتی که قشنگ گفت. بیایید با هم بخندیم، نه اینکه به هم بخندیم.

برخی مدیران یاد بگیرن.

رییس جدید دیوان محاسبات در اولین مصاحبه خودش در پاسخ به این سئوال که در سال گذشته چقدر بر اساس قانون عمل شده گفت: مطرح نکنیم بهتره. امین حسین رحیمی در پاسخ به این سئوال هم که مهمترین پرونده ای که الان در دستور کار دارید چیه؟ گفت: اینهارو نمی گم. ما پرونده های سنگینی داریم، ولی فعلا حرفی نمی زنم. همینکه برنامه ها رو اعلام کنم کفایت می کنه. البته درست که جوابهای رئیس دیوان نامفهومه اما معلومه طرف دنبال دعوا راه انداختن نیست. بعضی مسئولین هم یاد بگیرن بد نیست، که تا چشمهاشون به خبرنگار می افته جو گیر می شن یه جنجالی درست می کنند.

و اما بشنوید از مدیرکلی که بند رو آب داده.

ماجرا از این قراره که یک بند آب کوچولو در یزد تا الان کلی تلفات گرفته. یکی از اهالی منطقه گفت (تا حالا پنج نفر در این بند غرق شدن یه پسر ۲۷ ساله، یه جوون ۲۶ ساله دختر یه… ) خب علتش چی بوده. (کسانی که غرق شدن می خواستند از اینجا رد بشن، لیز خوردن افتادن داخل این بند) وقتی خبرنگار از جناب مدیرکل منابع طبیعی استان یزد سئوال کرد که برای این بند برنامه ای هم دارید؟ گفت: سه ماه آینده قول میدیم که در اکثر بندها تابلوهای ایمنی هشدار دهنده نصب کنیم) احسنت! احسنت! بعد از پنج کشته تازه سه ماه دیگه تازه می خواید تابلو هشدار دهنده بزنید. خب خسته نباشید واقعا.

هفته ای که گذشته یک گروگانگیری در اتوبوسرانی شده بود مثل فیلمای وسترن. شش ساعت آتش نشانی و اورژانس و پلیس جمع شدن که ماجرا رو فیصله بدن بعد که طرف آزاد شد از دست گروگانگیره اینو گفت: ایشون اومد تو دفتر، خودش درخواست کرد گفت من باید صحبت کنم من در خواستشو اجابت کردم… الان هم درحال مذاکره بودیم. پس یا همه حسابی سر کار بودند یا… گفتن نگید.

در یک جلسه تودیع و معارفه قضایی یک مسئولی داشت در مذمت پرونده های قطور صحبت میکرد و میگفت یکدفعه ۲۰ کارتن پرونده میاد به حساب یه پرونده، پیش خودم فکر میکردم این مقدار پرونده رو خوندن، شبیه اینه که ۱۰۰ جلد بحار علامه مجلسی را بخواند و بعد اظهار نظر کند. مسئول همینطور مشغول بود که، یک نفر با یک گونی پرونده اومد تو جلسه… به این میگن سخنرانی کاملا مستند.