به گزارش پارس ، سید محمد مرد در گفت وگو با ایسنا، افزود: گاهی دیده می شود که این وزارتخانه عریض و طویل بیش از یک وزیر نیاز دارد، وزارتخانه ای که بودجه های دولت را می بلعد، وزرایش را خسته می کند و مشکلات فراوانش تمامی ندارد، آیا در سایر کشورهای در حال توسعه هم اوضاع این گونه است؟

عضو شورای مرکزی سازمان معلمان ایران تصریح کرد: نگاهی به تجربیات سایر کشورها نشان می دهد کلید حل مشکلات آموزش و پرورش در خود وزارتخانه است و ساختار عریض و طویل وزارتخانه مشکل اصلی است، کسی از اداره وزارتخانه ای با یک میلیون کارمند و حدود ۱۳ میلیون دانش آموز برنمی آید.

وی ادام داد: نگاهی اجمالی به وزرای گذشته آموزش و پرورش بیانگر این است که وزرای توانمندی همچون شکوهی، نجفی و دیگران هم با تمام تلاششان در نهایت با تنی خسته و با کوله باری از انتقاد و نارضایتی وزارت را ترک کردند.

وی با بیان اینکه کلید و قفل یکجاست و آن وزارتخانه، ادارات و سازمان های آموزش و پرورش است، اضافه کرد: در الگوی مدیریت بلوغ « کریس آرجریس» به این نکته اشاره می کند که در سازمان هایی که کارمندانی با بلوغ بالا و مهارت بالا سر و کار داریم، سیستم مدیریت باید عدم تمرکز و تفویض اختیارات کافی در اداره امورشان باشد.

مرد تصریح کرد: نگاهی به اقتدار مدارس در کشور نشان می دهد که مدارس ما برای ساده ترین مسایل مربوطه به انتظار تعیین و تکلیف و صدور بخشنامه از اداره، سازمان و وزارتخانه می نشینند وبسیاری از بخشنامه های صادر شده دستورالعمل های تکراری اند و در اجرا از روح و هدف خود تهی می شوند به گونه ای که امروز در مثل هر عمل صوری و بی خاصیتی را" بخشنامه ای" می نامند.

عضو شورای مرکزی سازمان معلمان ایران خاطرنشان کرد: آنچه امروز در بحث تحول بنیادین مطرح است همان بخشنامه ای است که در وزارتخانه مطرح می شود و به همان سرنوشتی دچار می شود که گذشتگان به آن دچار شدند، لذا کمتر کارشناسی در تعلیم و تربیت است که به ضرورت تمرکززدایی اذعان نداشته باشد.

وی عنوان کرد: مسوولان در تلاشی شبانه روزی و صادقانه بجا و برای یک میلیون کارمند و صلاح و مصلحت ۱۳ میلیون دانش آموز تصمیم گیری می کنند، آیا چنین کاری شدنی است؟ آیا می توان به صورت متمرکز و از طریق وزارتخانه تحول ایجاد کرد؟ می توان با بخشنامه دستورالعمل تحول آن هم بنیادین ایجاد کرد؟

وی با بیان اینکه نگاهی گذرا به متولیان سند تحول ما را به این سو سوق می دهد که مهندسان این طرح با نگاه مهندسی خود سند تحول را به رشته تحریر درآورده اند، تصریح کرد: آیا با نگاه مهندسی می توان انسان تربیت کرد؟ می توان آموزش و پرورش را مهندسی کرد و برای جزئی ترین فعالیت هایش نقشه راه کشید؟ مهندسان سند تحول خواسته یا ناخواسته به جای زمینه سازی در جهت مشارکت معلمان، خانواده ها، نیازهای بازار کار و جامعه خود برای تمامی معلمان و دانش آموزان و حتی اینکه چگونه انسان هایی تربیت شوند نقشه ریخته اند. غفلت آنان نه به عمد که ناشی از ناآشنایی با پیچیدگی های هنر تعلیم و تربیت است. به گمان متولیان امر، معلمان کارمندانی ساده اند که با بخشنامه باید وظایفشان را انجام دهند و دانش آموزان هم اعداد و ارقامی هستند که در سیستم های ۶-۳-۳ بالا می آیند.

عضو شورای مرکزی سازمان معلمان ایران ادامه داد: علیرغم تلاش های فراوان و دلسوزی متولیان امر این تحول بنیادین در همان اسناد باقی خواهد ماند و ما شاهد آموزش و پرورشی کاراتر و کارآمدتر نخواهیم بود و تحول بنیادین ابتدا باید از وزارتخانه آغاز شود، جایی که باید به تدریج از تصدی گری تمامی امور مربوط به تعلیم و تربیت کنار رود و اجازه اندیشیدن و عمل کردن به مدارس و مردم و جامعه بدهد.

وی گفت: بگذارید همچون تعلیم و تربیت در دوره هایی از تاریخ درخشان خود (نظامیه ها، حوزه های علمیه و مدارس مذهبی) مستقل و مردمی شود تا انسان هایی در قامت شهروندی در تراز جهانی و با تمامی ویژگی های انسانی و معنوی تربیت شوند.