یک محاکمه خانوادگی
هر ساله با فرارسیدن ماه مبارک رمضان شبکه های مختلف سیما با تولید و پخش سریال های مناسبتی، برای جذب مخاطب انبوه این رسانه فراگیر پا به میدان رقابتی نفس گیر می گذارند. مجموعه های مناسبتی با روایت داستان های مختلف در گونه های متفاوت، تلاش دارند تا علاوه بر به تصویر کشیدن دستمایه های گوناگون، مخاطبان را پیگیر تماشای این مضامین کنند. امسال شبکه سوم سیما برخلاف شبکه اول و دوم که مضامینی طنز را برای روایت داستان هایشان انتخاب کرده اند (دودکش و خروس) ، ملودرامی اجتماعی و خانوادگی را دستمایه قرار داده است.
به گزارش پارس به نقل از خراسان: جواد افشار که پیش از این سریال مناسبتی « سی امین روز» را برای تلویزیون کارگردانی کرده است، امسال با « مادرانه» میهمان شبکه سوم شده است. سریالی که در بهترین زمان پخش روی آنتن می رود و مخاطبان خود را درست پس از افطار درگیر خود می کند، به همین سبب نیز تاکنون نسبت به دو سریال دیگر سیما یعنی « دودکش» و « خروس» بیشتر دیده شده و مخاطبان بیشتری را جذب خود کرده است. اما با این وجود نمی توان قصه ملودرام و پرکشش آن را در کسب این موفقیت از نظر دور داشت. « مادرانه» با بهره گیری از فیلم نامه پر و پیمان « سعید نعمت ا… » به روایت داستانی تلخ می پردازد. حکایتی که معضلات اجتماعی معاصر را نشانه رفته است و مسائلی چون اعتیاد، فرار از خانه، طلاق، زد و بندهای اقتصادی، پدرسالاری، دوستی های خیابانی، به فراموشی سپردن باورهای دینی و… را در لایه های مختلف به تصویر می کشد. برگ برنده « مادرانه» بهره گیری از فیلم نامه نویسی چون سعید نعمت ا… که پیش از این متن سریال هایی چون « جراحت» ، « رستگاران» ، « زیر هشت» ، « شیدایی» و « دیوار» را نوشته است و نیز حضور تهیه کننده ای حرفه ای چون محمدرضا شفیعی است. به همین خاطر نیز چند سر و گردن بالاتر از « دودکش» و « خروس» است. شاید همین ویژگی ها کافی است تا « مادرانه» انتخاب نخست مخاطب حرفه ای و سخت پسند سریال های مناسبتی باشد.
طعم شیرین همراهی
« مادرانه» ملودرامی اجتماعی و تلخ است که البته گونه مورد علاقه مخاطبان ایرانی است. جواد افشار برای به چالش کشیدن بیننده، خرده داستان های پرتعلیق را در کنار پیرنگ اصلی طراحی کرده است. همین خرده داستان ها نیز سبب شده است مخاطب بی آن که از پیگیری سریال احساس کسالت کند، به چرایی روابط شخصیت های اصلی داستان و رخدادهای سریال بپردازد. آدم های اصلی « مادرانه» یعنی « اردلان تمجید» ، « رعنا» ، « مریم» ، « محمدجواد» و « نایب» ، شخصیت هایی قابل باور و ملموس اند که مابه ازای آنها را در جامعه به خوبی می توان سراغ گرفت.
همین ویژگی همذات پنداری مخاطب با آدم های سریال را به همراه دارد. قهرمان اصلی داستان یعنی « اردلان تمجید» با بازی مهدی سلطانی به خوبی توانسته است از قالب یک تیپ بگریزد و به سبب فیلم نامه جزئی نگر سعید نعمت ا… ، با وجود کنش های غیرمنطقی و گاه خشن، شخصیتی مورد پسند مخاطب باشد.
افشار در « مادرانه» با تاکید بر نمایش معضلات اجتماعی، تصویری باورپذیر از داستان و آدم های آن ارائه می کند.
مهم ترین ویژگی های « مادرانه» استفاده درست و به جا از دیالوگ نویسی، طراحی قصه، تعلیق و گره افکنی های مناسب، فضاسازی هم خوان با متن، شخصیت های خاکستری، شخصیت پردازی های منطقی، تیتراژ زیبا و پرمفهوم، موسیقی موزون و آواز احسان خواجه امیری، فیلم نامه ای ساختارمند، پرهیز از عنصر تصادف و نیز چینش حرفه ای گروه بازیگران است. افشار در « مادرانه» داستانش را روان تعریف می کند و با کم ترین لکنت به بازتاب رخدادهای تلخ اجتماعی معاصر می پردازد و فرجام تلخ قهرمانش را به قضاوت می گذارد. بازی های حسی، روان و درخشان اردلان تمجید (مهدی سلطانی) ، نایب (آتیلا پسیانی) ، رعنا (لعیا زنگنه) ، فرزاد (عباس غزالی) ، محمدجواد (سیدمهرداد ضیایی) ، مریم (شقایق فراهانی) و رها (هستی مهدوی فر) این بستر را فراهم کرده است که برخی کاستی های اثر به چشم نیاید. اگرچه در میان شخصیت های داستان کارگردان توجه بیشتری به « اردلان تمجید» به عنوان قهرمان اصلی داستانش دارد اما به مدد یک فیلم نامه منسجم، این تمرکز سبب نشده است دیگر شخصیت های داستان در حاشیه بمانند و اتفاقا نقش پررنگی در پیشبرد داستان دارند. تدوین موزون، روایت پردازی مناسب، شخصیت پردازی های به جا و ضرباهنگ سنجیده « مادرانه» این فرصت را به مخاطب می دهد تا پا به پای اثر پیش رود و پیگیر سرنوشت تلخ قهرمان داستان (اردلان تمجید) و دیگر شخصیت های سریال باشد.
بازتاب حقایق تلخ
سعید نعمت ا… در « مادرانه» لحنی تلخ و خشونتی ناخواسته را به فیلم نامه اش تزریق کرده که البته این موضوع سبب نشده است که مخاطب آن را پس بزند. زیرا شخصیت پردازی ها، جنس بازی ها، دیالوگ ها، کنش ها، آدم های داستان و نوع روایت به گونه ای است که مخاطب خودخواسته در پی کشف اما و اگرهای سریال برمی آید. این که چرا « رها» معتاد شده است؟ چرا « رعنا» با وجود دو فرزند پس از جدایی به خارج از کشور رفته است؟ دوستی غیرمنطقی و باورناپذیر « رها» و « فرزاد» چه دلیلی دارد؟ دلبستگی « اردلان» به « مریم» از کجا می آید؟ و… با این وجود « مادرانه» با برخورداری از یک فیلم نامه سنجیده و نسبتا پر و پیمان و نیز گره افکنی ها و تعلیق های به جا برخی کاستی هایی دارد که به سبب نقاط قوت سریال چندان گل درشت نیست. اما به هر حال نمی توان از آن ها چشم پوشید. شخصیت سفید مطلق « محمدجواد» در برخی لحظات، به تیپ یک آدم صرفا شعاری، نصیحت گو، عاری از هر ایراد و اخلاقی نزدیک می شود.
ریتم کند برخی صحنه ها، ارائه نکردن پیشینه و شناسنامه آدم های فرعی داستان و لحاظ نکردن فراز و نشیب در روایت این امکان را برای مخاطب فراهم نمی کند تا با گذر از لایه های مختلف داستان و شخصیت های اثر به درک جدیدی از خرده روایت ها و پیرنگ های داستان برسد. « مادرانه» با زوم کردن به حقایق تلخ اجتماعی قصد دارد تلنگری باشد برای مخاطبان و مسئولان. زنگ خطر را برای خانواده های ایرانی به صدا درآورد که باید در وانفسای روابط پیچیده امروزی، بر فرهنگ گفتمان و تعامل تاکید بیشتری کرد و بر آن اصرار داشت. این که نگذاشت مشکلات ما را از توجه به سبک درست زندگی و باورهای دینی و ایرانی باز دارد. « مادرانه» اگرچه داستانی تلخ را روایت می کند اما بازتاب حقایقی است که بیشتر اوقات خواسته یا ناخواسته به سادگی از کنار آن ها می گذریم حتی بدون لحظه ای درنگ!
ارسال نظر