به گزارش پارس به نقل از فارس، دکتر بهروز ثروتیان زاده سال ۱۳۱۶ در میاندوآب، نظامی شناس و پژوهشگر ادبی بود. تا ۲۴ سالگی ساکن میاندوآب بوده و با داشتن مدرک پنجم علمی به عنوان دبیر ریاضی به تدریس مشغول بوده است.

در سال ۱۳۵۸ از دانشگاه تبریز بازنشسته شده و از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۲ با دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج همکاری داشته است. پس از آن تا زمان فوت به تصحیح غزلیّات حافظ و کار بر روی تفسیر صفی علیشاه مشغول بوده است و آثار ماندگار دیگری نیز برجای گذاشته است.

ثروتیان، با آن که پیش از این ها فعالیّت خود را از محافل فرهنگی آغاز کرده است، امّا نخستین کتاب او در ابتدای دههٔ ۱۳۵۰ منتشر شده است که « بررسی فرّ در شاهنامهٔ فردوسی» نام دارد و انتشار چاپ نخست آن را انتشارات مؤسسۀ تاریخ و فرهنگ ایران در سال ۱۳۵۰ به عهده داشته است. تحقیقات فراوانی از او در حوزهٔ نظامی شناسی منتشر شده است.

این محقق در زمان حیات خود کتاب های فراوانی تالیف کرد که مخزن الاسرار: متن علمی - انتقادی از روی ۱۴ نسخه ی خطی، تصحیح و شرح آثار نظامی، تصحیح دیوان حافظ، شرح دیوان حافظ، فرهنگ اطلاعات نفایس الفنون، فر در شاهنامه، تصحیح جاودان خرد، پیر طریقت گفت، بیان در شعر فارسی، روایات گهربار، طنز و رمز در الهی نامه، بازنویسی آثار نظامی برای جوانان، رؤیای عشق در مثنوی گل و نوروز، گزیده ی مخزن الاسرار، آینه ی غیب، سلام بر حیدربابا، ترجمه ی حیدربابایه سلام، از ایران چه می دانیم، شعر و اندیشه ی نیما یوشیج، اندیشه های نظامی گنجه یی، نقش بیان در آفرینش خیال، نامه های حافظ و ترجمه ی حافظ به شعر ترکی آذری، از جمله آثار به جامانده از ثروتیان هستند.

بهروز ثروتیان نویسنده و پژوهشگر ادبی ظهر شنبه، هفتم مردادماه ۱۳۹۱ بر اثر سکته قلبی در حیاط منزلش در کرج از دنیا رفت. پیکر این نویسنده و پژوهشگر ادبی در قطعه هنرمندان کرج به خاک سپرده شد، این مولف در روزهای پایانی عمر مشغول کار بر روی آخرین دست نوشته هایش در زمینه تصحیح « تفسیر عرفانی صفی علی شاه از قرآن کریم» بوده است.

عاشقانه یک دختر برای پدر همزمان با سالگرد کوچ

« یاسمن ثروتیان» فرزند زنده یاد « بهروز ثروتیان» که در عکس آخر نیز دوران کودکی خود را در آغوش پدر در قاب تصویر تا ابد ثبت دارد، طی یادداشتی اینطور نوشت که؛

نیک بخت بودم که سرنوشتم در خانه پدری همچون او آغاز شد. .

در خانه ای رشد یافتم که در زیر سایه پدر و مادرم جز عشق چیزی ندیدم… آنچه از کودکی به یاد دارم لحظه ای است که مادر فنجان چای را در یک سینی استیل کوچک به دستم می دهد و می گوید از پله ها که می روی پایین مواظب باش و درب را آهسته بازکن تا رشته کلامش پاره نشود و فنجان را روی میزش بگذار و بگو « بویرون» یعنی بفرمایید. . نمی دانم چند سالم بود ولی فکر می کنم مربوط به زمانی است که پدر در زیر زمین خانه مان در تبریز احتمالا مشغول تصحیح « پنج گنج نظامی» بوده است…

حال که به سفارش یکی از دوستان باید خلاصه وار در مورد خودم و پدر بنویسم، آنقدر صحنه و خاطره پیش چشمان خیسم می رقصند که می دانم نه فرصتش هست که همه را بنویسم و نه قلمش…

لحظه های قصه گفتن های شبانه پدر… خواندن متن هایش با صدای بلند در خانه و اینکه چه آزادانه نقدش می کردیم و او در کمال ناباوری به حرف کوچکترین عضو خانه نیز گوش می کرد…

در خانه عشق بزرگ شدم… در خانه ای که همیشه از شگفتی های عشق سخن گفته می شد… پدر عاشق بود… عاشق عرفان، عاشق کارش، همسر و فرزندانش… عاشق باغچه و درختانش. .

آخرین روزی که او را دیدم دستم را گرفت و گفت بیا می خواهم چیزی را نشانت بدهم، با تعجب تا حیاط با او رفتم و او گل آفتابگردانی را که تازه باز شده بود نشانم داد و گفت: ببین چقدر زیباست…

و واقعا هم گل های زرد آمیخته با سرخ در کنار برگ های پهن درخت انجیر غوغا می کردند… درخت انجیر باغچه پدر شاهد تمام زندگی شاد ما در خانه آرامش بود… درخت انجیر اولین شاهد خداحافظی پدر نیز بود…

پدر در زیر سایه اش عاشقانه هایش را برای ما گذاشت و خود به عشق ابدی پیوست در حالی که گل های آفتابگردان به احترامش سر فرود آورده بودند… (یاسمن ثروتیان ۶ مرداد ۱۳۹۲)

گفتنی است، مراسم سالگرد درگذشت زنده یاد « بهروز ثروتیان» هفتم مرداد در دو نوبت صبح و عصر از سوی خانواده تدارک دیده شده است، صبح هفتم مرداد در بهشت سکینه کرج بر سر مزار این مولف مراسمی برگزار خواهد شد و برنامه عصر در تهران از ساعت ۱۶ تا ۱۷: ۳۰ مراسمی در مسجد نور واقع در میدان فاطمی برگزار می شود.