همه چیز درباره طناز طباطبایی
متولد بیستم اردیبهشت هزار و سیصد و شصت و دو در محله نیاوران. یک خواهر به نام لیلا دارد که مترجم زبان است. فارغ التحصیل تئاتر است و با شرکت در کلاس های بازیگری این هنر را آموخت.
به گزارش پارس به نقل از روزهای زندگی، در سال ۸۰ برای بازی در فیلم « جوانی» انتخاب شد، اما اولین حضور جدی و پررنگش در سال ۸۳ با بازی در فیلم « دیشب باباتو دیدم آیدا» رقم خورد. در ۱۸ سالگی نقش آمنه مادر حضرت محمد (ص) را در سریال « ذبیح» بازی کرد. بسیار اهل خانه و خانواده است. خانواده بسیار خوب و سالمی دارد. چند سالی است جدا از عرصه سینما و تلویزیون در تئاتر هم حضور پیدا کرده است.
بازی جذاب، حرفه ای و فوق العاده اش در فیلم « هیس دخترها فریاد نمی زنند» از دید داوران سی و یکمین جشنواره فیلم فجر دور ماند و نادیده گرفتن او برای دریافت سیمرغ بلورین بسیار بحث برانگیز شد.
با اینکه دانش آموخته کارگردانی تئاتر است، اما تا حضور در نمایش « درس» به کارگردانی داریوش مهرجویی هیچ تجربه تئاتری نداشت. به یک اصل همیشه معتقد است و آن: « کم دیده شدن ولی خوب دیده شدن است. »
برای بازی در فیلم « هیس دخترها فریاد نمی زنند» خیلی اذیت ش. خیلی ها معتقدند وی بهترین بازی اش را در این فیلم ارائه کرده است. برایش بازیگری زندگی است. بازیگری برایش بهانه ای است برای جذاب تر زندگی کردن. از عادی زندگی کردن متنفر است. برای بازی در دو مجموعه تلویزیونی « ترانه مادری» و « دلنوازان» انتخاب شد که قبول نکرد.
در ۱۸ سالگی در کلاس های آزاد بازیگری شرکت کرد و هنوز یک ماه از کلاس هایش نگذشته بود که برای بازی در کاری انخاب شد. با هیچ کدام از خانم ها و آقایان طباطبایی در سینما و تلویزیون نسبتی ندارد.
تا به حال در فیلم های: جعبه موسیقی، میزاک، صداها، پس تهرانی، سیم آخر، مرهم، دماغ، شب زده، چهار انگشتی، سرسپرده، گزارش یک جشن، نارنجی پوش، هیس دخترها فریاد نمی زنند و سریال های: در چشم باد، میوه ممنوعه و پرانتز باز ایفای نقش کرده است. او بدون شک ستاره سینماست. وی در نقش میلوسگ محبوب تن تن در تئاتر روی دیگری از توانایی هایش را به نمایش گذاشت.
زمانی که در فیلم « صداها» بازی می کرد، همه به او می گفتند نقش معتاد روی او می ماند، اما توانایی های بالقوه او باعث شد همه این حرف ها نقش برآب شود.
گالری گروهی را دوست دارد. از تکرار و پیری و سکوت می ترسد. در ۱۸ سالگی گواهینامه رانندگی اش را گرفت. بسیار محتاط است و آینده نگر. همیشه دوست دارد جوان بماند و معمولاً درباره پیری حرف نمی زند. می گوید همه آرزوی زندگی ام این است که خداوند تازگی را از من نگیرد.
زمانی به پروژه « هیس» معرفی شد که پوران درخشنده کارگردان کار از ۸۰۰ دختر برای ایفای این نقش تست گرفته بود.
هر وقت فیلمنامه ای را می خواند در همان بار نخست در می یابد که به درد آن نقش می خورد یا نه.
مادرش را بسیار دوست دارد و به او وابسته است. بجز بازیگری در عرصه هنرهای دیگر از جمله موسیقی و نقاشی هم دستی بر آتش دارد. پدرش در عرصه تجارت آدم بسیار موفقی است. مادرش هم کم و بیش در عرصه بازیگری فعالیت می کند. اما چندی است به دلیل کسالت کمتر در این عرصه حضور دارد. خانواده اش برای ورود او به عرصه بازیگری مخالفتی نکردند و بیشتر همراهش بودند.
خودش می گوید: « خانواده ای دارم که همیشه به من چند گزینه می دهند و می گویند انتخاب کن و هیچ گاه دست و پای مرا برای انجام کاری نمی بندند. »
با مجموعه تلویزیونی « میوه ممنوعه» مطرح شد و توانایی های بالقوه خود را به رخ کشید. خودش می گوید یک سکانس در مجموعه تلویزیونی « میوه ممنوعه» بود که حتی در تمرین ها ناخودآگاه اشکم را درآورد و آن زمانی بود که من بعد از ازدواج در خانه خودم بودم و پدرم می آمد که مرا به خانه برگرداند، اما من نرفتم و ایشان مرا نفرین کرد و گفت: « بدون دعای شب برای تو، روزم روز نمی شد… تو خیر نمی بینی بابا… »
برای بازی در فیلم « مرهم» از انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران دیپلم افتخار گرفت. برای بازی در این فیلم پول زیادی نگرفت. زیاد اهل معاشرت نیست و دوستان اندک و گزیده ای دارد. به روانشناسی عشق می ورزد. کم و بیش با پدرش در عرصه بازرگانی همکاری دارد.
خیلی ها معتقد بودند او در جشنواره فیلم فجر برای بازی زیبا و جذابش در فیلم « صداها» لایق دریافت سیمرغ بلورین بود.
برای بازی در فیلم « صداها» از سومین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از آن خود کرد. آدم جسوری است. بی واسطه و بدون پارتی وارد عالم بازیگری شد. اهل غرور و کلاس گذاشتن نیست. سینمای ایران در سال های آتی بازی های ماندگاری از او خواهد دید، چون هنوز برای بروز همه توانایی ها و استعدادهای خود فرصت کافی نداشته است
ارسال نظر