سپانلو عنوان «خانم زمان» را به چه کسی داد؟
محمدعلی سپانلو در مراسم دیدار با مخاطبانش، با یادآوری اینکه سیمین دانشور به او میگفته این «خانم زمان» که تو میگویی، من هستم، گفت: حالا من فکر میکنم اگر این مقام بخواهد منتقل شود، الآن «خانم زمان» ، خانم سیمین بهبهانی است.
سپانلو همچنین گفت: تا ۲۰ سال آینده اکثر داستان نویسان ایران زن خواهند بود.
در این مراسم همچنین گفته شد، سپانلو نخستین کسی بوده که برای فلسطینی ها شعر گفته است.
به گزارش پارس به نقل از ایسنا، محمدعلی سپانلو در این مراسم که روز دوشنبه، ششم خردادماه، به مناسبت انتشار « مجموعه ی اشعار» ش در فروشگاه مرکزی شهر کتاب برگزار شد، با اشاره به حضور سیمین بهبهانی در میان حاضران، گفت: سیمین برای من همیشه قوت قلب است. تا وقتی او هست، احترام به ارزش های جاودانی ادبیات هم وجود دارد.
او همچنین با اشاره به شب های شعر گوته، افزود: من ۱۰ شب گوته را در سفر بودم. اما در انتخاب ها و برگزاری آن فعالیت داشتم که شرح این فعالیت ها را در کتابی آورده ام، اما این کتاب در ایران چاپ نشده است. با این که من حقوق خوانده ام و هیچ چیز خلاف قانونی در کارهایم وجود ندارد، نمی دانم چرا بعضی از کارهایم چاپ نمی شوند.
سپانلو همچنین درباره ی پاتوق های تهران در سال های پیش از انقلاب، عنوان کرد: در گذشته اگر از میدان بهارستان به طرف چهارراه یوسف آباد می آمدید، بیشتر پاتوق ها را از جمله کافه یاس، نوشین، نادری، فیروز، ریورا، حافظ و گل رضاییه می دیدید. هرکس هم بسته به بودجه اش در جایی می نشست. کافه جمشید هم در خیابان منوچهری بود و شاملو که هنوز به آیدا نرسیده بود که جمع و جورش کند، با طوسی حائری هم دعوایش شده بود، به این کافه می آمد، بدجوری هم خرج می کرد و پول دستش نمی ماند. نمی دانم کتابِ این صحبت ها چاپ می شود یا نه. مگر این هایی که من دارم می گویم، مشکلی دارد؟ !
او در ادامه اضافه کرد: من پنج نسلم تهرانی بوده است. زمانی تهران در اذهان منفور شده بود و بعضی می گفتند در تهران اجحاف و دروغ وجود دارد؛ انگار که شهر خودشان سمبول صداقت بوده است. من جواب می دادم که صداقت و بی صداقتی در همه ی شهرها هست، اما در تهران برای شما امنیت وجود دارد؛ چون در هیچ شهری نمی توانید به اهالی آن بد بگویید، اما در مورد تهران هرچه که بگویید، کسی کاری با شما ندارد. در شعر « خانم زمان» من تهران را یک زن دیده ام.
سپانلو در ادامه این شعر را برای حاضران خواند و پس از اشاره ی غلامحسین سالمی به فیلم « نام تمام مردگان یحیاست» که درباره ی سپانلو ساخته شده است، گفت: وقتی من مریض بودم، جوانی به نام صلاح الدین کریم زاده، تمام وقتش را گذاشت و مرا به مراکز درمانی برد. او هم یک فیلم درباره ی من ساخته است که امیدوارم دربیاید. بسیاری از چهره های این جمع از جمله سیمین بهبهانی در آن فیلم حضور دارند.
او سپس با یادآوری خاطره ی چاپ نخستین کتابش، ادامه داد: من به جوان ها توصیه می کنم که در چاپ کتاب اول شان دقت کنند. اگر کار خوبی دارید، بگذارید سرشناس شوید، بعد آن را چاپ کنید. من بسیاری از شاعرانی را که کارشان را برایم می آوردند و من فکر می کردم کارشان خوب است، به هوشنگ گلشیری معرفی می کردم و گلشیری هم استثنائا نظرم را می پذیرفت.
سپانلو در ادامه گفت: من می توانم تا فردا حرف بزنم، اما مردم خواب شان می برد. در کلاس هایم وقتی می دیدم که یک دانشجو دهن دره می کند، کلاس را تمام می کردم. اگر خسته شدید، به دروغ هم که دهن دره کنید، من می بینم و صحبتم را تمام می کنم.
او در ادامه درباره ی اهمیت دهه ی ۴۰ و دستاوردهایش، گفت: در این دهه شعر نیمایی پذیرفته شد. پیش از آن، نیما را به اسم در رادیو مسخره می کردند. احمد شاملو در آن دهه مطرح شد، رمان فارسی و نمایشنامه ی ایرانی و سینمای ایرانی رواج پیدا کرد. کارهای وابسته به کتاب، هنر چاپ، تهیه ی جلد و گرافیک هم در این دهه گسترش یافت. علت این دستاوردها در دهه ی ۴۰ قوام و تعادلی بود که بین رفاه اجتماعی و سانسور پیدا شد؛ به این معنا که سانسور مطلقا از بین نرفت، اما کم شد. رفاه اجتماعی آن قدرها بود که فقر در شهرها فشار نیاورد. پول نفت هم چهار برابر شده بود و قیافه ی زشت و مخوف فقر تا حدودی کم رنگ شده بود. در تعادل است که هنر رشد می کند.
او همچنین اظهار کرد: تا ۲۰ سال آینده اکثر داستان نویسان ایران زن خواهند بود، همان طور که سردبیران مجلات ادبی زن هستند. خوشبختانه ما مردها راحت کنار می کشیم و همه ی این دردسرها به گردن آن ها می افتد.
سپانلو در بخش دیگری از صحبت هایش اظهار کرد: نقدی که من به شب های شعر گوته داشتم، این بود که چرا این قدر به جمعیت افتخار می کنید. روشنفکر باید به صلاح جامعه بپردازد؛ نه به این که مردم او را تشویق کنند. من سعی کرده ام تاریخ روح را در این سرزمین بنویسم. وظیفه ی ما نشان دادن ارزش های همیشگی ای است که پروپاگاندا آن ها را تحت تأثیر قرار نمی دهد.
او همچنین به بازگویی خاطرات دوران دانشجویی اش پرداخت که سیمین بهبهانی را در آن دوران دیده بود و گفت: یادم می آید خانم دانشور به من می گفت این « خانم زمان» که تو می گویی، من هستم. حالا من فکر می کنم اگر این مقام بخواهد منتقل شود، الآن « خانم زمان» ، خانم سیمین بهبهانی است.
تعظیم « زن ادبیات» در برابر « مرد ادبیات»
در بخش دیگری از این مراسم، سیمین بهبهانی گفت: بسیار خوش وفتم که امروز توانستم با همه ی بیماری ای که داشتم، در این جمع حضور پیدا کنم. امروز باید روز بزرگداشت دوست عزیزم، آقای سپانلو باشد. ما باید از این همه آثاری که ایشان نو به نو آفریدند و به گنجینه ی ادبیات ایران سپردند، سپاس گزاری کنیم.
این شاعر افزود: من امروز می خواهم درباره اخلاق آقای سپانلو صحبت کنم. ایشان مظهر شرافت هستند. آقای سپانلو مردی هستند شریف، با سعه ی صدر، نظرِ بلند و احترام برای دیگران. من هیچ وقت ندیده ام که ایشان صدای خود را برای رفیقان و اطرافیان بلند کنند، همیشه جانب انصاف را نگه داشته اند و با مردم با راستی و درستی رفتار کرده اند. همین موضوع است که شعر ایشان را ممتاز کرده که از این سینه بیرون می آید و بر دل می نشیند.
بهبهانی در ادامه گفت: ما با هم در یک دانشگاه بودیم، اما من دو بچه داشتم که وارد دوره ی لیسانس شدم. من از وقتی شوهر کرده بودم، آرزو داشتم که به دانشگاه بروم. هر بار هم امتحان می دادم، قبول می شدم، اما بعد از دو سه روز درس را رها می کردم و می گفتم با این بچه ها چه کنم.
او ادامه داد: من از آقای سپانلو تشکر می کنم که همیشه شعرهای من را با دقت گوش و توصیه های خوبی می کردند. هربار در شعرم کلمه ای را به خواست ایشان کم یا زیاد کرده ام، شعرم نشانی از او یافته و برای من همیشه یادگار است. شما روبه روی مردی نشسته اید که مرد ادبیات ایران است و با این که من خودم زن ادبیات ایران هستم، در برابر ایشان سر تعظیم فرود می آورم و برای ایشان طول عمر می خواهم تا هرچه بیش تر آیندگان از آثارشان استفاده کنند.
یادگارهای تهران در شعرهای « شاعر تهران»
در این مراسم همچنین غلامحسین سالمی، مترجم، در سخنانی درباره ی محمدعلی سپانلو گفت: حرف زدن از سپانلو دلی دریایی می خواهد. بیش از نیم قرن حضور فعال ایشان در عرصه ی فرهنگ استثنایی است. اولین کتاب ایشان در ۲۰ سالگی شان منتشر شده است و از آن زمان تا امروز از ایشان به تعداد سال های عمرشان، یعنی ۷۰ عنوان کتاب منتشر شده است. یکی از ویژگی های آقای سپانلو، پاتوق گرا بودن و حضور فعال ایشان در پاتوق های فعال ایرانی است.
سپانلو نخستین کسی بود که برای فلسطینی ها شعر گفت
او در ادامه افزود: آقای سپانلو نه تنها پدیدآورنده، بلکه تولیدکننده ی کتاب هم بوده اند. ایشان دو بار تجربه ی نشر داشته اند؛ یک بار در گروه طرفه و یک بار هم بعد از انقلاب در انتشارات اسفار. ایشان تهرانی هستند و می توان به ایشان عنوان « شاعر تهران» را داد. در آثار آقای سپانلو یادگارهای تهران را می بینید که با زیبایی و شور و حرارت از آن ها یاد شده است. آقای سپانلو نخستین کسی بوده است که برای فلسطینی ها شعر گفته، آن هم در زمانه ای که بردن نام فلسطینی ها قدغن بود. یکی از بهترین و ماندگارترین شعرها را ایشان برای فلسطینی ها گفتند.
سالمی همچنین عنوان کرد: آقای سپانلو برای دفاع از ویتنامی ها هم شعر گفته و این کار را هم زمانی کرده که کسی جرأت چنین کاری را نداشته است. ایشان ترانه سرایی هم کرده است. امیدوارم روزی این ترانه ها در یک مجموعه ی جداگانه منتشر شود. جنبه ی دیگر شخصیت آقای سپانلو، بازیگری ایشان است. از فعالیت های دیگر ایشان، مشارکت در برگزاری ۱۰ شبی بود که پیش از انقلاب در باغ انستیتو گوته ی تهران برگزار شد.
اهل قلمی در اوج و قله
در بخش دیگری از این مراسم، فرید مرادی، کتاب شناس، گفت: اگر یک اهل قلم ۷۰ عنوان کتاب داشته باشد، به اوج و قله ای رسیده که هر اهل قلمی آرزویش را دارد. آقای سپانلو امروز در این اوج قرار دارند، اما همچنان پویا و فعال هستند؛ می نویسند و کار پژوهشی انجام می دهند.
او افزود: آقای سپانلو دو کتاب خیلی مهم دارند که متأسفانه منتشر نشده است؛ یکی کتاب تاریخ کانون نویسندگان ایران و دیگری کتاب گفت وگو با ایشان که حدود ۵۰۰ صفحه تاریخ شفاهی است و در خارج از ایران چاپ شده است.
در پایان این نشست، محمدعلی سپانلو « مجموعه ی اشعار» ش را برای مخاطبانش امضا کرد.
ارسال نظر