آدمی از شگفتی سرشار می‌شود هنگامی که در سندی تاریخی می‌خواند زنی به نام فاطمه خانم در سال 1280 قمری، بیش از صد و پنجاه سال پیش، بخشی از چند قنات و مزرعه را برای صرف اقامه عزای حضرت علی در سه شب احیاء و افطار مومنین وقف کرده است.1 از آن فراتر حس خوبی در دلت پدید می‌آید آنگاه که می‌بینی زنی دیگر به نام ام سلمه، همه یک باغ مشجر در قریه ابرقوآباد در حومه شهر یزد را به همراه سه دانگ مشاع از شش دانگ خانه زنگی با متعلقات آن وقف می‌کند. تا چه شود؟ که «متولی پس از اجاره ملک سه تومان در یوم عید غدیر نان و کشمش خریده به فقرا و سادات بدهند، سه تومان دیگر در ماه مبارک رمضان نان و خرما و کشمش خریده و در وقت افطار شب‌های ماه مبارک به فقرا و مستحقین بدهند. مبلغ پنج هزار دینار هرکس غریب فوت شد که فقیر و بی‌نوا باشد کفن خریده و بر آن میت بپوشاند. مبلغ دو تومان هر ساله در محرم یا صفر درخانه واقفه تعزیه اباعبدالله برگزار شود. مبلغ یک تومان هر ساله به آقا شیخ علی ولی آقا شیخ حسن چون عاجز است بدهند».2 تاریخ ایران، چه زنانی در خود پرورانده است؛ بزرگانی که هرچند نامی و نشانی ویژه شاید از آن‌ها به جای نمانده باشد اما حس خوب نیک‌اندیشی و نیکوکاری‌شان در زمین و آسمان این سرزمین کهن جاری است.

تاسیسات محبوب زنان واقف

موقوفه‌ها در تاریخ ایران در بنیان‌گذاری و پیوستگی نهادها و مراکز فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تاثیری فراوان داشته و توانسته‌اند در دوره‌های گوناگون تاریخ الگوهایی برای زیستِ سودمند اجتماعی ارایه دهند. پیوستگی سنت وقف با دین اسلام در جایگاه پشتوانه‌ای خدشه‌ناپذیر موجب می‌شد جامعه توجهی شایانی به آن داشته باشد. زنان در میان واقفان تاریخ ایران، نقشی پررنگ‌ دارند، تا آنجا که نه تنها به مردان واقف پهلو می‌زنند، که در مواردی بسیار از آنان پیشی می‌گیرند. آنگونه که اسناد و دیگر منابع تاریخی روایت می‌کنند، بخشی گسترده از دنیای شگفت‌انگیز موقوفات ایران، از دامان نیک‌اندیشی بزرگ‌زنان ایرانی سرچشمه گرفته است؛ آنان که در دوره‌های گوناگون تاریخی با انگیزه‌هایی چون دست‌یابی به رضایت پروردگار و آسودگی خلقِ نیازمند، بخشی از دارایی‌های خود را در کارهای نیک وقف کرده‌اند. موقوفات زنان نیز همانند دیگر موقوفات ایرانی، گوناگون و بسیار بوده است؛ از مسجد، پل، پایاب، حمام، تکیه، آب‌انبار و درخت به عنوان نمونه‌های سنتی وقف، تا درمانگاه، بیمارستان، کتاب‌خانه، مدرسه و دانشگاه به عنوان تاسیسات نوپیدای موقوفه، گستره موضوعی و کارکردی موقوفات زنان ایرانی را در گذر روزگاران دربرمی‌گیرد.

بخشی از سرمایه کنونی کتابخانه‌های بزرگ این سرزمین، دستاورد کوشش بزرگ‌زنانی است که نسخه‌های فراوان خطی در روزگاران گوناگون وقف کرده‌اند تا سرمایه علم و دانش اندیشمندان ایرانی در گردونه روزگار برای آیندگان بماند. چندین قرآن نفیس خطی در کتابخانه آستان قدس رضوی وجود دارد که پیشینه کتابت آن‌ها به دوره سلجوقی بازمی‌گردد؛ حدود 900 سال پیش! تَرکان خاتون، شاه‌زاده خانمی در دربار سلجوقی این قرآن‌های خطی را بر آستان قدس رضوی وقف کرده است.

ستاره‌های زنان واقف در کدام دوره درخششی کم‌نظیر دارند

زنان واقف، آنگونه که سندهای وقف‌نامه‌ای متعلق به دوره‌های گوناگون تاریخ ایران نشان می‌دهد به ایجاد تاسیسات و بنیادهایی خیریه مانند مسجد، مدرسه علمیه، مکتب‌خانه، حمام، باغ و بستان، کاروان‌سرا و آب‌انبار، بیش‌تر علاقه‌مند بوده‌اند. همچنین رسیدگی به نیازمندان به ویژه غذارسانی به مستمندان و نگهداری کودکان بی‌سرپرست، از دیگر علاقه‌مندی‌های آنان در حوزه وقف به شمار می‌آید. موقوفه‌های زنان، در برخی دوره‌های تاریخ ایران اما از دوره‌های دیگر افزون‌تر می‌شود. فیگوئروا سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس یکم صفوی، زنان ثروتمند عصر صفوی را در کارهای خیر و عام‌المنفعه، از مردان دست‌ودل‌بازتر توصیف می‌کند. او می‌نویسد بسیاری از کاروان‌سراها و ساختمان‌های عام‌المنفعه از صدقه‌های زنانی ساخته می‌شد که معمولا از مردان داراتر نبودند. اصفهان در دوره‌هایی چون سلجوقی در سده‌های پنجم و ششم و صفوی در سده‌های دهم و یازدهم، گویی پایتخت وقف ایران است. آنگونه که سندهای وقف‌نامه‌ای نشان می‌دهند، در روزگار صفوی نزدیک به یک ششم موقوفات پایتخت پرآوازه صفوی به بانوان نیکوکار تعلق داشته است. مدرسه جده کوچک متعلق به دل‌آرام خانم همسر شاه عباس یکم، مدرسه جده بزرگ متعلق به حوری خانم جده شاه عباس دوم، وقف‌نامه گوهرشاه بیگم و وقف مدرسه نیماورد به دست زینب بیگم همسر حکیم‌الملک اردستانی از جمله موقوفات زنان در این دوره به شمار می‌آیند. زینب بیگم، چهارمین دختر شاه طهماسب یکم، از مهم‌ترین زنان واقف عصر صفوی به شمار می‌آید. او عمه شاه عباس یکم و در زمره زنان مقتدر دربار بود. زینب بیگم بناها، راه‌ها و پل‌ها، کاروان‌سراها و بیمارستان‌هایی گوناگون به گونه موقوفه از خود به یادگار گذاشت. او مدرسه‌ای به نام خود در نزدیکی محله چرخاب و چهارسوی اصفهان بنیان گذارده بود. افزون بر آن، حمام سه سوق نیز در اصفهان از موقوفات این زن نیک‌اندیش به شمار می‌آید. محدوده موقوفات او زینب بیگم از اصفهان فراتر بود. او کاروان‌سرایی در راه قزوین به ساوه ساخت که به کاروانسرای بیگم شهرت یافت. مادر شاه سلطان حسین صفوی واپسین حکمران صفوی نیز از دیگر زنان نام‌دار این دوره در حوزه وقف بوده است. مدرسه مادر شاه (چهار باغ) از یادگارهای جاودانه این زن نیکوکار است که گرچه چهار باغ و سلطانی نیز نامیده شده اما به دلیل پشتیبانی‌های مالی و سیاسی او، به مدرسه مادر شاه هم آوازه یافت. زنان عصر صفوی به ساخت مدرسه‌ها و مسجدهای وقفی علاقه فراوان داشتند. زنی به نام صاحب‌سلطان بیگم، مسجد ایلچی را در محله احمدآباد اصفهان در دوره شاه سلیمان صفوی ساخته است.

اینجا چراغی روشن است

بسیاری از زنان واقف در تاریخ ایران، گم‌نام‌اند. نام‌شان در یکی از راه‌روهای تودرتوی تاریخ مانده؛ گویی خود همچون همیشه، فروتنانه خواسته‌اند نه نام، که اثر خویش را در تاریخ بگذارند؛ خود همانجا مانده‌اند. برخی دیگر همانگونه که سخن رفت، نام‌شان را در تاریخ وقف ایران جاودانه کرده‌اند. هر دو دسته اما مسیری بر سر راه کاروان نیک‌اندیشی ایرانی گشودند که چراغ پرفروغ بزرگ‌منشی در آن همچنان می‌درخشد.

*رسول جلوانی*