کودکان محروم از بازی، محکوم به ازدواج!
کارشناسان میگویند فقر یکی از عوامل اصلی ازدواج دختران کم سن و سال با بزرگسالان است.
به گزارش پارس به نقل از خبر آنلاین، کارشناسان می گویند فقر یکی از عوامل اصلی ازدواج کودکان با بزرگسالان است. در بسیاری از مواقع با وقوع فقر، والدین بودن دختران را هزینه و بار اضافی بر هزینه خانوار محسوب کرده و با ازدواج او نه تنها بار هزینه را می کاهند بلکه گاه با ازدواج دخترشان با افراد مسن تر می توانند به زندگی اقتصادی و اجتماعی دختر و حتی خودشان نیز سامان بهتری دهند.
اگر تا دیروز هرمزگان و سیستان و بلوچستان در رأس این خبرها قرار داشتند، این روزها تهران هم با ازدواج های دختران خردسالش مورد اهمیت قرار گرفته است.
در آماری که سازمان ثبت احوال تهران ارائه کرده مشخص شده که فقط در سال ۹۱،۷۵ کودک زیر ۱۰ سال به عقد دائم مردان درآمده اند. همین موضوع هم باعث شد تا پرونده ازدواج کودکان در دستگاه قضایی باز شود به نحوی که معاون قوه قضائیه به دفاتر ثبت ازدواج هشدار قانونی داد.
پای ازدواج کودکان حتی به جلسه سخنگوی قوه قضائیه هم باز شد و حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه ای گفت: گاهی ازدواج ها الزاما زناشویی نیست شاید عقد باشد ولی زناشویی انجام نشود. مثلا برای محرم شدن یک مرد به یک زن عقدی میان دختر و مرد خوانده می شود یا موارد دیگر.
" فرشید یزدانی" عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان، مهم ترین دلیل ازدواج کودکان ۱۰ تا ۱۵ سال را فقر اقتصادی خانواده می داند و با تکیه بر تحلیل آمار های سال های گذشته می گوید: براساس این آمارها، در هر سال ۸۰۰ کودک دختر ۱۰ تا ۱۴ سال و ۱۵ هزار دختر ۱۵ تا ۱۹ سال در کشور طلاق گرفته اند.
آخرین آمارهای ازدواج کودکان در کشور نشان می دهد دختران بیش از پسران در فهرست ازدواج زودهنگام قرار می گیرند. ۲۴ هزار و ۵۰۶ دختر زیر ۱۴سال در برابر پنج هزار و ۵۱۹ پسر ۱۰ تا ۱۴ساله نشان می دهد دختران بیشتری با مردان بیشتر از سن خود ازدواج می کنند. آمار مرکز آمار ایران در این باره به آخرین سرشماری کشور در سال ۸۵ برمی گردد. تعداد افراد ازدواج کرده در سنین ۱۰ تا ۱۸ سال دارای همسر، ۸۴۸ هزار نفر است.
نگرانی از افزایش ازدواج دختران خردسال در کشور در آخرین گزارش نشریه جامعه شناسی کشور هم نمود دارد؛ گزارشی که به پدیده « همسران کودک» در ایران امروز اشاره می کند. تعداد « مادران کودک» با ۵/۶ برابر افزایش نسبت به « پدران کودک» گویای این است که عمدتا دختران واقع در سنین ۱۸۱۰سالگی با ۸۵درصد همسر مردانی شده اند که در سنین بالای ۱۸سال قرار دارند و فقط ۱۵درصد از این قشر با هم سن و سال یا هم نسل خود ازدواج کرده اند. به گفته یک پژوهشگر فعال حوزه کودکان و با استناد به پیمان نامه جهانی حقوق کودک که افراد زیر ۱۸ سال را کودک دانسته، حدود هفت درصد از افراد در سنین ۱۰ تا ۱۸ ساله کشور تا سال ۸۵ « ازدواج» کرده اند و حدود ۷۵۰ هزار نفر از این ۸۴۸ هزار نفر دختر و مابقی پسر بوده اند.
کارشناسان می گویند فقر یکی از عوامل اصلی ازدواج دختران کم سن و سال با بزرگسالان است. در بسیاری از مواقع با وقوع فقر، والدین بودن دختران را هزینه و بار اضافی بر هزینه خانوار محسوب کرده و با ازدواج او نه تنها بار هزینه را می کاهند بلکه گاه با ازدواج دخترشان با افراد مسن تر می توانند به زندگی اقتصادی و اجتماعی دختر و حتی خودشان نیز سامان بهتری دهند. در این اجتماعات ازدواج برای خانواده دختر به نوعی امتیاز اقتصادی نیز محسوب می شود. یک دختر در این شرایط به عنوان کالا مورد معامله قرار می گیرد و گاه به عنوان پول یا به جای بدهی معامله می شود.
با کمال تاسف در مناطق عشایری مثل خوزستان و هرمزگان ازدواج های زودرس هنوز ملاحظه می شود. معمولا در مناطق یاد شده اینگونه ازدواج ها به دلیل شرایط آب و هوایی و بلوغ جسمی اتفاق می افتد. حتی در مورد بلوغ جسمی نیز برخی خانواده های عشایر اعتقاد دارند دختر باید در خانواده شوهر به بلوغ برسد. این عادت ها و پندارهای غلط باعث می شود دختری خردسال به عقد یک مرد بزرگسال در بیاید. گاهی بزرگان قبیله ها برای پایان دادن به دعواهای بین قبیله ای و عشیره ای و پیشگیری از نزاع های بعدی این کار را که به آن « خون بس» می گویند انجام می دهند.
این استاد دانشگاه شهید بهشتی درباره راهکارهای جلوگیری از این مسئله می گوید: گذشته از مشکلات جسمی و ناراحتی هایی که در روابط زناشویی به وجود می آید، مشکلات روحی عدیده ای برای آنها پیش می آید که منجر به خودکشی و فرار از خانه می شود و در بهترین حالت آن باعث می شود آن دختر زندگی اش را در افسردگی ادامه می دهد. این ازدواج های آزاردهنده دخالت نهادهای فرهنگی و قضایی را می طلبد تا از این فجایع جلوگیری کنند. بعضی از این خانواده ها پرجمعیت هستند و گاهی ۱۴ فرزند دارند و در مناطق هرمزگان برای رها شدن از هزینه شکم فرزندان خانواده خود این کار را انجام می دهند.
شناسایی خانواده های پرجمعیت و حتی اعمال پیشگیری های اجباری برای جلوگیری موالید می تواند راهکار دیگری برای جلوگیری از این حوادث تلخ باشد. متاسفانه این ازدواج ها به ثبت قانونی نیز نمی رسد و فقط توسط روحانی محل صیغه عقد جاری می شود. در بیشتر موارد این صیغه ادامه یافته و زن با کوچک ترین اعتراض از خانه اخراج می شود. بالا بردن سطح آگاهی و اطلاع رسانی از طریق رسانه ها، تعریف پروژه های آموزشی در عشایر جنوب و مناطق یاد شده و استمداد از روحانیون محل برای دخالت در اینگونه موارد می تواند چاره ساز باشد.
چرا که روحانیون اهل سنت در مناطق سنی نشین دارای جایگاه ویژ ه ای هستند و می توانند با آگاهی سازی مردم از اینگونه اعمال جلوگیری کنند. گاهی دیده می شود که عروس با عروسک به خانه بخت می آید و حتی الفبای ازدواج و زناشویی را نمی داند و متاسفانه هیچ کس هم مسائل زناشویی را به آنها آموزش نمی دهد و با مشکلات زیادی مواجه می شوند. دولت باید در یک برنامه گسترده علمی از طریق کمیته امداد، بهزیستی، نیروی انتظامی و قوه قضائیه با آگاه سازی روسا و ریش سفیدان قبایل اقدام به اطلاع رسانی نموده و اجازه ندهند اینگونه فجایع و ازدواج ها اتفاق بیفتد و تکرار شود.
ارسال نظر