وضعیت
تورم مزمن طی چهار دهه اخیر تمام معیارهای عرفی اندازه
پول را در
جامعه دچار اختلال کرده است. اگر کسی ٤٠سال پیش به دلیلی در حالت کما قرار میگرفت یا مثل اصحاب کهف به
خواب میرفت و امروز بیدار میشد، به همان اندازه اصحاب کهف تعجب میکرد.
٤٠سال پیش با ٤٠هزار تومان میتوانستید یک خانه نقلی و خوب در تهران بخرید، ولی امروز با این رقم فقط میتوانید دو پرس غذا بخرید یا با گذاشتن مقداری پول دیگر، یک شیشه کوچک خانه را تعویض کنید. البته آن زمان،
حقوق ماهانه نیز حولوحوش هزار تومان و دوهزار تومان بود. طبعا دستمزدها نیز هزار برابر شده، ولی مشکل فقط در این ارقام نیست. حتی یکی از کارشناسان بودجه مدعی بود که از فهم و درک ارقام
بودجه عاجز است و این ارقام برای او معنای دقیق و روشنی ندارد و باید درباره آن بیشتر فکر کند.
مثلا وقتی میگوییم چهارمیلیون میلیارد ریال! بودجه کشور است، رقم طبعا
عجیب و غریبی خواهد بود و حتی غیرقابل فهم. بروز این مشکل ناشی از تورم است. تورمی که طی بیش از چهار دهه از سال ١٣٥٠ تا ١٣٩٥
شاخص آن نزدیک به ١٨٠٠برابر افزایش یافته است و هیچ کشوری چون
ایران تا این حد طولانی دچار تورم مزمن نبوده. برخی کشورها تورمهای سرسامآورتری هم داشتهاند ولی عموما در مقاطع زمانی محدود دچار آن شدهاند. به همین دلیل شمارش اعداد و ارقام و قیمت کالاها در زندگی عادی دچار اختلال میشود.
مردم برای مقابله با این وضع یک راه دارند. آنان ابتدا ریال را به تومان تبدیل کردند و واحد شمارش را به جای ریال، تومان درنظر گرفتند. سپس به صورت قراردادی هر ١٠٠٠ تومان را یک تومان دانستند. درمحاوره عادی مرسوم بود که میگویند، فلان
خودرو یا منزل را مثلا ٧٥تومان میفروشند که منظورشان ٧٥هزار تومان بود. الان کار به جایی رسیده که کمکم به جای یکمیلیون تومان، یک تومان به کار میبرند و برای مثال میگویند، فلان خانه را ٨٠٠تومان یا همان ٨٠٠میلیون میفروشند یا میخرند، ولی مشکل در محاسبات قانونی است.
در نوشتن چک، در بودجه و متون عادی باید از ریال استفاده کرد که در ارقام بالا مشکل ایجاد میکند.
به همین دلیل دولتهایی که دچار این وضع شدهاند، در عمل کوشیدهاند که واحد جدید پولی را تعریف کنند. مثل ترکیه که لیر
ترکیه ٦ صفر را از پول خود حذف کرد و به جای پرداخت مثلا
دستمزد روزانه ١٠٠,٠٠٠,٠٠٠ لیر به یک کارگر، روزانه ١٠٠ لیر پرداخت.
طبیعی است که این اقدام ضروری است ولی اینکه کی و چگونه انجام شود که هم معقول باشد و هم هزینه اندکی بر جامعه تحمیل کند، مستلزم بحث و گفتوگوی عمومی است. روز گذشته در میان اخبار گوناگونی که از مصوبات دولت ارایه شد، این خبر برجستهتر گردید که
دولت مصوب کرده واحد پول کشور از ریال به تومان تبدیل شود.
سال گذشته نیز این مصوبه وجود داشت و معلوم نیست که چرا دوباره تصویب شده است؟ در واقع با این کار، فقط یک صفر از جلوی ارقام حسابداری برداشته میشود و این تغییر نمیتواند مشکل افزایش تورم ٢هزار برابری را حل کند. این مسأله فقط مشکل دولت را در حد بسیار محدود و موقتی حل خواهد کرد. درحالی که نکته جالب واکنش جامعه است؛ چراکه مردم در عمل با مفهوم ریال خداحافظی کردهاند.
مسأله اصلی در این زمینه درستی یا نادرستی این تصمیم نیست، بلکه مسأله مهم فرآیند تصمیمگیریهای مهم در ساختار دولت است. بهطور قطع، تعداد کارشناسان دولتی که در این زمینه صاحبنظر هستند، از تعداد کارشناسان غیردولتی که در جامعه حضور دارند، بسیار کمتر هستند، بنابراین مسأله این است که این تصمیم یا تصمیم مشابه که با رفتار عموم مردم ربط دارد را نمیتوان پشت درهای بسته اتخاذ کرد. شاید هیچ نکته محرمانهای در آن وجود نداشته باشد که ندارد، ولی مسأله این است که دولتها برای اتخاذ هر تصمیمی بهویژه تصمیماتی که با رفتار عموم مردم تلاقی دارد، باید نوعی از مشارکتجویی را تبلیغ و تشویق کنند.
برای نمونه در این مورد خاص لازم است که مرجع اصلی این تصمیم که
بانک مرکزی است، بهطور مستقیم یا از طریق دبیرخانه دولت متن
لایحه و نظر خود را منتشر کند و آن را به پیشنهاد افکار عمومی بگذارد و پس از مدتی تمامی نظرات را جمعبندی کرده و حتی پاسخهای مناسب را برای آنان منتشر کند و بهترین تصمیم را با ملاحظه نظرات مردم اتخاذ کند. اینکه مردم به یکباره از طریق رسانهها با چنین تصمیمی مواجه شوند (حتی اگر این تصمیم خوب و بینقص باشد)، خوشایند نیست و عوارض منفی بر نگرش آنان نسبت به تصمیمات دولت دارد. امیدواریم که این رویه درمورد همین تصمیم و نیز سایر تصمیمات دولت پذیرفته شود و از این پس شاهد انتشار تصمیمات پیش از نهاییشدن آن در دولت باشیم.
ارسال نظر