سربازی که پایش را برای نجات یک حیوان داد
تابستان امسال واژگونی اتوبوس حامل سربازان پادگان «صفر پنج» کرمان نزدیک به 20 کُشته و دهها زخمی بر جای گذاشت. قلب میلیون ها ایرانی در سوگ پسرهایی که آماده بودند برای وطن «سر» ببازند به درد آمد.
اشکان امیدوار در «عصر ایران» ادامه داد: سربازها به یکباره تیتر نخست اخبار شدند. همان سربازهایی که با سرهای تراشیده هر روز از کنارشان رد میشدیم. همان سربازهایی که شبها وقتی ما آرام میخوابیم آنها با چشمهایی باز و اسلحهای در آغوش فشرده، در برجکهای نگهبانی لب مرز بیدارند. زخم دردناکی بود که هنوز التیام نیافته است.
زمستان هم با خبری در مورد یک سرباز آغاز شد. خبرگزاریها از سرباز 19 ساله مریوانی اهل روستای هانه شیخان نوشتند که در پادگان عجبشیر هنگام تلاش برای خارجکردن سگ گیر کرده وسط سیم خاردار با انفجار مین روبهرو شد و پای راستش را از دست داد.
فعالان محیط زیست در ستایش این اقدام فداکارانه و انسانی به بیمارستان محل بستریشدن او هجوم آوردند، به ملاقاتش رفتند و تحسینهای بسیاری نثارش کردند. معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با او تماس گرفت و قدردانی کرد. حالا سیدمحمد باختر مثل یک قهرمان در بازگشت به زادگاهش مورد استقبال همشهریان کُردزبانش قرار گرفت که به او لقب «قهرمان» و «سفیر مهربانی» دادند.
اینکه یک جوان تا زمانی که زنده است بدون یک عضو کلیدی زندگی کند دردناک است. حتما هستند کسانی که با ناراحتی خطابش قرار خواهند داد که برای چه؟ حالا یک سگ لای سیم خاردار می مُرد چقدر مهم بود؟ پاسخ محمد در مرور زمان شاید فرق کند. مهم این است که حالا نام او با تحسین همراه است. سربازی که فداکاریاش به گونهای دیگر ماندگار شده است.
زمانی در جنوب ایران با یک شرکت چند ملیتی کار میکردم. روزی یکی از مهندسهای لهستانی پروژه از من پرسید شما ایرانیها چرا اینقدر با سگها دشمنی دارید؟ دلیلش هم این بود که هر روز در جاده آسفالته بین شهرهای جنوب، جسد سگهایی را میدید که رانندههای عبوری زیر گرفته بودند. میگفت چرا اینقدر تند میروید که سگ فرصت نمیکند حتی از عرض باریک جاده فرار کند؟ اگر دشمنشان نبودید زیرشان نمیگرفتید!
جواب چندانی نداشتم چون دشمنی بعضی از رانندهها و کارگرهای پروژه را با سگها دیده بودم؛ سنگ زدنشان وحتی تلاش برای زیرگرفتنشان با ماشینهای غولپیکر شرکت! نصحیت هم فایدهای نداشت.
توجه به حق و حقوق حیوانات عمر زیادی در ایران ندارد. سالها حتی برخی مقاومت میکردند که نباید از «حقوق حیوانات» حرفی زده شود و انجمنی برای آن پا بگیرد. حامیان حقوق حیوانات اما حدیث و روایت و شعر مثال میزدند که بسیاری از بزرگان دین و عارفان با حیوانات و حتی سگ که نجس به شمار میرود مهربانی پیشه کردهاند.
شعرای پارسیگویی مانند سنایی، سعدی، مولوی و عطار حتی از سگ اصحاب کهف به نیکی یاد کردهاند که مظهر طلب و سلوک در مسیر حقیقت قلمداد شده و به عنوان موجودی که به واسطه یافتن گوهر حقیقت از مرتبه حیوانی به درجه راهیافتگان حق رسیده تحسین شده است.
سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد
اینکه امروز حیوانات هم دارای حقوقی هستند و آزار دادن آنها پیگرد قانونی دارد و خشم مردم را به همراه میآورد و نیکیکردن در حق این زبانبستهها ارزش تلقی میشود را شاید بتوان گامی به سوی اخلاقیتر شدن انسان قلمداد کرد. سرباز وطن به واسطه تلاش برای نجات سگی که لای سیم خاردار گرفتار شده بخشی از سلامتیاش را از دست میدهد و مردم خیابان را به احترامش آذین میبندند. چنین اتفاقی در زمان شهادت محیطبانان هم رخ داد.
این شاید تجلی همان جملهای باشد که میگویند بر سر در سرای ابوالحسن خرقانی نوشته شده بود: «هر که در این سرای درآمد نانش دهید و از ایمانش نپرسید، چرا که آنکه به درگاه ایزد باریتعالی به جان ارزد، البته بر خان بوالحسن به نانی بیرزد».
تمام موجودات، آفریدههای پروردگار هستند و در درگاه ایزد باریتعالی به جان میارزند و آزاردادنشان شرط انصاف نیست. سپاس نثار سیدمحمد باختر که برای نجات یک آفریده خدا به «لایک» کردن بسنده نکرد و قدم پیش گذاشت. فداکاری او در درگاه پروردگار حتما فراموش نمیشود.
ارسال نظر