پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- حامد خسروشاهی- طی سه روز گذشته ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر و با سرعت زیاد بازنشر شد که هواداران تیم تراکتورسازی تبریز را در جریان بازی روز جمعه این تیم برابر استقلال، در حال دادن شعار مرگ بر فارس و خلیج عربی و چه و چه همراه با پرچم آذربایجان نشان می‌دهد. ادعا می‌شود ویدئو مربوط به بازی اخیر تراکتور و استقلال است در حالی که چنین نیست. کسانی که معتقدند این فیلم مربوط به بازی روز جمعه نیست و در یکی از بازی‌های سه‌چهارسال گذشته این اتفاق افتاده، این دلیل را می‌آورند که در لباس و چهره تماشاگران، اثری از سرمای استخوان سوز جمعه نیست و زاویه‌ای که هواداران نشسته‌اند و بازی را می‌بینند با صندلی‌هایی که هواداران تراکتورسازی نشسته بودند متفاوت است. دلیل دیگر که قوی‌تر از دلیل اول است، این که چند ماهی می‌شود سکوهای طبقه دوم ورزشگاه آزادی صندلی دار شده است اما در این فیلم، طبقه دوم ورزشگاه بدون صندلی است. با وجود درک احساس کاربرانی که این ویدیو را بازنشر دادند و حس عمیق میهن‌دوستی آنها، انگیزه منتشرکنندگان اولیه قابل تحلیل و بررسی است. برای این تحلیل، یادآوری چند نکته ضروری است

ناپاکی فوتبال در کشور ماست؛ اگر خود را به جای هواداران تراکتور قرار دهید، هنوز در ته ذهن و قلبتان وقایع مربوط به هفته پایانی فصل چهاردهم لیگ برتر فوتبال را حاضر خواهید یافت. همه دیدند که بلندگوی ورزشگاه با هماهنگی! چه گفت، با هوادارانی که برای جشن قهرمانی آمده‌بودند چه رفتار زشتی شد و ادامه ماجرا. حتی هوادارانی که قبول کرده بودند تیم با عملکرد نه‌چندان خوب بازی را با تساوی به پایان رساند و قهرمانی را واگذار کرد، با آن رفتار به ذهنشان خطور کرد که دست‌هایی پشت پرده مانع قهرمانی شد.

این که شعارهایی از جنس همان‌ها که ادعا می‌شود در روز جمعه سر داده شده، همواره در بازی‌هایی بوده است که بین تراکتورسازی با یکی از دو تیم استقلال یا پرسپولیس داشته است. هیچ‌گاه در بازی با سپاهان اصفهان، پدیده مشهد یا سایر تیم‌ها تنشی از این جنس را شاهد نبوده‌ایم و اتفاقاً در دو فصل گذشته یک همگرایی بین هواداران فوتبال تبریز با هواداران اصفهانی و خوزستانی علیه دو تیم پایتخت را شاهد بوده‌ایم. نوشته‌های شبکه‌های اجتماعی در این زمینه قابل بررسی است.

دلایل و استدلال‌هایی که گفتم هیچ یک مانع از این نمی‌شود که گسست بین تبریز با پایتخت(و نه با ایران) را منکر شوم. سیاست شیطانی تحقیر اقوام که در دوره پهلوی اول پایه‌گذاری شد و مبارزه بی‌امان با زبان، ادبیات، فولکولور، میراث آیینی و فرهنگی آذربایجانی‌های ایران پیش از انقلاب اسلامی و برتر دانستن نژاد آریایی و قوم فارس و بها دادن به پان‌ایرانیسم در ذهنیت تاریخی مردم این خطه باقی مانده است. جوک‌های قومیتی، تحقیرهای هر از گاه در برنامه‌های تلویزیونی و توزیع ناعادلانه منابع کشور بین پایتخت و سایر مناطق نیز دلایل دیگری است برای گسست تهران با تبریز. می‌شود این سؤال را به خصوص از مسوولان فرهنگی کشور پرسید که تا کی بایستی پیوست امنیتی در طرح‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مناطق با اقلیت قومیتی را روا دانست. می‌توان از مسوولان فرهنگی و حتی فعالان فرهنگی کشور در عموم وجه و فعالان فرهنگی انقلاب اسلامی بالاخص پرسید می‌توان از آنها پرسید آخرین باری که مهمانانی از تبریز برای رویدادهای مهم فرهنگی پایتخت دعوت کرده‌اید کی بوده. آخرین باری که یک فیلم سینمایی یا سریال لوکیشن تبریز را داشته سؤال کرد و... برای گرفتن جای این گسست خیلی‌ها هستند که مشتاق ایفای نقش هستند. جالب است بدانید که از فرودگاه تبریز تنها به پنج مقصد داخلی پرواز برقرار است به غیر از پروازهای منظم تهران و مشهد بقیه پروازها هفتگی است؛ این در حالی است که به سه مقصد کشور ترکیه پروازهای منظمی از تبریز در جریان است که به علت استقبال مخصوصاً به مقصد استانبول، شرکت‌های گوناگون ایرانی و ترک خدمات پرواز را از فرودگاه تبریز ارائه می‌کنند. و نیز جالب است بدانید که با هفت ساعت نشستن در داخل اتوبوس (تقریباً معادل زمان مسافرت به تهران و حتی کمتر) شما از ترمینال مسافری تبریز به شهرهای شرقی ترکیه می‌توانید با خیال آسوده سفر کنید. همین علت و تسهیلاتی که دانشگاه‌های ترکیه برای دانشجویان ایرانی درنظر گرفته‌اند باعث شده انبوه دانشجویان تحصیلات تکمیلی و به ویژه دانشجویان با قید شاغل، از تبریز و دیگر شهرهای آذربایجان روزهای آخر هفته را مثل کسانی که در تهران و دیگر شهرهای کشور تحصیل می‌کنند، چند روزی را دور از شهر و منزل به‌سر برند. تبریز پر شده است از آموزشگاه‌هایی که برای آمادگی کلاس تومر(معادل تافل ترکی استانبولی و شرط پذیرش در دانشگاه‌های ترکیه) ثبت‌نام می‌کنند. با چهار ساعت بدون ویزا می‌توان از تبریز به ارمنستان رسید. جمهوری آذربایجان و منطقه خودمختار نخجوان هم اگر تسهیلاتی برای ویزا ارائه کنند با شرایطی مشابه روبرو خواهند بود. از تهدیدها که بگذریم می‌توان به تبریز و آذربایجان که از آن به سر ایران تعبیر شده است و گفتن از نقش آن در تاریخ ایران و قیام‌ها و انقلاب‌ها مثنوی هزارمن می‌شود، به فرصت‌ها می‌رسیم. نزدیکی زبان تبریز و آذربایجان و نگاه ترک‌های منطقه به تبریز که باعث طرح تشکیل کشور بزرگ ترک به مرکزیت تبریز را در ذهن ناپاک عده‌ای همسایه می‌اندازد می‌تواند بستری برای صدور گفتمان انقلاب اسلامی به کشورهای منطقه و دوستی و صمیمیت بین ملت‌ها را فراهم آورد. لازم به یادآوری است اکثریت قریب به اتفاق آذری‌های جهان که عمدتاً در ایران، آذربایجان و شهرهای شرقی دنیا زندگی می‌کنند، مذهب شیعه دارند. همین همزبانی آیینی هم بستر دیگری است که از تبریز و دیگر شهرهای آذربایجانی‌نشین کشور این آیین‌ها و مراسم را با همزبانان و هم‌کیشان به اشتراک گذاشت. نکته آخر؛ تفاوت‌های فرهنگی و زبانی اقوام کشور امکان مهمی است برای ارتباط با ملت‌های اطراف ایران؛ اگر آن را ارج ننهیم و قدر ندانیم که همه سهم یکسانی در این کشور داریم، دیگرانی هستند که این فرصت را برای کشور تبدیل به تهدید کنند. کاش پایتخت‌نشین‌ها هم در رفتارشان تغییری بدهند؛ جوک‌های قومیتی، توهین به اقوام، تحقیر اقوام مقیم تهران و... باید از سبک زندگی ما حذف شوند.