اواخر اسفند 93، مرد سی‌وپنج ساله‌ای به نام جلال با مراجعه پلیس آگاهی تهران اعلام کرد نازنین همسر سی و چهار ساله‌اش مفقود شده است، وی در ادامه اظهاراتش به مأموران گفت: همسرم از 22 اسفند از منزل بیرون رفته، تلفنش را پاسخگو نیست و هیچ اطلاعی از وی ندارم.

پس از ثبت مفقودی نازنین، تیمی از مأموران اداره آگاهی به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران برای یافتن وی وارد عمل شدند تا اینکه خواهر نازنین با مراجعه پلیس آگاهی تهران گفت: خواهرم هرگز جایی نمی‌رفت، مگر اینکه به من اطلاع می‌داد، او با شوهرش اختلاف داشت و جلال وی را تهدید به مرگ کرده بود.

تلاش برای یافتن نازنین همچنان در جریان بود که مجدداً خواهر نازنین نخستین روز از فروردین 94 به آگاهی تهران رفت و اظهار داشت: شوهر خواهرم به تبلت فرزندش دو پیام داده و اعلام کرده که قصد خروج از کشور را دارد.

با کشف این سرنخ تلاش برای دستگیری جلال آغاز و سرانجام 4 اردیبهشت 94 او در تهران دستگیر شد اما مدعی بود از همسرش خبری ندارد و به دلیل ترس از دست پلیس فرار کرده است.

جلال پس از دستگیری همچنان مدعی بود از همسرش بی‌اطلاع است تا اینکه مدتی بعد در حضور بازپرس پرونده به قتل نازنین اعتراف کرد و به بیان جزئیات و علت قتل همسرش پرداخت.

پیش از ظهر امروز متهم این پرونده برای اخذ آخرین دفاع به شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران انتقال یافت و یک بار دیگر جزئیات قتل همسرش را به محسن مدیر روستا؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت بازگو کرد و گفت: چند ماه قبل از قتل نازنین به دلیل روابط مشکوکی که با مردان غریبه داشت با او دچار اختلاف شدم، به همین خاطر تصمیم گرفتم از وی جدا شوم و حتی برای جدا شدن از او به دادگاه رفتم، روز وقوع قتل مجدداً او را  با مرد غریبه‌ای در داخل ماشینش دیدم، پس از رفتن مرد غریبه داخل ماشینش رفتم و به او گفتم از این کارهایت خجالت نمی‌کشی؟ داخل ماشین نشسته بودم که در یک لحظه عصبانی شدم و گردنش را گرفتم و فشار دادم، پس از اینکه نازنین خفه شد جسدش را به جاده چالوس بردم و زیر پلی رها کردم، من قصد کشتنش را نداشتم و فقط خواستم او را بترسانم. 

پس از اظهارات جلال، وی به دستور بازپرس امور جنایی تهران به زندان منتقل شد.