پارس؛
وقتی فناوری اجازۀ خیانت به حافظه نمیدهد/ وعده هولناک فناوری نوین
در رخدادهای ناگوار، برخی جزئیات یا قطعات ماجرا را کمرنگ یا حذف میکند تا تحملش سادهتر شود؛ و در ماجراهای شیرین نیز با حذف و حتی گاه افزودن جزئیاتی به اصل ماجرا، آن را دلچسبتر میکند. بدینترتیب شبحی از گذشته میماند که به اندازۀ واقعیت آن مهیب نیست؛ شبحی که هرچه میگذرد محوتر میشود.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد معماریان- «گذشتهها، گذشته.» آن لحظههایی که سیلاب خاطرات قدیمی هجوم میآورند و بیامان به در و دیوار ذهن میکوبند، این نصیحت شاید یکی از مؤثرترین تعبیرهایی باشد که ما را به واقعیت وضع فعلیمان بازمیگرداند. به همین خاطر است که بسیاری افراد، هریک با بیان خود، نسخههای مختلفی از این نصیحت را گوشزد کردهاند؛ مثل خیام، آن نظریهپرداز لذت بردن از حال، که میگوید: «از دی که گذشت، هیچ از او یاد مکن.»
برخی از اتفاقاتی که قبلاً برایمان رُخ داده است لابد تأثیرات ماندگاری بر زندگیمان داشته که فرار از آنها ممکن نیست: اتفاقات قدیماند که شخصیتمان را میسازند و شرایط کنونیمان را تعیین میکنند، و به طور خلاصه کیستیِ امروزمان را رقم میزنند. اما آن اتفاقات در گذشته ماندهاند و با ما به حال حاضر نیامدهاند. هرچه بوده، خوب یا بد، طی شده است. میتوان لحظاتی را با اختیار خود به یاد لحظات تلخ گذشته تأسف خورد و سوگواری کرد یا از غوطهور شدن در خاطرات شیرین لذت برد، و سپس به اکنون و اینجا برگشت و با جریان ادامهدار زندگی همراه شد. آن اتفاقات یکبار رُخ دادهاند و بَس؛ و از آنها فقط خاطرهای مانده است.
با این حال، کنار آمدن با گذشته، مخصوصاً فصلهای ناخوشایند آن، کار سادهای نیست. زندگی هر انسان پر از فراز و فرود است، مملوّ از اتفاقات ناگوار و خوشایند، آمیخته با خاطرات تلخ و شیرین. اینجاست که حافظه نیز با یک خیانتکاری سودمند به یاریمان میآید. حافظه با دستکاری در آنچه از گذشته به یاد میآوریم، روایتی از زندگی میسازد که با آن راحتتر زندگی میکنیم: در رخدادهای ناگوار، برخی جزئیات یا قطعات ماجرا را کمرنگ یا حذف میکند تا تحملش سادهتر شود؛ و در ماجراهای شیرین نیز با حذف و حتی گاه افزودن جزئیاتی به اصل ماجرا، آن را دلچسبتر میکند. بدینترتیب شبحی از گذشته میماند که به اندازۀ واقعیت آن مهیب نیست؛ شبحی که هرچه میگذرد محوتر میشود.
اما همۀ اینها در صورتی ممکن است که گذشته تکرار نشود و سند چندانی از آن باقی نماند تا مسؤولیت روایتگری داستان گذشتهمان بر دوش حافظههای خیانتکار باشد. اگر تکتک رخدادهای زندگی هرلحظه پیش چشممان باشند، و بدتر از آن اگر هر لحظه امکان مواجههمان با بازآفرینی آن رخدادها وجود داشته باشد، عمدۀ فرصت زندگیمان به غرق شدن در ایکاشها و ایوایها طی میشود.
و اینجاست که فناوری نوین وعدهای هولناک میدهد: چند گام دیگر در پیشرفت فناوری باقی مانده تا همۀ اتفاقات زندگی فرد از زاویۀ دید اولشخص یا دانای کل برای همیشه ثبت و ضبط شوند. در چنین فضایی، آن مهارت حافظه در خیانتگری، که محصول فرآیند طولانیمدت تکامل بوده است، دیگر به کار نمیآید. در مواجهه با اسناد متقن و معتبر از آن رخدادها، جای چونوچرا باقی نمیماند. دیگر نمیتوان یک روایت خودساخته و خودخواسته از گذشته آفرید که راحتتر بتوان با آن سر کرد. و بدتر آنکه، با مجازی شدن جنبههای مهمی از زندگی، حتی اصل برخی از آن اتفاقات هم مشمول مرور زمان نمیشوند بلکه بالقوه دائم برایمان تکرار میشوند. در این دنیای عجیب نو، دیگر نمیشود یک بخش زندگی را با همۀ جزئیاتش یا حتی با همۀ آدمهایش رها کرد و گذشت.
البته هنوز تا رسیدن به آن وضعیت فاصله داریم؛ اما هماکنون نیز میتوان نشانههای پررنگی از تغییر فضا را دید. شاید تا کنون برایتان پیش آمده باشد که کسی بگوید یک روز فلان کار را کردهاید یا بیسار حرف را زدهاید، ولی چیزی در خاطرتان نمانده باشد؛ و او فوراً دست به جیب شود، موبایلش را درآورد، و پیامک یا ایمیل یا پستی در یک شبکه اجتماعی مجازی را نشانتان دهد که سند درستی ادعای اوست. و وضعیت زمانی دشوارتر میشود که بفهمیم اختیار چندانی در پاک کردن این ردپاهای مجازی نداریم. حداقل کاربران حرفهایتر فناوریهای مدرن خوب میدانند که در شبکۀ جهانی وب، فعلهایی همچون «حذف کردن» عمدتاً معنای استعاری دارند یعنی سند را صرفاً از پیش چشممان برمیدارند. اما شبکه گویا فراموشکار نیست، بلکه برای همیشه به خاطر میسپرد.
اینجاست که دیگر گذشته در گذشته نمیماند، بلکه پابهپای ما پیش میآید و هر لحظه برایمان خودنمایی میکند و همینجاست که انسان امروزی میتواند برای خیام درددل کند که: حتی اگر هم بخواهم، نمیتوانم.
ارسال نظر